بدیهی است هیچ پدر و مادری بصورت عامدانه به فرزندان خود آموزش نمیدهد که مثلا فرهنگ تجاوزگری کار خوبی است. اما مطالعات نشان داده است بسیاری از والدین در زندگی روزمره، ناخواسته در گسترش فرهنگ تجاوزگری مشارکت میکنند.
۱- «اشکال نداره، اون پسره دیگه»
این جمله از همان کودکی باعث القای این حس میشود که پسر بودن توجیهی کافی برای رفتارهای بد و غلط است. رفتارهایی مانند دعوا کردن، تخریب اسباب بازی دیگران، رفتارهای طلبکارانه و خشونت آمیز … اما واقعیت این است که پسرها هم کاملا قادر هستند احترام گذاشتن به اموال، به بدن و به حریم خصوصی افراد را یاد بگیرند
ولی اگر پسران یاد بگیرند که بالاتر از قوانین و قواعد هستند و قادر به کنترل احساسات، خشم و هوسهایشان نیستند این آموزش در ذهن آنها در بزرگسالی هم باقی می ماند. برای همین نباید تعجب کرد چرا تا بدین حد آزار جنسی، خواه به شکل تجاوز و خواه به صورت لمس یا نگاه یا مزاحمت کلامی، شایع و رایج است. چون یاد گرفته اند که «اشکال نداره، اون پسره دیگه»
۲- مجبور کردن پسرها به بوسیدن و بغل کردن دیگران
همه ما دیده ایم که والدین خوش قلب و مهربان به فرزندان خود میگویند که کودک دیگری یا فرد بزرگسالی را در آغوش بگیرند و ببوسند. اما والدین اغلب در نظر نمیگیرند که آیا واقعا کودک آنها مایل است اینکار را بکند؟ همین رفتار در ذهن بچه این پیام را جای میدهد که جلب رضایت و گرفتن اجازه برای بوسیدن و بوسیده شدن، برای نزدیک شدن به دیگران، برای لمس دیگران و برای ورود به حریم فیزیکی و خصوصی آنها اصلا اهمیتی ندارد. مشابه این حالت هم وقتی است که بدون کسب اجازه از کودک، آنها را در آغوش بگیریم و ببوسیم، حتی اگر آن کودک این کار را دوست نداشته باشد.
به جای این کار میتوان به جای اینکه موقع خداحافظی بگویید «مادربزرگ را بغل کن» از بچه بپرسید «آیا میخواهی او را بغل کنی؟» این رویکرد به بچه شما می آموزد که خواسته و میل درونی کودک به عنوان یک انسان اهمیت دارد و شما به خواست و رضایت درونی او احترام میگذارید.
جلب رضایت دیگران و کسب اجازه برای نزدیک شدن به بدن آنها اهمیت دارد
۳- «مگه چکار کردی که او تو رو کتک زد؟»
این یکی از موارد دشوار بخصوص برای والدینی است که بیشتر از یک فرزند دارند. جر و بحث بین فرزندان که نهایتا منجر به درگیری فیزیکی میشود اتفاق شایعی است اما:
این سوال که «چکار کردی که تو را کتک زد»، هم به کودک قربانی و هم به کودک پرخاشگر می آموزد که این فرد قربانی و کتک خورده است که دیگران را مجبور به رفتارهای غلط میکند. نمونه مشابه و بسیار رایج و فراگیر این نوع پرسش را در میتوان در این نوع سوال کردن دید که «آن شب چه لباسی پوشیده بودی که به تو تجاوز شد؟» یا مثلا «چه رفتاری داشتی که در خیابان مزاحمت شدند؟».
به جای این سوالها باید از هر دو کودک بخواهید تمام ماجرا را از آغاز تا پایان برایتان تعریف کنند. به اینصورت قبل از تصمیم گیری و سرزنش کودک مقصر، احتمالا میتوان دید بهتر و کاملتری نسبت به ماجرا داشت. سپس بدون آنکه به تنبیه بدنی و یا خشونت کلامی دچار شوید، با کودک مقصر صحبت کنید.
ریشه این توجیهات که «عصبانی شدم و نفهمیدم چه شد» یا «خون جلوی چشمانم را گرفت» از همین جا و از همین آموزشهای مهم و ساده در کودکی نشات میگیرد.
۴- او را زدم چون دوستش دارم
مهم نیست فرزند شما دختر باشد یا پسر ولی این عبارت که «ناراحت نباش، او تو را زد چون دوستت دارد» هیچگاه نباید از دهان والدین خارج شود. این عبارت باعث تقویت این باور میشود که عشق مساوی است با رنج کشیدن، و یا اینکه اگر کسی را دوست داریم پس اشکالی ندارد که باعث آسیب جسمی یا روحی اش بشویم.
این آموزش نه تنها در آینده منجر به بالاتر رفتن احتمال خشونت و زد و خوردهای زناشویی خواهد شد، بلکه به کودک یاد میدهد که رسیدن به آرزوها و امیال شخصی، مهمتر از احساسات و خواسته های طرف مقابل است، و این دقیقا همان اتفاقی است که در تجاوزگری رخ میدهد.