سونامی ورود بازیگران به عرصه حفاظت از محیط زیست که سال 94 آغاز شد، روز به روز با سرعتی مضاعف مقولههای محیط زیست را در سراسر کشور در بر میگیرد. بازیگرانی که بدون برخورداری از دانش و یا تجربهای در حوزه مقولهای که به آن ورود کردهاند صرفا با بهرهمندی از شهرتشان اکنون به حوزههای تخصصی محیط زیست وارد شدهاند، کمپینهایی به راه انداختهاند و بیآنکه تصویری واضح از هدفشان ارائه کرده باشند، پتانسیلهایی که در سطح جامعه برای کمک به محیط زیست وجود دارد را در مسیری کارشناسینشده هدایت میکنند.
سونامی ورود بازیگران به عرصه حفاظت از محیط زیست، زمستان سال 94 با برگزاری یک تجمعِ از پیشهماهنگ شده به بهانه اعتراض به آزار یک سگ در استان گلستان، با حضور چند بازیگر در پارک پردیسان تهران و در برابر سازمان حفاظت محیط زیست کلید خورد تا توجیهی فانتزی برای ورود معصومه ابتکار، رئیس وقت سازمان حفاظت محیط زیست به مقوله حمایت از حیوانات شهری قلمداد شده و مانور رسانهای این بانوی سبز برای تهیه لایحه حمایت از حیوانات را با استقبالی قابل توجه همراه سازد. هرچند تدوین این لایحه بیش از یک سال به طول انجامید و امروز اثری از آن به چشم نمیخورد تا بتوان مرهم گذاشتن بر زخم حیوانات را یکی از دستاوردهای ابتکار دانست اما هر چه که بود آن تجمع با حضور آن بازیگران، ابزاری تبلیغاتی به دست ابتکار داد.
حضور بازیگران در عرصه محیط زیست که ابتدا با اعتراض نسبت به آزار حیوانات شهری آغاز شد در کمتر از دو سال، گسترش قابل توجهی یافته. سال گذشته تشکیل کمپین من دریاچه ارومیه هستم توسط رضا کیانیان، سروصدای زیادی راه انداخت و جمع گستردهای از هنرمندان را با خود همراه ساخت. کمپینی با حمایت ابتکار که هر چند ستاد احیای دریاچه ارومیه دل خوشی از آن نداشت، بنا بود برای دریافت اعتبار بینالمللی به منظور احیای دریاچه ارومیه یک میلیون امضا جمع کند. از حاشیههایی مالی که به دنبال ارسال پیامک به سامانه جمعآوری امضا برای این کمپین پیش آمد که بگذریم این کمپین که به گفته کیانیان بیش از یک میلیون و هفتصد هزار امضا جمع کرد هرگز اعلام نکرد که چه مبلغی را و برای انجام چه اقدامی از سازمان ملل دریافت و در نهایت چگونه به احیای دریاچه ارومیه کمک کرده است. دریاچهای که با کنار رفتن ابتکار از سازمان حفاظت محیط زیست دیگر کسی بر طبل ادعای احیای آن نمیکوبد و امروز مسئولان از هر طیف و جناحی به خشک شدن و کاهش تراز آبی آن به نسبت سال گذشته معترفند.
اواخر سال گذشته محمد مسعود تجریشی، مدیر دفتر برنامهریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه، در پاسخ به چرایی عدم موفقیت کمپین من دریاچه ارومیه هستم چنین گفت: این کمپین به هیچوجه به درخواست ستاد احیای دریاچه ارومیه تشکیل نشد. آقای رضا کیانیان، بازیگر سینما، به دعوت فرهنگسرای جوان ارومیه، این کمپین را تشکیل دادند و از ستاد احیای ارومیه هم دعوت کردند. کمپین مورد استقبال مردم واقع شد اما در نهایت پس از جمعآوری امضا، پیگیریهای بعدی به فرهنگسرای جوان ارومیه واگذار شد.
بعضی اوقات عدم اطلاعرسانی سبب میشود موجهای ایجاد شده، حرکتی که داخل کشور انجام میشود را علاوه بر جنبه مثبت از جنبه منفی هم تحتالشعاع قرار دهند. این جنبه خوب است که برای انجام یک حرکت نمادین میان مردم همبستگی ایجاد شود و حساسیت ایجاد شده در سطح جامعه نسبت به یک مشکل را به نمایش بگذارد تا دستگاههای اجرایی برای رفع آن مصممتر شوند اما اینکه این ذهنیت ایجاد شود که مردم از دولت و مسئولان کشور خودشان ناامید هستند و به کمک کشورهای خارجی امید بستهاند رویکری منفی است. هدف کمپینها نباید تضعیف دولت باشد.
