آقای «عباس آخوندی» در60 سالگی هنوز هم حرفهای خاص میزند، از آنها که بوی خامی میدهند. او یک روز مسکن مهر را به توپ میبندد و روز دیگر خبرنگار و شهروند را از دم تیغ زبانش میگذراند، روزی هم در یک عزای عمومی حرفهای غریبی میزند.
او میخواست بی حاشیه باشد، میخواست در سکوت کارش را بکند، سرش را پایین بیاندازد و وزارتخانه عریض و طویل اش را اداره کند، او آرزو زیاد داشت ولی به هیچ کدام نرسید، او میخواست بی حاشیه باشد ولی حتی نتوانست کم حاشیه بماند، او شد خودِ حاشیه، یک حاشیه ساز، یک وزیر با اظهارات عجیب و غریب فراوان، با لحنی معمولاً طلبکار، با نگاهی همیشه از بالا و ادبیاتی منحصر به فرد.
آخوندی دیروز هم خبرساز شد، خبرساز که نه، حاشیهساز بیشتر. اظهارات روز گذشتهاش حالا دوباره او را به مرکز توجهات باز گردانده، به جایی که همه پرحاشیهها در آن جای میگیرند. بعد از ظهر روز گذشته زمانی که آخوندی در مراسم تودیع و معارفه معاونان سابق و جدید معماری و شهرسازیاش پشت تریبون قرار گرفت چند جمله جنجالی گفت، از همانها که بوی تهدید و طلبکاری میدهد. او گفت: «ما در مقطعی هستیم که باید بلند صحبت کنیم و این صحبتها برایمان پرهزینه است.» او گفت: «دردولت یازدهم 2 بار استیضاح شدم و این مساله برایم اصلاً مهم نیست.» و نتیجه گرفت: «زمانی که روبهروی سوداگران شهرسازی بایستیم، باید هزینههای این چنینی نیز پرداخت کنیم.» اینکه آخوندی 2 بار استیضاح شده و تاکید دارد که دیگر استیضاح شدن برایش مهم نیست و اینکه نتیجه بگیرد استیضاح شدن و گرفتن کارت زرد از مجلس به سبب رویاروییاش با سوداگران شهرسازی بوده از آن اظهارات خاص است، اظهاراتی با فاصله از آنچه امضاکنندگان استیضاح او به آن اشاره کردهاند.
طرح استیضاح آخوندی که زمستان 95 با 80 امضا محکم شد 12 محور عمده داشت که از نبود شفافیت در خرید هواپیما، توسعه بنگاههای اقتصادی مربوط به او و فرزندش، بهکارگیری نیروهای بازنشسته در پستهای کلیدی وزارتخانه و حوادث متعدد مرگبار ریلی، جادهای و هوایی آغاز میشد و به نبود برنامهریزی در حوزه مسکن و فقدان شفافیت و نظارت در فعالیتهای اقتصادی و قراردادهای شرکت فرودگاههای کشور ختم میشد.
اما او دیروز به هیچیک از اینها اشاره نکرد، شاید حتی در لایههای پنهان قلبش به این نقصها باور نداشت، که شاید حتی آنها را مضحک و مزخرف میخواند مثل همه آن روزها که از این واژهها استفاده کرد.
آخوندی به روایت بایگانی
ماجرای اظهارنظرهای عجیب و غریب عباس آخوندی اوج و فرودهای زیادی دارد ، اوج آن بیشک واکنش تندش به خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان بود، آن روز بهاری در حیاط ساختمان هیات دولت و در حاشیه نشست هیات وزیران. 16 فروردین امسال بود، نخستین دیدار اهالی رسانه با اعضای کابینه در سال جدید، بحث ورود هواپیماهای ایرباس به کشور هم داغ داغ. خبرنگار از او درباره این هواپیماها پرسید، بهطور خاص از ایرباس سوم که چو افتاده بود مرجوعی کلمبیاست. آخوندی این جمله را که شنید برآشفت، عنان از کف داد و مشتی به میکروفن خبرنگار کوبید و عصبی و پرخاشگر این جملهها را گفت: «شما حرفهای نیستید و از خبرنگاری سر در نمیآورید، خبرنگار باید یک جو عقل داشته باشد، بروید بابا.» البته 2 روز بیشتر طول نکشید که فشار رسانهها، شبکههای اجتماعی و احیاناً فشارهای بالادستی او را به نوشتن نامه عذرخواهی وادار کرد، نامهای که سعی داشت لحنی مهربان داشته باشد ولی باز هم نتوانست مهربانانه از خبرنگاران دلجویی کند. او در این نامه نوشت: «من بسیار صبورم اما با جریانی مواجهم که جز لجاجت و عناد هیچچیز ندارد، البته میپذیرم که باید صبورتر باشم.»
