«محمد اسماعیلی» در یادداشتی نوشت:
اعلام نارضایتی کنونی امریکا از مفاد برجام ناشی از یک «رویکرد واحد و منسجم» است و چنانچه اعلام رضایت طرف ایرانی از برجام استمرار داشته باشد تا واسط ماه اکتبر (که قرار است سومین گزارش دولت ترامپ در مورد پایبندی ایران به برجام مکتوب شود) شاهد برداشته شدن گامهایی از سوی امریکاییها خواهیم بود که نتیجه آن فروپاشی برجام و شیفت دادن هزینههای ناشی از آن به سمت ایران خواهد بود.
۱ ـ از ژانویه ۲۰۱۷ که دونالد ترامپ کرسی ریاست جمهوری امریکا را در اختیار گرفته، دولتمردان این کشور در هر ماه متوسط۱۰ بار ایران را ناقض برجام و قطعنامه۲۲۳۱ معرفی کرده و در مقابل مقامات مسئول دردولت به صورت «موردی» و آنهم با ادبیات بسیار «نرم – محافظه کارانه» از نقض برجام توسط امریکاییها سخن به میان آوردهاند.
بر اساس آنچه در ادامه عنوان خواهد شد، اساسا اولویت طرف ایرانی « زنده نگه داشتن برجام به هرقیمتی» است و در مقابل امریکاییها به امتیازات گرفته شده در برجام و قطعنامه قناعت نکرده و تلاش میکنند علاوه بر دستاوردهای هسته ای، در حوزههای منطقهای ـ نظامی نیز رفتار ایران را کنترل کنند.
موضعگیری مقامات رسمی امریکا و ایران در گرماگرم برگزاری هفتاد و دومین نشست سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل نیز نمایانگر نگاه متفاوت دو کشور به مقوله برجام است به گونهای که امریکاییها تلاش میکنند با اعتماد نفس ایران را حداقل ناقض روح برجام معرفی کرده و در مقابل دولتمردان کشورمان با اتخاذ ادبیات خاص، قائل به حمایت متعصبانه از برجام هستند.
تفاوت نگاه مقامات دو کشور به برجام را میتوان در موضع گیریهای روز گذشته مشاهده کرد:
وزیر انرژی امریکا: « توافق هستهای را که به صورت ضعیف اجرا شود یا اینکه نظارت بر آن به صورت ناکافی باشد، نخواهیم پذیرفت»، رئیس سازمان انرژی هستهای کشورمان در نشست عمومی آژانس: «برجام یک تفاهم بینالمللی است و همه باید به آن پایبند باشند، اگر کسی به آن خدشهای وارد کند، ایران واکنش مناسب را نشان خواهد داد. »
ترامپ هشدار میدهد چنانچه آژانس بینالمللی انرژی اتمی در نظارتهای خود جدیت به خرج ندهد، امریکا از توافق هستهای ایران خارج خواهد شد و در مقابل حسن روحانی بیان میکند: «برجام در تاریخ سیاسی منطقه ما و جهان همواره زنده خواهد بود چه دولت فعلی امریکا خوشحال باشد یا نگران باشد. »
وزیر خارجه امریکا نیز روز گذشته هماهنگ با سایر مقامات این کشور میگوید: « اقدامات پسابرجامی ایران در منطقه با تعهدات این کشور بر اساس متن مقدمه برجام، همخوانی ندارد»یا مک مستر نیز اظهار میکند: «ایران بخشهایی از برجام را نقض کرده است. »
۲ ـ تکرار همگون و یکدست «ایران ناقض برجام است»توسط مقامات امریکایی ناشی از یک راهبرد چند وجهی است که دولتمردان برای گرفتار نشدن در این راهبرد باید از اعلام رضایت نسبت به اجرای برجام توسط امریکاییها صرفنظر کرده و بهدنبال مستند کردن نقض برجام با استفاده از ابزارهای حقوق بینالملل باشند که مهمترین آن طرح دعوا در مراجع چهارگانه حل و فصل اختلافات مندرج در برجام است؛ اگر چه خروجی اعتراض مکتوب ایران به نقض برجام در این مراجع به مکانسیم ماشه ختم خواهد شد، اما برای افزایش هزینههای امریکا ضروری به نظر میرسد.
اما راهبرد دونالد ترامپ پاره کردن برجام یا خروج یکطرفه از آن نخواهد بود بلکه مجموعه اقداماتی را مورد توجه قرار خواهد داد که براساس آن ایران به کف خواستههای خود دست نیابد؛بدین معنا که با «نقض متعدد برجام»و با ایجاد «حلقه تحریم، تهدید و تحقیر» زمینه «بازنگاری برجام» و حتی کشاندن ایران به میز مذاکرات غیرهستهای را نیز فراهم کند و چنانچه ایران به «بازنگری»رضایت ندهد، با معرفی ایران به عنوان ناقض برجام و با استفاده از ماده ۳۷(مشهور به مکانیسم ماشه) قطعنامههای گذشته را احیا و تحریمهای ضدایرانی را توسعه دهد.
بنابراین تکرار اظهارات همگون امریکاییها درباره برجام با دو هدف «بازگرداندن ایران به میز مذاکرات ـ معرفی ایران به عنوان ناقض برجام» صورت میگیرد که اعلام رضایت طرف ایرانی از برجام میتواند به هموارسازی مسیر دوگانه مورد نظر امریکاییها بینجامد.
اگرچه نشانههای مهمی دال بر«پایبند ندانستن ایران به متن برجام»در گزارش سوم ترامپ در ماه اکتبر به چشم میخورد اما انتشار چنین گزارشی از سوی رئیسجمهور امریکا نباید به منزله خروج این کشور از برجام تلقی شود بلکه دقیقا در راستای دوگانه مورد اشاره و به معنای « معرفی ایران به عنوان ناقض برجام» میباشد.
درخواستهای مستمر ترامپ و دولتمردان امریکا برای توسعه بازرسیهای آژانس و تعمیم آن به سایتهای نظامی نیز دقیقا در جهت معرفی کردن ایران به عنوان ناقض برجام و در راستای اهداف دوگانه این کشور میباشد.
دلیل اصلی که ترامپ برهم زننده برجام نخواهد بود را میتوان در عوامل مهمی جستوجو کرد که از مهمترین آن «تأمین حداکثری منافع امریکا» است، آن هم به این علت که برجام توانسته صنعت هستهای ایران را به حالت نیمهتعطیل تبدیل کند، حجم انبوهی از سانتریفیوژها را برچیده، قلب رآکتور آب سنگین اراک را خارج و حجم از غنیسازی را کاهش داده و بی نظیرترین نظارتها را پذیرفته است.