دوری که با لفاظیهای «دونالد ترامپ رییس جمهور تازه به سیاست آمده آمریکا» در مقابل «رهبر جوان و البته کم تجربه کره شمالی» حالا حداقل برای عوام، تصویری از یک جنگِ در آستانه وقوع را به منصه ظهور گذاشته است.
اما عدهای از تحلیل گران عرصه منازعات بین المللی بر این باورند که تنش در شبه جزیره احتمالا منتج به جنگ نخواهد شد، اما بین طرفین با اغراض سیاسی مشخص از جمله به رسمیت شناختن کره شمالی بعنوان یک قدرت اتمی توسط آمریکا شاید تا مدتها ادامه داشته باشد و گروه دیگری از کارشناسان این عرصه، عقلانیت موجود نزد قدرتهای بلوک شرق را عامل جلوگیری از وقوع جنگ میدانند. جنگی که البته روی کاغذ شاید جدیترین تهدید کننده منافع نظامی و سیاسی آمریکا طی چند دهه گذشته باشد.
برای تحلیل دقیقتر اوضاع کنونیِ حاکم بر روابط آمریکا و کره شمالی حسن عابدینی تحلیلگر ارشد مسایل سیاسی و بین المللی پاسخگوی سئوالات ما شدند.
دیدگاه جنابعالی درباره آخرین وضعیت در شبه جزیره کره شمالی با توجه به آزمایش اخیر موشکی این کشور چیست؟
تحولات در شبه جزیره کره یک ریشه دیرینه دارد و ایالات متحده آمریکا از بعد از جنگ جهانی دوم در بحران سازی در شبه جزیره کره نقش اصلی را ایفا کرده، اما به طور کلی چند مولفه در این زمینه موثر است:
نکته اول مربوط می شود به اختلافات ارضیای که بین این کشورها وجود دارد. یعنی ژاپن با کره جنوبی، چین و روسیه بر سر جزایرش اختلاف دارد.
مسئله دوم سابقهی تاریخی هست. ژاپنیها در پیش از جنگ جهانی دوم حدود ۳۵ سال شبه جزیره کره را اشغال کردند که هنوز درد و رنج و آلام مردم شبه جزیره کره نسبت به ژاپنیها التیام بخشیده نشده و مضافا بر اینکه سابقه تجاوز گری ژاپنیها به منچوری چین هم در این چارچوب قابل تحلیل است.
نکته سوم اختلافات ایدئولوژیک است. در منطقه خاور دور، چین و اتحادیه جماهیر شوروی سابق یا روسیه کنونی با هم مسلک و هر دو چپ گرا بودند و در عوض ژاپنیها با آمریکاییها دیدگاه وابسته به بلوک غرب تلقی میشدند که در سال ۱۹۴۸ که شبه جزیره کره به دو قسمت شمال و جنوبی تجزیه شد عملا کره شمالی به سمت بلوک شرق گرایش پیدا کرد و کره جنوبی به سمت بلوک غرب.
نکته چهارم موضوعات اقتصادی و منافع اقتصادی است. مولفه منافع اقتصادی همواره طی ۷۰ سال گذشته سبب بروز تنش در خاور دور شده است. مولفه دیگری که موجب تنش شده است حضور نیروهای جنگجوی آمریکایی در ژاپن و کره جنوبی است. حدود ۴۷ هزار نظامی آمریکایی در ژاپن و حدود ۳۰ هزار نظامی آمریکایی در کره جنوبی مستقر هستند و همواره کره شمالی نسبت به حضور نظامیان آمریکایی در این منطقه ابراز گله مندی و نارضایتی کرده است.
نکته پنجم هم بحث چتر اتمی ایالات متحده بر سر ژاپن و کره جنوبی است. چون ژاپن و کره جنوبی در پناه چتر اتمی آمریکا هستند به همین دلیل کره شمالی همواره از این موضوع ابراز نگرانی کرده و معتقد است امنیتش به مخاطره میافتد.
