1. «بیبی راننده» فیلم سرگرم کننده ای است. اگر به ابژه های سینمایی علاقه مند باشید سرگرم کننده تر هم می شود. اگر سکانس های تعقیب و گریز با اتومبیل را دوست داشته باشید اقناع می شوید. اگر سینمای چند سال اخیر را دنبال کرده باشید و فهمیده باشید گیشه در تسخیر قهرمانان نوجوان و جوان است، می بینید که حتما بهترین فیلم این گونه است و اگر ادگار رایت را بشناسید، باید اعلام کنم که او بهترین فیلم خود را ساخته است.
2. از ادگار رایت شروع کنیم. فیلمساز متولد 1974 که اولین فیلم بلند خود را زمانی ساخت که هنوز به 19 سال هم نرسیده بود. در حق او بی انصافی خواهدبود اگر او را تارانتینوی سینمای انگلستان بدانیم. البته همینطور در حق تارانتینو. اما از این جهت بی شک او شبیه تارانتینو است. او یک خوره سینماست که هیچ ابایی از به کارگیری آنچه در سینما دیده، در فیلم هایش ندارد. یک فیلمنامه نویس قهار که با خودِ تارانتینو و حتی اسپیلبرگ همکاری کرده و تقریبا تمام کارهایش را خودش نوشته. وسترن، کمدی زامبی، کمدی آخرالزمانی و کمدی مارول هم ساخته. نه اینکه کمدی ساز باشد بلکه برایش مهم بوده که فیلم هایش بار کمیک بالایی داشته باشند.
3. بیبی با بازی انسلالگورت یک راننده بیست و چند ساله است که برای دکتر با بازی کوین اسپیسی کار می کند. البته قبل از اینکه بفهمیم او برای چه کسی کار می کند، در یک سکانس حیرت انگیز فرار می فهمیم او راننده یک گروه خلافکار است که جیبش پر از عینک ها و آی پادهای مختلف است و هدفون از روی گوشش برداشته نمی شود و این آخرین یکی از پیرنگ های مهم فیلم است. بیبی به خاطر مشکل شنوایی که در دوران کودکی و در اثر تصادف برایش به وجود آمده، باید دائما به موسیقی گوش کند (اینکه از نظر پزشکی چقدر این موضوع علمی است را ما نمی فهمیم اما آن را می پذیریم). او کم حرف، خوش تیپ و یتیم است. همینطور می تواند یکی از پنج کاندیدای دریافت عنوان ماهرترین راننده تاریخ سینما باشد (البته در این مورد به خصوص تاریخ سینما از 1968 و فیلم «بولیت» با بازی استیو مک کویین شروع می شود).
4. بیبی خلافکار نیست، بلکه مشغول پرداخت بدهی های خود بر اثر یک اشتباه در دوران نوجوانی اش است. ادگار رایت به وضوح می خواهد اثری قابل توجه بسازد اما نمی تواند بین صحنه های اکشن و شخصیت پردازی درست تعادل ایجاد کند. ما از گذشته بیبی فقط صحنه تصادف را می بینیم و دلیل بدهی او به داک فقط در یک سکانس توضیح داده می شود. کارگردان در دوراهی هویت شخصیت ها و صحنه های اکشن تر و تمیز، دومی را ترجیح می دهد که البته با همین وضعیت هم فیلم یک سر و گردن بالاتر از تمام فیلم های این سال هاست؛ به خصوص اثر بی جهت تحویل گرفته شده «درایو» با بازی رایان گاسلینگ.
5. ادگار رایت چند فیلم خیلی انگلیسی در کارنامه اش دارد که زوج سایمون پ و نیک فراست را مشهور کرد. اما بیبی درایور خیلی آمریکایی است. لوکیشن تر و تمیز شهری خود را در آتلانتا قرار داده تا کمی تنوع به کار بدهد. تماشاگران احتمالا از نیویورک خسته شده اند. هرچند که خیلی هم در آن شهر نمی بینیم. یعنی کسی که آتلانتا را نشناسد، خیلی تشخیص نمی دهد لوکیشن کجاست (البته در فیلم به آن اشاره می شود).
6. شخصیت ها خیلی سرگرم کننده اند، حتی نقش های کوتاه، به قدر کافی پرداخت شده اند هرچند که عمیق نیستند. رویکرد رایت در مورد شخصیت های فیلم کمیک است. نقش داک در ابتدا قرار بود توسط مایکل داگلاس ایفا شود اما تغییر کرد و کوین اسپیسی با مهارت کمی از فرانسیس آندروود اقتباس می کند و چیزهای جدیدی را وارد نقش می کند تا به خوبی تاثیرش را بگذارد اما نقش عالی فیلم بی تردید از آنِ جیمی فاکس است که دقیقا نقش خود را در جنگو تکرار می کند.
7. موسیقی نقش اصلی فیلم است. شاید پرداخت شده ترین شخصیت فیلم با بار دراماتیک بسیار غنی. آهنگ های متن فیلم متنوع، گوناگون و برای مطابقت با صحنه های اکشن (گاهی به صورت طنزآمیز) انتخاب شده اند. آیا یک مجموعه آهنگ گلچین شده می خواهید؟ نظرتان در رابطه با مثلا این ها چیست: آهنگ «هیچ وقت، هیچ وقت رها نکن» توسط «بری وایت» و آهنگ «برایتون راک» توسط «کویین». این ها فقط آهنگ هایی نیستند که صرفا برای فروش موسیقی متن فیلم گلچین شده باشند. آنها به DNA فیلم متصل اند.
8. بحث در رابطه با این اثر اکشن/ هیجان انگیز تنها با توانایی کارگردان برای ایجاد تعلیق در آغاز می شود. و این همان مشخصه ای ست که بینندگان انتظار آن را می کشند. رایت این کار خود را به خوبی انجام می دهد، اما نا با مونتاژ فیلم در اتاق ویرایش و با استفاده از برش هایی که تقریبا نیمی از طول فیلم را حذف می کند و همین طور اجباری برای استفاده از جلوه های کامپیوتری CGI احساس نمی کند، هرچند در برخی صحنه های تعقیب و گریز از آن بهره گرفته است- راه دیگری برایش وجود ندارد- اما اکثر صحنه ها با استفاده از ماشین های واقعی که در خیابان های واقعی آتلانتا قرار دارند، ساخته می شوند.
9. «بیبی درایور» را حتما ببینید چون بهترین فیلم سرگرم کننده سال های اخیر سینماست. بسیار وفادار به الگوهای سینمای کلاسیک، با فیلمبرداری عالی بیل پوپ که رنگ های گرم او فضای شادی به فیلم بخشیده است. تدوین عالی است و از همه مهمتر تلاش کارگردان برای انتخاب بهترین ها در سرگرم کردن تماشاگر.