روز یکشنبه ۱۹ شهریور، روزنامه اصلاح طلب «آفتاب یزد» که حسب ظاهر در تسخیر فمینیست های افراطی و اصلاح طلبان رادیکال است، در اقدامی عجیب تیتر یک خود را به پیشنهادی عجیب به رییس جمهور اختصاص داد: احیای بانوی اول
لُبّ کلام این گزارش این است که حال که رییس جمهور "دست کم سه گزینه زن را برای کابینه در نظر داشت" و به دلایل ناگفته "نشد" که چنین اتفاقی بیافتد(البته این حرف هم در حد ادعاست و رییس جمهور محترم توضیحات لازم را در این زمینه ندادند و این گونه القاء کردند که مسوولیت عدم معرفی گزینه زن برای وزارت از گردن ایشان ساقط است)، روحانی باید جایگاه «بانوی اول» را برای همسر خود احیاء کند و همسر محترم ایشان حضور و بروز اجتماعی و سیاسی پررنگ تری پیدا کنند. بعد نویسنده گزارش به عنوان شاهد مثال نام ۶ تن از همسران رهبران دنیا را که به زعم او چهره های موفقی هستند، ذکر کرده و شمه ای از توفیقات آن ها ارایه نموده است. بگذریم از این که نویسنده مثلا سعی کرده در این میان با زیرکی تمجیدی هم نثار دو راس فتنه(موسوی و همسرش) هم کند تا تکلیف اصلاح طلبانه خود را در بزرگداشت فتنه گران، با مناسبت و بی مناسبت، اداء کرده باشد.
حسب ظاهر ذهنیت نویسنده یا نویسندگان این گزارش بسیار تحت تاثیر اخبار مربوط به «بانوی اول» ایالات متحده است که بدون این که تفاوت های فرهنگی و اجتماعی میان ایران و کشوری مثل آمریکا را لحاظ کند، تز احیای نقش بانوی اول را به رییس جمهور روحانی(که یک روحانی است) ارایه می دهد. در وهله اول البته لازم است این سوال پرسیده شود که آیا نویسنده این گزارش، مفهوم لغت «احیاء» را می داند یا نه. دو معنای اصلی این واژه «زنده کردن» و «رونق و رواج دوباره بخشیدن» است. حال این پرسش مطرح می شود که آیا در جمهوری اسلامی سابقهای از جایگاه «بانوی اول» وجود داشته که حال روزنامه آفتاب خواهان «احیاء» ان است؟ یا شاید زمانی که این کلمه را بر قلم می آورده، تصویری مربوط پیش از تاسیس جمهوری اسلامی، یعنی تصویر «شهبانو» یا همان فرح دیبا را مدنظر داشته که حال به زعم این روزنامه اصلاح طلب باید «احیاء» شود؟
علی ایّ حال، اگر منظور گردانندگان آفتاب یزد از نقش آفرینی پررنگ «بانوی اول»، انجام امور اجتماعی مانند امور خیریه و رسیدگی به امور زنان و کودکان است(که بسیار نیک، به جا و شایسته است)، این امر حتما مستلزم رسانه ای شدن و نور فلش دوربین و میکروفون خبرنگاران نیست. کما این که بانوی محترم رییس جمهور، همین حالا هم اگر تمایل به نقش آفرینی و مشارکت در این حوزه ها داشته باشند، فضا و موقعیت، با پشتیبانی شخص رییس جمهور کاملا فراهم است و حتما نباید این کار از طریق اجرای شوهای ژورنالیستی از سنخ آن چه در کشورهای غربی میبینیم صورت بگیرد.
اما اگر منظور از نقش «بانوی اول»، در ذهنیت غرب-شیفتهی گزارش نویسان آفتاب یزد، حضور «مجلس پرکن» و «تزیینی» در استقبال های رسمی و مراسم این چنینی است که سوژه برای سرویس های عکس خبرگزاری ها و شبکه های خبری و نشریات فراهم کند، مثل بسیاری از امور وارداتی، نه سنخیتی با عرف ها، قیود و سنتهای اجتماعی و فرهنگی ما دارد و نه اصولا روانشناسی عمومی «مرد ایرانی» چنین حضور تزیینی را برای همسر تحمل می کند(چه برسد به رییس جمهوری اسلامی ایران که در حال حاضر یک روحانی است و طبیعتا و ذاتا، ملاحظاتی فراتر از مردمان عادی هم در این زمینه دارد).