آیا اخیرا هم مسائلی به این نکات اضافه شده است؟
یکی دیگر از مشکلاتی که در سالهای اخیر به وجود آمده بد عهدیای هست که آمریکاییها در قبال کره شمالی داشته اند. در سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۵ گفتگوهایی صورت گرفت و سر انجام در ۲۰۰۵ آمریکاییها توافق کردند که در ازای ویران کردن سایت آب سنگین کره شمالی دو واحد آب سبک برای کره شمالی بسازند، اما چون به تعهداتشان پایبند نبودند، کره شمالی عملا از "ان پی تی" خارج شد و زمینه بروز تنش به وجود آمد. کره شمالی در سال ۲۰۰۶ به آزمایشهای هستهای دست زد و به صورت رسمی تلاش کرد که در جرگه کشورهای دارنده سلاح اتمی قرار بگیرد.
احتمال وقوع درگیری نظامی تا چه میزان است و اینکه در صورت وقوع هر گونه در گیری شرایط طرفین رو چگونه تحلیل می کنید؟
اول اینکه عقلانیت سیاسی احتمال بروز درگیری را تقریبا بعید می داند علت آن هم این است که اگر درگیری محدود نظامی شکل بگیرد کنترل آن به غایت سخت خواهد بود. اگر یک بمب یا دو بمب یا موشک به سمت کره شمالی شلیک شود احتمال اینکه کره شمالی خویشتن داری کند در حد صفر است. بنا بر این به سرعت می تواند منطقه را شعله ور کند به همین دلیل احتمال وجود درگیری محدود نظامی نیست. اگر درگیری سنگین نظامی هم اتفاق بیافتد به دلیل اینکه کره شمالی این حق را برای خود قائل است که پاسخ دهد بنا براین کل شبه جزیره کره و ژاپن با یک بحران جهانی مواجه خواهند شد. پیامدهای درگیری نظامی به دلیل اینکه قابل کنترل نیست بعید به نظر میرسد که هیچ یک از طرفهای منازعه تصمیم به شروع درگیری بگیرد.
دوم اینکه کره شمالی حتی اگر سلاح اتمی هم نداشت به راحتی می توانست منافع ایالات متحده آمریکا را مورد تهدید قرار دهد. چون که حدود ۷۰ – ۸۰ هزار نظامی آمریکایی در پایگاههای اطراف کره شمالی قرار دارند که اینها یا با توپخانه قابل هدف قرار دادن هستند یا با موشکهای حتی کوتاه برد ۳۰۰ – ۴۰۰ کیلومتری. یعنی در واقع فاصله بین مرز کره شمالی با سئول، پایتخت کره جنوبی که ۱۰ میلیون جمعیت دارد چیزی حدود ۴۰ کیلومتر است و از آن طرف مرز با سلاحهای متعارف کوتاه برد هم امکان هدف قرار دادن هست. بنا بر این بعید به نظر میرسد که این اتفاق بیافتد.
نکته سوم این است که ژاپن و کره جنوبی در یک خانه شیشهای هستند و می دانند که اگر حتی یک موشک به مرکز توکیو یا مرکز سئول شلیک شود بازار اقتصادی آنها به شدت دچار بحران میشود. به همین دلیل حتی اگر آمریکاییها هم تمایل داشته باشند آنها حاضر نیستند، چون معتقد هستند از طریق گفتگو راه حل وجود دارد.
نکته چهارم هم این است که در خاور دور تنها یک قدرت نیست یعنی در غرب کره شمالی چین قراردارد و در شمال شرقی آن روسیه یعنی همان "ولادی وستوک" که مرز روسیه با کره شمالی است. بنا براین دو قدرت اتمی جهانی اطراف کره هستند. آن طرف هم آمریکا قرار دارد که از ژاپن و کره جنوبی پشتیبانی می کند و خود ژاپن و کره جنوبی هم هستند. بنابراین، چون این قدرتها بزرگ هستند و منافع مشترک دارند به نظر میرسد که منازعات منجر به درگیری نشود.
