در متن برنامه محمدعلی نجفی برای تصدی شهرداری تهران آمده است: آنچه پیش رو است کلیات برنامه پیشنهادی شهرداری تهران برای دوره چهارساله 1400 - 1396 است. در این برنامه کوشش شده است با تمرکز بر آمار و و چالشهای پیش روی "شهر" و "شهرداری تهران"، از اسناد فرادست مانند قانون اساسی، سند چشم انداز بیست ساله، سیاستهای کلی نظام در حوزه مدیریت شهری، سیاستهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی و دیدگاههای مقام معظم رهبری (مدظله العالی) و اسناد مصوب مرتبط با شهر تهران نظیر طرح راهبردی – ساختاری جامع، طرح تفصیلی شهر تهران و برنامه پنج ساله دوم شهرداری و طرحهای موضوعی مانند طرح جامع حمل و نقل برای گشودن افقهای نو بهرهبرداری شود.
بر این اساس ابتدا چشم انداز تهران در افق 1404 مورد اشاره قرار گرفته است و سپس با دسته بندی موضوعات راهبردی شهر و شهرداری به 14 بخش، برای هریک از بخشها، چالشها و مسائل اصلی تبیین و برای گذر از آنها راهبردها و اهم سیاستهای مورد نظر ارائه شده است.
روشن است که تلاش در جهت تبدیل تهران به "شهری اسلامی"، "شهری جهانی"، "شهری مدرن"، "شهری تاریخی"، "شهری انلاین"، "شهری پایدار"، "شهری مشارکت جو"، "شهری شهروند مدار"، "شهری دانش بنیان"، "شهری ارتباطی" و ... و در یک کلام شهری برای زندگی کاری دشوار و مستلزم درک و نگاهی نو و عزم و ارادهای جمعی است.
به شهر تهران باید فراتر از ساخت کالبدی آن نگریست، شهری که بر ساخت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ویژه و پیچیدهای متکی است. تهران امروز گویی "کشوری" است در دل کشور بزرگ ایران. هر فرصت و تهدیدی که فرا روی سرزمین پهناور ما است، در ابعادی کوچکتر و گاه در همان ابعاد در برابر تهران قرار دارد.
تهران دنیایی است که در درون آن دنیاهای گوناگون نهفته است. پس، بیش و پیش از "بافت کالبدی" تهران باید "بافت فرهنگی"، "بافت اجتماعی"، "بافت اقتصادی"، و حتی "بافت سیاسی" آن را شناخت و ضعفها و قوتها و فرصتها و تهدیدهای پیش روی را مورد مطالعه قرار دارد و سپس با عزمی راسخ و ارادهای قوی به بهبود امور شهر و زندگی شهروندان و آفرینش الگویی در تراز منطقهای و جهانی همت گمارد.
برنامه پیش رو در فرصتی اندک با نگاه به ضرورتهای پیش گفته تنظیم و تدوین شده است، از این رو لازم میدانم مبانی، مقتضیات و محدودیتهایی را که این برنامه از آنها متأثر بوده است به اختصار یادآور شود:
1 - اداره شهرها و مدیریت شهری در روزگار معاصر، چالشی فراگیر است که همه سکونتگاههای شهری جهان و به ویژه کلانشهرهای در حال توسعه را در برگرفته است. شهر تهران نیز که از پیش از پیروزی انقالب با مسائل پیچیده و در هم تنیده فراوانی درگیر بوده است، از این قاعده مستثنی نسیت. از این رو یافتن راهبردها و راهکارهای مناسبتر اداره آن در وضعیتی پایدار و شایسته، تلاشی سترگ میطلبد که باید با دوراندیشی و همه جانبه نگری همراه باشد.
2 - توسعه پایدار، متوازن و موزون شهری محدود به تدوین اسناد راهبردی و حتی وابسته به کاربست فناوریها و ابزارهای روزآمد نیست، بلکه مؤلفههایی مانند میزان مشارکت اجتماعات محلی در امر توسعه، درجه مشارکت پذیری فرآیندهای اداره شهر، انباشت سرمایه اجتماعی شهری و احساس تعلق شهروندان به شهر، توزیع خدمات و امکانات شهری و اثر آن بر توزیع ثروت شهری و ... عواملی هستند که توسعه پایدار شهری در بستر آن ها امکان تحقق و تجلی پیدا میکند.