آخوندی یک اوج دیگر هم داشت، با فاصله کم از اوجش با خبرنگار. چهار روز مانده بود به عید 96 و آخوندی مشغول بازدید از فرودگاه مهرآباد بود که شهروندی معترض سر رسید و درباره پولی که پارکینگ فرودگاه میگیرد اعتراض کرد. آخوندی از صبر مقابل او هم کم آورد، فیلم اش موجود است، فیلمی که لحن غیرمسوولانه و غیرصمیمی او را برای همیشه ثبت کرده:
مسافر: پارکینگ فرودگاه 200هزار تومان شده!
وزیر: وظیفه ساختن پارکینگ برای هشت روز را نداریم، باید بیشتر از اینها از تو بگیرند.
قطاری که بیمه بود
و اما اوج دیگر وزیر راه، آن هم درست در زمان وقوع حادثهای که رخت عزا تن ملت ایران کرد، همیشه شنیدنی است. جمعه روزی از آذر 95 بود که کمی بعد از طلوع آفتاب در ایستگاه هفتخان سمنان، قطار مسافربری سمنان-مشهد به شماره 324 و قطار مسافربری تبریز-مشهد به شماره 480 با هم برخورد کردند و صدها مسافر مشتاق زیارت ثامنالحجج را میان شعلههای آتش به دام انداختند. عدهای از هموطنان در این حادثه جان باختند ولی وقتی آخوندی درنشست شورای مدیریت بحران استان سمنان حاضر شد، چند جمله دلخراش گفت، از همانها که آتش غم را شعلهور میکند. او گفت: «کشتهشدگان و مصدومان این سانحه ریلی بیمه بودند، این افراد و خانوادههای آنها میتوانند از امکانات بیمهای و درمانی استفاده کنند.» فقط همین، همین جملات سرد، بدون حس همدردی و بدون به دوش کشیدن بار مسوولیت .
ماجرای مارکسیست و سوسیالیست خواندن سازمان حمایت از تولیدکنندگان و مصرفکنندگان نیز برگ دیگری از پرونده قطور حاشیهسازیهای وزیر راه است.
آخوندی در گردهمایی دستاندرکاران ریلی کشور به ورود این سازمان به حیطه نرخگذاری بلیت قطار اعتراض داشت و گلایهاش را با این جملاتِ دور از ذهن بیان کرد: «عدهای در کشور به دنبال ادامهدار بودن نگرشهای سوسیالیستی و مارکسیستی هستند تا نرخگذاری و کنترل قیمتها را ادامه دهند و مانع توسعه شوند. این بساط حضراتی که دست در جیب مردم میکنند فقط ادامه نگرشهای سوسیالیست و مارکسیست است درحالیکه مدعی طرفداری از مردم هستند.»
آخوندی در این جملات سنگ مردم را البته به سینه میزد ولی فقط به زبان که او در طول چهار سال و اندی از فعالیتش نشان داده که اگر دستش برسد به مردم هم پرخاش میکند و مقابلشان فروتن نیست. اینکه مدتهاست برخی کارشناسان حوزه حملونقل خواستار استیضاح وزیر شدهاند پس بیدلیل نیست، آنها نمره مردودی به وزیر راه دادهاند، مردی که خیلی راحت، بدون مزه مزه کردن کلمات گفته بود پروژه مسکن مهر مزخرف است و بعد هم که مورد انتقاد واقع شده بود، گفته بود مزخرف و شلخته کمترین واژهای است که او میتواند از آن در مواجهه با مسکن مهر استفاده کند.
منبع:صبح نو