التبه این موضوع را نباید فراموش کرد که "دونالد ترامپ"، رئیس جمهوری تازه کار ایالات متحده یک فرد ماجراجوی غیر قابل پیش بینی است و ممکن است با یک اشتباه سیاسی و استراتژیک کل منطقه را مانند یک بشکه باروت ویران کند. اما پیش بینی من این نیست. هنوز هم به نظر میرسد عقلانیت در تصمیم گیری رهبران منطقه خیلی بالا است و اجازه نخواهند داد که آمریکا تصمیم گیری کند.
آزمایشات هستهای اخیر پیونگ یانگ مشخصا دارای چه پیامی و پاسخ آمریکا در طرف مقابل چه خواهد بود؟
اول اینکه این آزمایش موشکی که در واقع ششمین آزمایش اتمی کره شمالی است اولا اینبار از جهت تکنولوژیک به جای بمب اتمی با بمب هیدروژنی امتحان شد. این امتحان نشان میدهد که قدرت این بمب هیدروژنی بسیار بسیار زیادتر است.
دوم اینکه در واقع اثبات کرده است که میتواند با توجه به اینکه طی هفتههای گذشته هم موشکهای بالستیک خودش را آزمایش کرده است یعنی وقتی که یک کشوری توانایی انفجار اتمی را داشته باشد، توانایی انفجاری هیدروژنی را داشته باشد و از دیگر سو قدرت پرتاب هم داشته باشد یعنی دسترسی به موشکهای بالستیک داشته باشد بنا بر این می تواند این دوتا را روی هم سوار کند و شلیک کند به جاهای مختلف که حداقل برآورد این هست که برد موشکها چیزی حدود ۷۰۰۰ کیلومتر هست و ۷۰۰۰ کیلومتر یعنی تا آلاسکا می رسد یا گوام را که مقر فوق استراتژیک ایالات متحده هست و هواپیماهای بی ۵۲، بی ۱، بی ۲ در آنجا قرار دارند و در واقع از مناطق استراتژیک تحت کنترل آمریکا است هدف قرار دهد؛ بنابراین این موشکها و این انفجار اتمی نشان میدهد که کره شمالی دست پری دارد. من فکر می کنم اینها یک زورآزمایی است برای اینکه گفتگوها اگر یک زمانی شروع شد دولت پیونگ یانگ با دست پر بتواند سر میز مذاکره بنشیند چرا که کره شمالی یکبار عدم وفای به عهد آمریکاییها را در جریان مذاکرات ۶ جانبه را دیده است. به همین دلیل میخواهد که با قدرت بر سر میز مذاکره بنشیند. این در روابط بین الملل هست که اگر کشوری رزمایش انجام میدهد این به معنای آغاز جنگ و شیپور جنگ نیست؛ در واقع به معنای ایجاد خوف در دشمن است که تجاوز نکند.