3 - در باور من شهر برای انسانها ساخته میشود و از روابط انسانی و ساختار اجتماعی، هویت میپذیرد. بنابراین کلیه برنامهها و فعالیتها باید در جهت ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان و آرامش و آسایش انسانها تنظیم شود و به اجرا در آید. بر این اساس دستیابی به شهری انسان محور هدف این برنامه است و شهرداری باید به عنوان نهادی " تسهیلگر" و نه " تصدیگر" عهده دار اجرای این مأموریت باشد. در این نگاه است که مردم تدریجا شهرداری را از آن خود میدانند، به آن اعتماد میکنند و نسبت به شهر و مسائل و مشکلات آنها احساس تعلق و مسئولیت مییابند و رابطهای ارگانی و صمیمی میان مردم و این نهاد برقرار و امید به آیندهای بهتر برانگیخته میشود. تنها با این امید است که ظرفیت عظیم و نیروی بزرگ اندیشه "مردم"، پشت سر شهرداری بسیج میشود و در تصمیم سازی ها و سپس در مرحله اجرا و نظارت به مدد مدیریت شهری میآید.
4 - شعار "تهران: شهر امید، مشارکت و شکوفایی" در چارچوب رویکرد بالا انتخاب شده است. تهران میتواند و باید به شهری تبدیل شود که همه شهروندان، آن را از آن خود بدانند و از زیستن در آن احساس آرامش، نشاط و "امید" داشته باشند. شهروندان امیدوار در فرآیند اداره و بهبود امور شهری "مشارکت" می نمایند و با تقویت مناسبات، رفتارها و نهادهای مدنی، تحرک، توسعه و "شکوفایی" شهر و شهروندان در همه زمینه ها میسر خواهد شد.
5 - ارتقا کیفیت زندگی شهروندان، هدف اصلی این برنامه است، لذا مجموعه فعالیتهای "نرم" مقدر بر اقدامات "سخت" قرار گرفته است و مباحثی همچون توسعه فرهنگی – اجتماعی، افزایش سرمایه اجتماعی، مشارکت همگانی و ... از اولویت خاصی برخوردار هستند.
6 - اعتقاد دارم که مهمترین ابزار حل مسائل پیچیده تهران مشارکت مردم و استفاده حداکثری از تمامی منابع، امکانات و توان مدیریتی ایرانیان است. مشکل تهران فقدان برنامه نیست، مشکل ناکارآمدی برنامهها و عدم پایبندی مجریان به آن از یک سو و فقدان دیدگاهی جامع نگر در برابر پیچیدگی های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شهر از سوی دیگر است. بنابراین راه خروج از تنگناها و بحرانها، تغییر پارادایم موجود و بسیج همه منابع و جلب مشارکت نخبگان، جوانان و عموم ذینفعان برای تحول و اصلاح وضع شهرمان در چارچوب رویکردهای پیش گفته است.
7 - تنظیم برنامهای جامع و سنجش پذیر که علی القاعده دسترسی به اهداف کمی را در بازههای زمانی معین تکلیف می کند، مستلزم دسترسی به دادهها و اطلاعات جامع سازمانی و انجام مطالعات و پژوهشهای شهری و تحلیلهای ثانوی و سنتزهای مفهومی است که در فرصتی کوتاه امکان پذیر نیست. علاوه بر آن وجود اسناد راهبردی شهر تهران از جمله برنامه پنجساله مصوب شورای اسلامی شهر، چارچوبی را برای برنامه ریزی در اختیار قرار میدهد که باید در هر برنامهای برای اداره شهر مورد تأکید باشد. بنابراین تلاش شده است تا در برنامه پیشنهادی، اصول و راهبردهای اصلی و اهداف اسناد فرادست لحاظ شوند.
8 - واقعیت آن است که مهمتر از عناوین و حتی راهبردها و راهکارهای برنامه، طراحی برنامههای عملیاتی و مدیریت بر اجرای پروژههایی است که بتوانند امکان مشاوره و مشارکت شهروندان، نهادهای مدنی، شبکههای اجتماعی، فعالان و متخصصان امور شهری به ویژه بانوان و جوانان را فراهم کنند و ظرفیتهای جدیدی در تأمین منابع پایدار، سرمایه گذاری مردمی، ثروت آفرینی شهری، شتاب و رونق در کسب و کارهای شهری را ایجاد و نهایتا تحول در ساختارهای حقوقی و نظارتی تبدیل تهران به شهری دلخواه برای مردم را محقق سازند. اجرای این برنامهها از سوی هر که باشد نیازمند سیاستگزاری و مدیریت جمعی است که اساس آن همدلی، حسن ظن، مشارکت و هم افزایی از سوی شهروندان تهرانی، شورای اسلامی شهر و مدیران شهرداری و مستلزم پشتیبانی و تعامل میان ارکان نظام جمهوری اسلامی ایران، دولت و مدیریت شهری تهران است.