«بیست‌ویک روز بعد» روایتگر قهرمانی از طبقه‌ فراموش‌ شده است

بیست‌ویک روز بعد اثری متفاوت با قهرمانی متفاوت‌تر. قهرمان اولین فیلم بلند سید محمدرضا خردمندان، یک نوجوان است.

 کارگردان داستان اولین فیلم بلند خود را به‌گونه‌ای هوشمندانه روایت می‌کند که به‌نوعی اشاراتی به جایگاه خود او در سینمای امروز ایران دارد؛ کارگردانی که سربرآورده از جشنواره‌ی فیلم عمار بوده و به جشنواره‌ی فیلم فجر می‌رسد که متأسفانه در این جشنواره قدر ندیده و با بی‌توجهی دوران روبه‌رو می‌شود و از کسب جوایز بازمی‌ماند.

فیلم ملودرامی اجتماعی است در روایت داستان زندگی نوجوان یتیمی که به دنبال ساخت اولین فیلم خود برای جشنواره‌ی فیلم کوتاه است تا در بخش مسابقه‌ی آن شرکت کند.

او به‌دنبال تهیه بودجه‌ای اندک برای کرایه‌ی دوربین جهت ساخت فیلم است تا به قول خودش در برابر بچه‌پولدارهای بی‌استعدادی که پول و دوربین دارند، اما فیلم بد می‌سازند و جایزه می‌برند، قد علم کرده و فیلم خوب واقعی بسازد و به مخاطب عرضه کند.

 فیلم حول محور نوجوانی داستان خود را روایت می‌کند که در کنار تلاش برای فیلم‌سازی و رسیدن به علاقه‌اش، نگران درمان مادر درگیر سرطان خود است.

فیلمی که بر اهمیت خانواده و جایگاه والای مادر اشاره‌کرده و با روایت فرازوفرودها و اشتباهات شخصیت نوجوان فیلم در راه کمک به درمان مادرش پیام‌های آموزشی و تربیتی را بدون آنکه از اثر بیرون بزند و گل‌درشت خودنمایی کند، به مخاطب عرضه می‌کند.

 این اثر با آنکه تداعی‌کننده‌ی دوران طلایی سینمای کودک و نوجوان بوده و در برهوت نبود کار برای قشر نوجوان و سختی کار در این حوزه، اثری به‌شدت ارزشمند و قابل ‌ستایش است، در جشنواره‌ی فجری که برگزار شد، نادیده گرفته شد.

 در «بیست‌ویک روز بعد» فیلم‌نامه از منطق روایی درستی پیروی کرده و همچون قصه‌های اصیل ایرانی برپایه‌ی جزای خیر و شر بنا شده است که البته به‌علت شخصیت‌پردازی درست نویسنده و همچنین اضافه شدن چاشنی فانتزی به فیلم‌نامه، کاراکترها کلیشه‌ای نشده و مخاطب را دلزده نمی‌کنند.

 شاید بی‌اعتنایی به این فیلم در جشنواره‌ی فجر اخیر که جوایزش توسط سیاسیون روی سن میلاد اهدا شد، سویه‌های سیاسی داشته باشد، چون کارگردان روایتگر قهرمانی از طبقه‌ی فراموش‌شده است؛ نوجوانی از قشر مستضعف که خانواده‌اش درگیر مشکلات عدیده‌ی اقتصادی است.

 او و خانواده‌اش تنها و بدون حمایت دولتی در میان مشکلات اقتصادی و با معضل بیماری خاص رها شده‌اند. شاید روایت داستان تنهایی و معضلات این قشر در چنین بستری که نشانگر بی‌توجهی دولتمردان و مسئولین نسبت‌به این قشر است، مطلوب داوران و وزارت ارشاد نبوده باشد. به همین علت مورد بی‌مهری قرار گرفته و جشنواره‌ی فجر را بدون دریافت جایزه به پایان می‌برد.

 این فیلم روایت قهرمانی بااستعدادی است که به‌خاطر طبقه‌ی اجتماعی‌ و تنهایی‌اش در دنیای ضرر و فایده‌ها، از رؤیا و آرزویش دست می‌کشد.

 به‌غیر از موضوع خاص «بیست‌ویک روز بعد»، یکی از نکات بارز آن میزانسن‌های قابل توجه این فیلم است. در زمانه‌ی امروز سینمای ایران که فیلم‌ها صحنه‌بندی خاص و قابل توجهی نداشته و تنها به یکی دو لوکیشن آپارتمانی محدود می‌شوند، این فیلم با قاب‌بندهای بزرگ و چشم‌نواز و همچنین لوکیشن‌های متعدد، نه‌تنها پا را از استانداردهای سینمای کودک و نوجوان فراتر می‌گذارد، بلکه فراتر از مدیوم سینمای ایران قرار می‌گیرد.

