در حال حاضر در بین داوطلبان رشته تجربی درصد پایینی هستند که نمی خواهند در رشته های پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی تحصیل کنند. قریب به اتفاق دانش آموزان، رشته تجربی را به دلیل تحصیل در یکی از رشته های پزشکی انتخاب می کنند، اما آیا این تمایل و گرایش افراطی در بین آنها برای ورود به این رشته ها مناسب است؟
سوال اصلی این است که چرا داوطلبان مثلا" گروه علوم تجربی فقط به این سه رشته فکر می کنند؟
برای پاسخ به این سوال باید این نکته را در نظر گرفت که شان و منزلتی که برخی رشته ها در جامعه دارند و از بعد مادی نیز تامین شده هستند علت اصلی گرایش داوطلبان به تحصیل در این رشته ها است.
بسیاری از خانواده ها از همان سنین آغاز آموزش فرزندان خود را در مدارسی ثبت نام می کنند و کلاسهای فشرده را در برنامه آنها طوری می گنجانند که سالهای بعد در ماراتن کنکور با رتبه قابل قبول، امکان تحصیل در این رشته ها را داشته باشند.
اما نکته حائز اهمیت این است که تعداد کمی از شرکت کنندگان مثلا" گروه تجربی می توانند به سه رشته پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی ورود کنند. توجه به این رشته ها کار را به جایی رسانده که بیشتر دانش آموزان، علاقه به تحصیل در رشته تجربی را دارند.
نیمی از شرکت کنندگان در کنکور را داوطلبان گروه تجربی تشکیل می دهند در حالیکه شرکت کنندگان رشته ریاضی و انسانی هرکدام به نصف گروه تجربی هم نمی رسند.
بعضی از داوطلبان، با اینکه امکان قبولی در رشته های دیگر را دارند اما همه زندگی آنها به پزشکی خلاصه شده است. تمام این توجهات به برخی رشته ها در حالی صورت می گیرد که به دلیل متقاضی زیاد در حال اشباع هستند و پس از فارغ التحصیلی، سیل کثیری از تحصیل کرده ها با بیکاری و نبود کار مناسب با رشته خود مواجهه می شوند.
مشکل اصلی از جایی نشات می گیرد که زمانیکه دانش آموزان به سن انتخاب رشته می رسند خیلی تصمیم گیرنده نیستند و این خانواده است که به انتخاب آنها جهت می دهد. البته تمایل خانواده ها برای تحصیل در برخی از رشته ها را می توان در کم کاری سیستم آموزشی دانست.
اگر خانواده از آینده شغلی رشته های دیگر و بازار کار آنها باخبر باشند این ولع و عطش افراطی زیاد نخواهد بود.
در همه سالهای تحصیلی، دید خانواده به رشته علوم انسانی، کارو دانش و فنی و حرفه ایی به گونه ایی بوده که وقتی دانش آموز از لحاظ هوشی بهره کمی برده باشد باید در این سه رشته تحصیل کند در صورتی که آگاهی دادن از این لحاظ که مثلا" تعمیر کار یک دستگاه پزشکی درآمدش چند برابر یک پزشک است، می تواند در عوض کردن دیدگاهشان موثر باشد.
اینکه ما در سیستم آموزشی خود ملاک را برای انتخاب رشته در پایه دهم بر مبنای نمره بگذاریم و شرایط گرفتن آن نمره را در نظر نگیریم شاید روش مناسبی برای انتخاب رشته نباشد، به عنوان نمونه: اگر دانش آموز نمره حد نصاب برای ریاضی را نیاورده و مرتبا" او را برای انتخاب رشته تجربی ترغیب کنیم اشتباه است این احتمال وجود دارد که نمره کم دانش آموز به دلیل سخت بودن آزمون باشد و با رفع شدن اشکالات او در درس ریاضی، اتفاقا" فرد مناسبی برای تحصیل در رشته ریاضی باشد نه تجربی.
در بعضی مواقع تشخیص مدیران مدارس برای داشتن فقط رشته تجربی و ریاضی شرایط را برای رفتن به رشته های دیگر سخت می کند.
یکی از کارهای مهم برنامه ریزان آموزشی درتعیین اهداف آموزشی نیاز سنجی جامعه است اینکه در حال حاضر ما به چه مشاغلی بیشتر نیاز داریم ودرچه رشته ها و شغل هایی اشباع صورت گرفته است؟
ضرب المثل " هر که را بهر کاری ساختن" شاید مصداق جامعه کنونی ما نباشد اینکه در بیشتر مواقع واقعیت های دانش آموزان از سوی خانواده نادیده گرفته می شود. دانش آموزی که قصد ورود به رشته ریاضی را دارد باید در درس ریاضی، فیزیک و شیمی قوی باشد و علاوه بر علاقه به این رشته، توانایی یادگیری مطالب دروس فوق را داشته باشد. دانش آموزانی می توانند در رشته ریاضی موفق شوند که از بهره هوشی بالا، سرعت عمل ذهنی، همچنین قدرت تحلیل و تجسم خوبی بهره مند باشند.
شرط ورود به رشته تجربی نیز استعداد در دروس ریاضی، شیمی و علوم زیستی است به ویژه مناسب کسانی است که به ساختمان بدن موجودات زنده علاقه داشته باشند علاوه بر این، از آزمایش کردن لذت ببرند.
البته لازم به ذکر است که یادگیری مطالب علوم زیستی نیاز به حافظه قوی دارد و دانش آموزان با حافظه ضعیف تر امکان موفقیت در این رشته را ندارند.
افرادی که علاقمند به تاریخ، فلسفه، ادبیات و علوم اجتماعی هستند برای رشته انسانی مناسب می باشند اما در کنار آن باید حافظه بسیار قوی داشته باشند زیرا این رشته به توان ذهنی بالا نیاز دارد و برعکس تصور عموم داشتن توان ذهنی بالا و دید شهودی به مسائل، موفقیت دانش آموزان این رشته را تضمین می کند.
در پایان باید به این نکته توجه کرد که علاقه افراطی خانواده ها ودانش آموزان به برخی رشته ها به دید فرهنگی جامعه از دیروز تا امروز بر می گردد اینکه جامعه در کنار این رشته ها به تخصص های دیگر نیز احتیاج دارد باید ریشه یابی و فرهنگ سازی شود.
بستر مناسب برای اهمیت دادن به رشته های دیگر منوط به بازسازی حوزه آموزشی و فرهنگی جامعه دارد. شاید اگر در همان سنین پایین دانش آموزان را با رشته های مختلف آشنا کنیم این تب بالای رشته های خاص در بین خانواده ها کمی فروکش کند.