پاسخ احتمالی آمریکا به این قدرت نماییها چه خواهد بود؟
آمریکا از بحث لفظی بالاتر نمیرود، چون عملا روی این میز باید دست به یک جنگ تمام عیار بزند که به نفعش نیست و عقلانی هم نیست. گرچه ممکن است برخی از دولت مردان آمریکایی غیر عقلانی عمل کنند. یا اینکه ممکن است آمریکا مثلا موضوع تحریمها بر ضد کره شمالی را پیگیری کند که کره شمالی عملا در واقع صادرات و وارداتی ندارد که تحریمها روی اقتصاد کره شمالی موثر واقع شود؛ بنابراین بعید به نظر میرسد که راه حل دیگری داشته باشد و اگر بخواهد از جنبه دیپلماتیک عمل کند متاسفانه دونالد ترامپ نشان داده است که در این زمینه خیلی آدم ورزیدهای نیست. به عنوان مثال در همین وضعیتی که آمریکا قرار دارد و در بحرانهای مشابه باید دوکار را انجام دهد. یکی اینکه اختلاف در اردوگاه دشمن بیافکند و دوم اتحاد در اردوگاه خودی برقرار کند. الان به جای اختلاف افکنی بین چین و روسیه و کره شمالی، عملا نه فقط با کره شمالی بلکه با چین و روسیه هم سرشاخ شده و در واقع آنها را هم در غالب توئیتهایی که منتشر میکند تهدید کرده است. بنا بر این عملا زمینه اتحاد بیشتر آنها را فراهم می کند. در زمینه اتحاد بین دوستان خودش هم موفق نبوده، چون قرار است این هفته در باب اختلافات اقتصادیای که با کره جنوبی دارد بر سطح این اختلافها بیافزاید. بنا بر این به نظر میرسد هیئت حاکمه جدید آمریکا در این زمینه هم از هوشمندی لازم برخوردار نیستند.
ادامه این درگیریها و آزمایشات و این لفاظیها چه تاثیری در ژئوپولیتیک منطقه خواهد داشت؟
البته این تنش در منطقه خاور دور ربطی به الان ندارد از سال ۱۹۴۵ به بعد دائما بوده است. یعنی طی ۷۰ سال گذشته. ولی من استنباطم این است که اینها تنها ایجاد نا امنی و بی اعتمادی در منطقه را به دنبال خواهد داشت و نهایتا هم اگر کره شمالی یکی دوتا آزمایش اتمی دیگر انجام بدهد آمریکاییها با عقب نشینی مجبور خواهند شد کره شمالی را به عنوان یک قدرت اتمی به رسمیت بشناسند مثل هند و پاکستان که سرانجام در یک عمل انجام شده آن را به رسمیت شناختند. بنا بر این تنها ضرری که میتواند برای منطقه داشته باشد این است که عملا آنجا یک رقابت هستهای شکل می گیرد و این خیلی به نفع منطقه نیست.
نقش کشورهای چین، ژاپن و کره جنوبی با توجه به رزمایشهای تحریک آمیز چند وقت اخیر بین این کشورها با آمریکا در این بین چه خواهد بود؟
اینها که جزء بازیگران اصلی هستند یعنی در مذاکرات شش جانبه، چین، کره جنوبی، ژاپن، اتحادیه اروپا، آمریکا و روسیه حضور داشتند البته تحت نظارت سازمان ملل. بنا بر این اینها منافع مستقیم دارند و به دلیل اینکه هرگونه تنش می تواند بازارهای مالی آن منطقه را دچار مشکل کند و اینها هم الان مهمترین برگ برندهای که دارند، اقتصاد است و اقتصاد هم در یک شرایط بی ثبات به شدت آسیب پذیر خواهد بود، من فکر میکنم که این کشورها تلاش کنند تا آرامش به منطقه مجددا برگردد. ولی در هر حال حداقل ارزیابیها نشان نمیدهد که سودی برای آمریکاییها داشته باشد. آقای ترامپ استنباطش این بود که با بلوف زدن می تواند کره شمالی را وادار به عقب نشینی کند. فکر کرد که این دنیای روابط بین الملل و دنیای سیاست هم مثل دنیای تجارت است که با بلوف زدن و با چانه زنی بتواند قیمت کالای خود را بالا و پایین کند. اما الان متوجه شده است که یک مقدار تفاوت دارد و بنا بر این چارهای ندارد جز این که یک مقداری کنترل کند. یعنی عقلای ایالات متحده باید زمینه برای کنترل زبان دونالد ترامپ را فراهم کنند و همچنین مانع از این بشوند ایشان شبانه ریسک کند و دنیا را با بحران جدید روبرو کند.