علاوه بر این، بعد از ۴ سال ریاست جمهوری جناب روحانی، تقریبا معلوم و مسجّل گشته که بانوی محترم ایشان بنا به انتخاب شخصی و بر حسب حق انتخاب ذاتی، تمایل بیشتری دارند که به امور سنتی یک بانوی ایرانی مسلمان بپردازند که همانا تمشیت امور منزل یک مقام عالی سیاسی است(که کاری مقدس و درخور تحسین است). حال این که بعد از ۴ سال، روزنامه ای اصلاح طلب با ایجاد یک جور دوگانه کاذب، قصد دارد رییس جمهور را در نوعی محذور سیاسی و اخلاقی قرار دهند که " یا همسرت را به نقش آفرینی بیشتر وادار کن یا این که به عنوان یک چهره محافظه کار و مخالف حقوق زنان شناخته می شوی" یک جور بی اخلاقی سیاسی است. مضاف بر این که، درخواست از همسر یک زن، برای این که او را علی رغم انتخاب شخصی اش وارد فعالیت های سیاسی و اجتماعی کند، حتی با مزاج «فمینیستی» رسانه ای چون آفتاب یزد هم جور در نمی آید!
این که می گوییم همین حضور نه چندان پررنگ همسر رییس جمهور در عرصه عمومی و ترجیح ایفای نقش مقدس همسری و مادری، انتخاب شخصی سرکار خانم «صاحبه عربی» است، حرف ما نیست، بلکه سخن زنان اصلاح طلبی چون الهه کولایی و اشرف بروجردی است. در گزارش دیگری از همین روزنامه که به تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۹۶، در بحبوحه ایام رقابت های انتخاباتی اخیر منتشر شد، با عنوان «همسر رییس جمهور را بیشتر بشناسیم/صاحبه عربی هم خانه دار است و هم فعال اجتماعی» از قول «اشرف بروجردی»، رییس ستاد زنان روحانی می خوانیم:
" همسر آقای روحانی، خانه را انتخاب کرده و این حقش است. بنده حضور در اجتماع را برگزیدهام و این حق من است. کسی نمیتواند مانع من شود یا همسر آقای روحانی را مجبور کند که به جامعه بیاید. این اصل کلی است که فکر میکنم مبنای اندیشه آقای دکتر روحانی باشد. آن کس که انتقاد از سخنان آقای رئیسجمهور در خصوص زنان میکند و دست به قیاس میزند، دچار سطحی نگری است. واقعیت این است که آزادی باید برای همه زنان جامعه باشد و بهترین راهی که به نظرشان میرسد را انتخاب کنند."
یا در همین گزارش اخیر آفتاب یزد، صحبت الهه کولایی نقل می شود که پیشنهاد این روزنامه به رییس جمهور را یک «فانتزی» می داند:
" البته که روزنامهنگاران و فعالان جامعه مدنی میتوانند این تقاضا را از رئیسجمهور داشته باشند و از او بخواهند تا همسر خود را برای انجام فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی تشویق کند. این روش کاملا معمول و پذیرفته شده در تمامیکشورهای جهان است و کسی که در جایگاه ریاست جمهوری قرار میگیرد، همسر خود را در حوزههای گوناگون اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی به عنوان شریک و همتای خود تشویق میکند تا در فعالیت در این حوزهها شرکت داشته باشد اما اینکه آقای روحانی چنین اقدامیرا انجام بدهد یا ندهد موضوع دیگری است. به نظر میرسد، این تغییر در مورد ایشان با توجه به ساختار و الگوی حاکم بر زندگی خصوصی دکتر روحانی چندان با واقعیت سازگاری نداشته باشد بلکه بیشتر یک پیشنهاد فانتزی به نظر میرسد."
در ادامه تنها توجه مخاطبان را به تصاویری از نوع نقش آفرینی که احتمالا مدنظر این روزنامه اصلاح طلب برای «بانوی اول» است جلب می کنیم تا پیشنهاددهندگان متوجه شوند که "هر گردی، گردو نیست" و هر آن چه که در اخبار شبکه های خبری خارجی روی آن مانور می دهند، الزاما قابل ترجمه و برگردان به فضای سیاسی جمهوری اسلامی ایران نیست و باب شدن برخی امور که علی الظاهر برای اهالی فرنگستان طبیعی و بدیهی است، در این جا مستلزم زیر پا گذاشتن حدود و قیود پذیرفته شده شرعی و عرفی بسیار است: