بازی تاج و تخت یکی از مشهورترین و محبوبترین سریالهای جهان است که دوشنبه فصل هفتم آن به پایان رسید. سایت فورفورتو شخصیتهای این سریال را با هر یک از باشگاههای لیگ برتر مقایسه کرده است. هر باشگاه یک ویژگی دارد و میخواهد پادشاه سرزمینش شود. با این حال برای شخصیتهای وحشتناک و قاتلی همچون رمزی بولتون، کوه یا سرسی مورد مشابهی در لیگ برتر وجود ندارد. همچنین تیمی با ویژگیهای پریم یا پادشاه جفری در انگلیس حضور ندارد. در ادامه به این مقایسه اشاره میشود.
آرسنال: سانسا استارک
سانسا ظاهری عالی و جذاب دارد و وارث یک خاندان برجسته است. او اغلب به قرار گرفتن در راس قدرت نزدیک میشود. با این حال سالهای سخت و دردناکی را پشت سر گذاشته است. چالش اصلی سانسا این است که نمیداند به توصیههای لرد بیلیش گوش فرا دهد یا نه.
بورنموث: ساموئل تارلی
زمانی که سم برای نخستین بار در این سریال دیده شد هیچ کس فکر نمیکرد چنین نقشی را ایفا کند و به یک شخص مهم تبدیل شود. با این که سم از ظاهر فیزیکی خوبی برخوردار نبود (چاق بود و برای یک جنگجو مناسب نبود) اما توانست نشان دهد که هوش میتواند به یک شخص برتری دهد.
برایتون: راب استارک
همیشه شخصیتهای جوانی که با یک قلب پاک میخواهند با یک روش درست به قدرت برسند محبوبیت زیادی دارند اما مهمترین نگرانی درباره این افراد این است که ممکن است خیلی زود از صحنه کنار بروند. در نهایت داستان راب با یک کشتار خونین که مورد پسند مخاطبان نبود به پایان رسید.
برنلی: برون
او در رویای فتح سرزمین نیست چون جزو خاندانهای برتر محسوب نمیشود. نخستین بار که برنلی به صحنه رفت به نظر میرسید تنها نقش یک محافظ را خواهد داشت. با این حال در نهایت شگفتی این جنگجو کشته نشد و توانست مدت زیادی زنده بماند.
چلسی: پادشاه شب
بیرحم، فراموش نشدنی، ترسناک و منفور از ویژگیهای پادشاه شب است. او یاران زیادی به همراه دارد. برای از بین بردن شخصیت وحشتناک چشم آبی باید آنها را به قتل رساند و سوزاند. مشکل این جا است که پادشاه شب در حالی که به نظر میرسید دیگر قدرتی ندارد بیش از قبل قدرتمند شده است.
کریستال پالاس: لرد بیریش
او یکی از نامتعارفترین شخصیتها است و چند بار از دنیای مردگان بازگشته است. آنها یک گروه عادی هستند اما تولد دوباره مهمترین ویژگیشان است و ویژگی خاص دیگری ندارند. با این حال بازگشت به زندگی اهمیت زیادی دارد.
اورتون: جان اسنو
جان در نخستین فصلها زیر سایه دیگران بود و از طرف ثروتمندان رانده میشد. با این حال او وارث یک گذشته باشکوه است. جان در آخرین سالها اهمیت زیادی پیدا کرد اما با وجود حضور افراد مهم زیاد، شاید نتواند حکمرانی کند.
هادرسفیلد: تورموند
هرگز تصور نمیشد که جنگویان وحشی با چنین تصویری دیده شوند اما آنها با ظاهر خاصشان آماده مبارزه برای هر نبردی هستند. مردان سرسخت شمالی میتوانند در زمستان طولانی خود را زنده نگه دارند.
لسترسیتی: برین
در ابتدا تنها ظاهر سرد و خشن او به چشم میآمد اما با گذشت زمان و کسب پیروزیهای تاریخی قدرت خود را نشان داد و نزد همه اهمیت پیدا کرد.
لیورپول: دنریس تارگرین
از شروع سریال یک شخصیت مهم به تصویر کشیده میشود که وارث یک خاندان بزرگ است. دنریس توانست در سرزمینهای خارجی موفقیتهایی کسب کند اما نتوانست در سرزمین خود حکومت کند. او توانست با حضور اژدهایش قدرت خود را نشان دهد، با این حال به خاطر شرایط موجود هنوز نتوانسته به هدفش برسد.
منچسترسیتی: آریا استارک
زندگی آرام آریا با یک تغییر عوض شد. او مجبور شد خانوادهاش را ترک کند و در شرایط سختی قرار بگیرد. با این حال با تواناییهایی که کسب کرد توانست چهره جدیدی از خود نشان دهد. او از خود شخصیت قابل توجهی به نمایش گذاشته است.
منچستریونایتد: جیمی لنیستر
فوقالعاده ثروتمند، زیبا و یکدست از ویژگیهای جیمی است. هیچ کس در میدان مبارزه در سالهای نخست حریف او نمیشد. به همین خاطر عجیب نیست که شخصیت منفوری در میان مردم داشته باشد. با این حال در سالهای اخیر دوران سختی را به خاطر از دست دادن یک دستش گذراند. او با وجود یک دست میتواند مانند دیگران بجنگد.
ساوتهمپتون: تریون لنیستر
در نگاه اول به نظر میرسد افراد نامربوط زیادی در این بازی حضور دارند اما ظاهرشان گول زننده بود. آنها قدرتمند نیستند و هرگز به نظر نمیرسد که فاتح باشند اما آنها جزء باهوشترین و داناترین افراد جهان محسوب میشوند.
نیوکاسل: تیون گریجوی
او از یک طوفان سهمگین نجات یافت اما باز هم با سختیهایی روبهرو شد. او زیر دست یک شخصیت خشن و وحشتناک بود (رمزی بولتون). تیون در گذشته شخصیت مغروری داشت اما سوال این جا است که چه زمانی فرصت استراحت پیدا میکند و از این طوفان رهایی پیدا میکند.
استوک سیتی: استنیس باراثین
هیچ کس تصور نمیکرد او را در میدان مبارزه ببیند. او یکی از شخصیتهایی است که ساعتها باید در تلویزیون تصویرش را مشاهده کرد اما زمانی که پایانش فرا میرسد یک سوال به وجود میآید؛ چرا باید چنین شخصیت آزار دهندهای را دید؟ سوزاندن دخترش او را به چهره منفوری تبدیل کرد.
سوانسی: گری ورم
در شروع، ارتش گری ورم آرام و منظم به نظر میرسیدند و تصور میشد فصلهای زیادی در صحنه حضور نداشته باشند اما بر خلاف آن اتفاق افتاد. با این وجود این که آنها از لحاظ جسمانی قوی به نظر نمیرسیدند اما جنگجو بودند و به لطف نظمشان توانستند حریفان را مغلوب کنند.
تاتنهام: سر داووس
در نخستین فصلها حضور او بی اهمیت بود، محبوبیت خاصی نداشت و به نظر نمیرسید هرگز یک فاتح باشد اما با گذشت زمان اهمیت پیدا کرد. به خصوص زمانی که با رقیبان ثروتمند خود روبهرو شد.
واتفورد: گندری
گندری حضور کم رنگی در داستان داشت و در برخی از فصلها دیده نشد اما او دوباره با یک شخصیت جدید در صحنه ظاهر شد. با وجود این که تاکنون اهمیت کمی در سریال داشته اما باید به قدرت و نقش کلیدیاش در جنگها اعتقاد داشت.
وست بروم: واریس
او ابتدا به نظر شخص آرامی به نظر میرسید اما با گذشت زمان ویژگیهای دیگرش مشخص شد. کسی به او اهمیت نمیداد تا این که برخی حقایق مشخص شد و اهمیت او در برخی از اتفاقات مهم آشکار شد.
وستهام: سگ شکاری
بدخلق، ترشرو و خشن از ویژگیهای سگ شکاری است. او کاریزمای خاص و جذابی دارد و هیچ کس به اندازه برادرش که در پایتخت است، در ذهن او نیست اما با این حال خودش را با جنگهای کوچک سرگرم کرده است.