اوضاع این روزها در میانمار بحرانی است؛ مسلمانان روهینگیایی بومی ایالت راخین توسط ارتش میانمار و بودائیان افراطی این کشور کشته میشوند و خانه هایشان به آتش کشیده میشود؛ آنها در بدترین شرایط ممکن مجبور به آوارگی و کوچ اجباری به بنگلادش شدهاند. آنچه این روزها در میانمار میگذرد مصداق بارز نسل کشی (ژنوساید) است.
کشتار مسلمانان میانمار با مجوز بانوی حقوق بشری!
زندهسوزی مسلمانان میانمار و سکوت سنگین سازمانهای بینالمللی
اما اقدامات جنایتکارانه در میانمار در شرایطی توسط ارتش این کشور علیه اقلیت مسلمان روهینگیایی به وقوع میپیوندد که شخصیت نخست سیاسی این کشور فردی غربگرا به نام «آنگ سان سوچی» است که سابقا جایزه نوبل را هم کسب کرده است. از اینرو نباید از مجامع بینالمللی تحت سیطره غربیها انتظار داشت که نسبت به فجایع میانمار واکنش نشان دهند چرا که این فجایع با چراغ سبز همین فرد غربگرای به اصطلاح حقوق بشری صورت میگیرد.
حقوق بشر حقیقتا مقولهای مظلوم است؛ مقولهای که ابزار دست قدرتهای مستکبر غربی برای اعمال اغراض و مطامع سیاسی و جهان خوارانه شان شده است. غربیها و در راس آنها آمریکا بزرگترین ناقضان حقوق بشر محسوب میشوند. اعمال آنها گاه مرزهای نقض حقوق بشر را هم رد میکند و وارد حیطه جنایت علیه بشریت میشود. با این همه غربیها خود را مدعیان احقاق حقوق بشر میدانند و منتقدان و مخالفان رویکرد استکباری خود را به بهانههای واهی ناقض حقوق بشر میخوانند. آنها برای این منظور مراسم و جوایزی را هم عَلم کردهاند و آن را «صلح نوبل» نامیدهاند؛ جایزهای که برگزیدگانش بعضا بزرگترین ناقضان حقوق بشرند و مستقیم یا غیرمستقیم در کشتار انسان های بیگناه نقش داشته اند.
در این گزارش به بهانه جنایت ارتش میانمار علیه مسلمانان روهینگیایی با مجوز صادره از سوی برنده پیشین جایزه صلح نوبل یعنی «آنگ سان سوچی»، نگاهی خواهیم داشت به برخی از برندگان جایزه صلح نوبل و جنایتهایی که شخصا مرتکب شدهاند و یا در آنها مشارکت داشتهاند...
شیمون پرز
دقیقا یکسال پیش بود که خبر مرگش، مظلومان و مستضعفان جهان را مسرور و مشعوف کرد؛ قاتل کودکان فلسطینی که در سال 1994 جایزه صلح نوبل را در میان بهت و حیرت همگان تصاحب کرد!
«شیمون پرز» در اواسط دهه 40 میلادی در زمانیکه جوانی 24 ساله بود به سازمان تروریستی "هاگانا" پیوست؛ سازمانی که به منظور ایجاد رعب و وحشت در میان فلسطینیان و وادار کردن آنها به ترک دیار و سرزمینشان ایجاد شده بود و نقش بازوی تروریسم دولتی رژیم غاصب صهیونیستی را ایفا میکرد.
پرز در همان ابتدای پیوستنش به هاگانا، همچون سایر اعضای این سازمان تروریستی به قتل فلسطینیان و غارت اموال آنها پرداخت؛ پس از تشکیل رژیم صهیونیستی در سال 1948، پرز بواسطه تهوّر در جنایت و خشونت از سوی "دیوید بن گوریون" اولین نخست وزیر رژیم صهیونیستی به منظور خرید سلاح و معامله با صاحبان کارتلهای اسلحه سازی، راهی آمریکا شد.
پرز در سال 1956 در مقام جانشینی موشه دایان وزیر جنگ رژیم صهیونیستی، در حمله به مصر با مشارکت فرانسه و انگلیس نقش آفرینی کرد؛ وی همچنین در همان زمان برنامه توسعه تسلیحات اتمی این رژیم را طرح ریزی کرد.
اما اوج اقدامات جنایتکارانه شیمون پرز، کشتار غیرنظامیان در تاریخ 18 آوریل 1996 در قانا بود؛ روستایی در جنوب لبنان که مقر نیروهای فیجیایی سازمان ملل بود و حدود 800 زن و کودک، از هراس موشکهای عملیات خوشههای خشم رژیم صهیونیستی به آنجا پناه آورده بودند؛ در آن زمان نخست وزیر رژیم صهیونیستی کسی جزء شیمون پرز نبود؛ فردی که مفتخر به دریافت جایزه صلح نوبل بود اما دستور حمله به پناهگاههای زنان و کودکان بی دفاع را به ارتش رژیم صهیونیستی صادر کرد و در نتیجه، چند صد زن و کودک با توپهای جنگی سنگین "هاوتزرام" آمریکایی جان باختند.