 با اینکه فضای دراماتیکی که کارگردان از دنیای قهرمان فیلم روایت می‌کند، مستعد سیاه‌نمایی است، اما فیلم دچارش نشده و داستان مرتضی در «بیست‌ویک روز بعد» نمایشگر امید و اتکا به خود قهرمان می‌شود.

 به غیر از میزانسن، نوع روایت فیلم و داشتن قهرمان از دیگر نکات برجسته‌ی این فیلم است که آن را در سینمای ایران خاص می‌کند؛ درحالی‌که در صنعت جهانی سینما، قهرمان‌ها هستند که برای این صنعت پول‌سازی کرده و مخاطب جذب می‌کنند، سینمای امروز ایران و فیلم‌هایش چند دهه‌ای است از نبود قهرمان رنج می‌برند، اما این فیلم در سینمای بدون قهرمان امروز ایران، روایتگر قهرمانی نوجوان است که به محدودیت‌ها و نبایدهایی که به‌خاطر طبقه‌ی اجتماعی‌اش بر او اجبار شده است، نه می‌گوید.

 فیلم‌نامه به‌شدت ایرانی و بهتر است بگوییم که قصه‌گوست و روابط شخصیت‌ها به‌درستی از الگوی علت‌ومعلولی پیروی می‌کنند.

 در «بیست یک روز بعد» فیلم‌نامه از منطق روایی درستی پیروی کرده و چون قصه‌های اصیل ایرانی برپایه‌ی جزای خیر و شر بنا شده است که البته به‌علت شخصیت‌پردازی درست نویسنده و همچنین اضافه شدن چاشنی فانتزی به فیلم‌نامه، کاراکترها کلیشه‌ای نشده و مخاطب را دلزده نمی‌کنند و او را تا سکانس آخر با خود همراه می‌سازند.

 با اینکه فضای دراماتیکی که کارگردان از دنیای قهرمان فیلم روایت می‌کند، مستعد سیاه‌نمایی است، اما فیلم دچارش نشده و داستان مرتضی در «بیست‌ویک روز بعد» نمایشگر امید و اتکا به خود قهرمان می‌شود. قهرمانی که فعل توانستن را صرف می‌کند و کمر همت به درمان مادر می‌بندد. او با آنکه در تنهایی و مشکلات عدیده‌ی اقتصادی بدون سرپرست و پدر تنها مانده، ناامید نمی‌شود و دست به هر کاری می‌زند تا باری از دوش خانواده‌ی خود بردارد.

 او حتی در این راه فیلم‌نامه‌ای که برای فیلمش نوشته و تمام رؤیای اوست را به‌پای مادرش قربانی می‌کند و به بهایی ارزان به تهیه‌کننده‌ای می‌فروشد تا با پول آن داروی مادرش را تهیه کند و دیگری فیلمی که روایت زندگی اوست را بسازد.

 اینجاست که کارگردان لزوم ایثار فرزند در برابر ایثار مادر و قدردانی از تلاش‌های مادر در جهت حفظ خانواده را به مخاطب نوجوان خود گوشزد می‌کند. فیلم با پرداختن به سوژه‌ای نو، روایتی دست‌اول و ناب از این قشر سختی‌دیده و زحمت‌کش ارائه می‌دهد.

 موسیقی کم اما بجا و تأثیرگذار، لحظات دراماتیک و فضای سورئال که متناسب با فضای نوجوانانه‌ی فیلم است، «بیست‌ویک روز بعد» را تبدیل به اثری دلچسب و شایسته‌ی تقدیر کرده است.

 این فیلم اگرچه در جشنواره‌ی فجر قدر ندید، اما در سی‌امین جشنواره‌ی فیلم‌های کودکان و نوجوانان اصفهان، موفق به کسب 7 پروانه‌ی زرین (بهترین فیلم نوجوان، 2 جایزه بهترین بازیگر، بهترین فیلم‌نامه، بهترین کارگردانی، فیلم منتخب یونیسف ایران، جایزه‌ی عشقی بزرگ برای جهانیان) شد.

 این اثر از آن دسته فیلم‌هایی است که بازه‌ی مخاطبان وسیعی داشته و از کودک تا بزرگ‌سال را می‌تواند به خود و داستانش درگیر کند.

 همچنین خانواده‌های ایرانی می‌توانند بدون دغدغه همراه با فرزندان خود در هر رده‌ی سنی به تماشای آن بنشینند. با توجه به قوانین اکران سینمای ایران که وابسته به گیشه و همچنین لابی تهیه‌کنندگان و سینماداران است و بسیاری از فیلم‌های ارزشمند را قربانی سیاست‌های منفعت‌طلبانه کرده، توصیه می‌شود در مدت اندک اکران این فیلم، فرصت دیدنش به‌همراه خانواده را از دست ندهید. اثری ارزشمند که به قشر مخاطب خود (که نوجوانان هستند) قهرمانی از جنس خودشان معرفی می‌کند؛ قهرمانی کوچک که به آن‌ها «خواستن، توانستن است» را دیکته می‌کند.