شکست کمپین من دریاچه ارومیه هستم اما باعث نشد کیانیان و خیل بازیگرانی که مردم را به عضویت در این کمپین دعوت کرده بودند در مقام پاسخگویی برآمده یا دستکم برای ورود مجددشان به مقولههای محیط زیستی، چارچوبهایی قائل شوند. کیانیان مدتی بعد تشکیل کمپین من دریاچه بختگان هستم و سپس تشکیل کمپین من دریاچه هستم را اعلام کرد و در نهایت با تشکیل کمپین من صدای پای آب هستم، رنگ کلیتری به فعالیتهای خود داد و کمی آنسوتر پرویز پرستویی کمپین من خلیج گرگانم را به راه انداخت.
از سوی دیگر، هدیه تهرانی، بیآنکه درباره ورود بیحاصلش به مقوله تدوین قانون حمایت از حیوانات و سپس دعوتش برای پیوستن به "کمپین حمایت از حیوانات هدیه تهرانی", سپس "کمپین من دریاچه ارومیه هستم" پاسخی به افکار عمومی داده باشد، کمپین یوز تا ابد را راه انداخت تا برای پاکسازی پارک ملی توران از 12 آغل، 800 میلیون تومان اعانه جمع کند؛ اقدامی که 4 سال پیش به منظور اجرای آن، 85 هزار یورو از نهادهای بینالمللی دریافت شده اما هرگز هزینه نشد و آزادسازی پارک ملی توران از گلههای دام نینجامید. کمپین یوز تا ابد که ابتدا مدعی بود کاملاً مستقل و بدون دخالت سازمان حفاظت محیط زیست تشکیل شده امروز در آستانه دست یافتن به مبلغ مورد نظر، بسیاری از اعضای خود را دلزده کرد چرا که چند روزی است مشخص شده این کمپین نه به صورت مستقل بلکه از ابتدا با نظارت معاونت محیط زیست طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست آغاز به کار کرده است.
حالا هم که چند روزی است برگزاری همایش رونمایی از کمپین من صدای آب هستمِ کیانیان خبرساز شده. واکنش توهینآمیز این بازیگر که بیآنکه در جایگاه مجری همایش ظاهر شده باشد به خود اجازه داد، فعالان محیط زیستی که سالهاست بدون هیچ چشمداشتی برای برداشتن باری از شانههای نحیف محیط زیست کشور تلاش میکنند را در برابر دوربینها تحقیر کند زنگ خطری است که اشغال جایگاه اندیشه و دانش را توسط شهرت هشدار میدهد؛ دستکم در حوزه محیط زیست.
موجی از اعتراض که به دنبال رفتار حسابنشده کیانیان در فضای مجازی به راه افتاده همچنان ادامه دارد و اکنون شاهد رفتارهای دیگری هستیم که قطعاً نام دیگر به جز موجسواری نمیتوان بر آن نهاد. رفتارهایی که حاصل عدم نظارت بر ورود بیحساب و کتاب بازیگران به حوزه محیط زیست است و میتواند امنیت عمومی را چالش بکشد. رفتارهایی که سبب میشود از خود بپرسیم آیا چالش جدید محیط زیست کشور، "قربانی تسویه حسابهای شخصی بازیگران شده" است؟ نقطه اوج این موج اعتراضی که پس از سه روز هنوز آرام نگرفته توهین رضا کیانیان به یک فعال محیط زیست استان لرستان است که با پوشش بختیاری در همایش ظاهر شده و سوار بر این موج، بهنوش بختیاری است. بازیگری که بیآنکه تا به امروز جایی نامش را در کنار عبارت بحران آب شنیده باشیم، با به اشتراک گذاشتن تصاویری فرقهگرایانه از بختیاریهای مسلح مینویسد: زاگرس مظلوم، تنها نیستی. با بحران آب و بیبحران آب، همیشه ارتش بختیاری همراه توست.
اینکه تا همین دو سال پیش، به ندرت یکی از هنرمندان، زمانی را صرف پرداختن به موضوعات محیط زیستی میکرد اما امروز محیط زیست، از جاذبه بسیاری در میان سلبریتیها برخوردار شده را بدون شک باید حاصل تلاشهای گسترده و موفقیتآمیز فعالان محیط زیست دانست. تلاشهایی ارزنده که روا نیست اکنون، به ژستی سانتیمانتال و بازیچهای برای رقابتهای بازیگران بدل شده در برخی موارد روزنهای برای اعمال نفوذ برخی گروهها و نهادها باز کند. بازیگرانی که بدون شک اگر دلسوز محیط زیست باشند با خلق آثار هنری و نگارش مطالبی تاثیرگذار، هنرشان را اختیار محیط زیست قرار خواهند داد نه محیط زیست را در اختیار شهرتشان.