اسحاق رابین
«اسحاق رابین» در سن 18 سالگی به گروه تروریستی هاگانا پیوست و مشق کشتار و غارت کرد؛ وی سپس به ارتش رژیم صهیونیستی رفت و در جنگ اعراب و این رژیم در سال 1948 اقدامات جنایتکارانه زیادی را مرتکب شد.
رابین در سال 1956 در جریان جنگ دوم اعراب و رژیم صهیونیستی فرمانده نیروهای شمالی این رژیم بود. وی در سال 1960 جانشین ریاست ستاد ارتش و در 1962 ریاست ستاد ارتش اسرائیل را به عهده گرفت.
«اسحاق رابین»، بانی جنگ سوم اعراب و اسرائیل و طراح حمله هوایى رژیم صهیونیستی به پایتخت کشورهای عرب در سال 1967 بود. وی بعدها سفیر رژیم صهیونیستی در آمریکا شد و به کابینه «گلدا مایر» راه یافت؛ پس از کنارهگیری مایر در سال 1974، رابین به نخستوزیری رژیم صهیونیستی منصوب شد اما به سبب رسوایى مالی، در سال 1977 مجبوربه استعفا گشت.
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در بحبوحه اعتراضات مردم ایران به رژیم ستم شاهی، اسحاق رابین به عنوان نخست وزیر رژیم صهیونیستی با ارسال پیامهایی برای محمد رضا پهلوی طی روزهای 25 و 26 شهریور 57 ، برای حفظ رژیم ستم شاهی در ایران و کشتار بیشتر مردم کشورمان از طریق گسترش همکاری میان موساد و ساواک، اعلام آمادگی کرد.
«اسحاق رابین» نیز در سال 1994 در میان تعجب همه فعالان حقوق بشری، با سیاهه ای از جنایت و خشونت جایزه صلح (ضد صلح) نوبل را تصاحب کرد.
مناخیم بگین
«مناخیم بگین» یکی دیگر از نخست وزیران اسبق رژیم صهیونیستی است که جایزه صلح نوبل را دریافت کرده است؛ وی در حالیکه همانند اکثر مقامات صهیونیستی دستانش تا مفرق به خون انسانهای بیگناه آلوده است در سال 1978 از سوی گردانندگان مراسم نوبل مستحق دریافت جایزه صلح! در نظر گرفته شد.
بگین در نهم آوریل سال 1948 به عنوان فرمانده یک گروه تروریستی به نام "ایرگون" به روستای دیر یاسین در فلسطین حمله کرد و کشتاری وحشیانه را به راه انداخت. در این حمله که با حمایت دیگر سازمان تروریستی رژیم صهیونیستی موسوم به "هاگانا" همراه بود، حدود 300 فلسطینی قتل عام شدند؛ همچنین در این حمله به دستور بگین، چندین زن فلسطینی مورد تجاوز صهیونیستها قرار گرفتند و کودکانشان نیز ذبح شدند.
باراک اوباما
باراک اوباما چهل و چهارمین رئیس جمهور آمریکاست که در سال 2009 تنها یکسال پس از رسیدنش به مقام ریاست جمهوی آمریکا از سوی گردانندگان نوبل به سبب تلاش برای تقویت دیپلماسی، مستحق دریافت جایزه صلح شناخته شد. برای شناخت اوباما که سیاستش مصداق بارز دست چدنی زیر دستکش مخملی بود، کافی است به کتاب خاطرات وزیر خارجهاش «هیلاری کلینتون» تحت عنوان «تصمیمات سخت» مراجعه کنیم؛ آنجایی که وی صراحتا اعلام می دارد، برای تاسیس داعش به 212 کشور دنیا سفر کرده است! داعش همان گروه تروریستی تکفیری است که از زمان تولد نحسش، به دردناکترین شکل ممکن هزاران هزار مسلمان را کشته و آواره کرده است.
البته جنایتهای خوش رنگ و لعاب اوباما در دوران ریاست جمهوریش که او را مفتخر به تصاحب جایزه صلح نوبل کرد! تنها به تاسیس داعش خلاصه نمیشود؛ اوباما به ارتش آمریکا دستور داده بود تا از طریق پهپادها به ایالت وزیرستان پاکستان حمله کنند تا عناصر القاعده را شکار کنند اما حاصل کار پهپادهای جناب دارنده صلح نوبل، نه شکار سران القاعده که کشته شدن مردم بیگناه پاکستانی بود!
بنابراین با نگاهی به سابقه جنایت کارانه برندگان جایزه صلح نوبل نباید از سکوت توام با رضایت و مجوز آنگ سان سوچی (برنده سابق جایزه صلح نوبل) نسبت به کشتار وحشیانه مسلمانان میانماری توسط ارتش این کشور و بودائیان تعجب کرد. در واقع در اینجا تناقضی وجود ندارد؛ جایزه صلح نوبل را به کسانی میدهند که بیشتر از همه خون ریختهاند...