به گزارش جوان ،سید عماد حسینی سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس است و به عنوان نماینده دهگلان و قروه دو دوره است که در کسوت نمایندگی فعالیت میکند. فارغالتحصیل رشته مهندسی شیمی است و تحصیلات تکمیلی خود را نیز در کانادا طی کرده است. حسینی به عنوان یکی از طراحان استیضاح وزیر اقتصاد معتقد است که مردم از مجلس انتظار بیشتری در این جلسه داشتند ولی نمایندگان نتوانستند انتظارات مردم را برآورده كنند. حسینی به مجلس هشتم نمره ۶۰ میدهد و میگوید که مجلس نهم نیز در اختیار اصولگرایان است هر چند خود را یک اصولگرای مستقل میداند که به هیچ یک از جریانات حاضر در مجلس وابسته نیست.
آقای حسینی؛ شما یکی از نمایندگان فعال در جلسه استیضاح وزیر اقتصاد بودید. معنای چنین جلسهای چه بود؟ بسیاری از مسائل در مسئله استیضاح مطرح شد، اما این تغییر رویکرد مجلس در لحظه رأی گیری نسبت به دولت و رویکرد عجیبی که مجلس درپیش گرفت، واقعاً چه معنایی داشت؟
اتفاق صحن علنی مجلس درخصوص استیضاح، برای من که استیضاح کننده بودم، واقعاً تعجب برانگیز بود. ما انتظار داشتیم که استیضاح با قدرت بیشتری رأی بیاورد.
چطور چنین انتظاری داشتید؟ مجلس جو بسیار غیر قابل پیش بینیای در این نوع شرایط دارد؟
بزرگترین فساد مالی تاریخ اقتصاد کشور ما شکل گرفته است و براساس آن انتظار داشتیم که مجلس به عنوان نهاد قانونگذار و ناظر بر مدیریت اجرایی کشور عکسالعمل قابل قبولی نسبت به آن نشان دهد. استیضاحکنندگان آمدند و برای این کار تلاش خودشان را کردند. من فکر میکنم استیضاح دقیق و برنامهریزی شدهای بود و باید تمام نکاتی که آنجا مطرح شد به استیضاح و عزل وزیر منجر میشد.
علاوه بر موضوع اختلاس اخیرموضوع عمده دیگر به عنوان استدلال شما در خصوص اینکه وزیر باید عزل میشد یا استیضاح رأی میآورد، چیست؟
مسائل سیاستی و ضعف ساختاری و عزل و نصبهایی که محور آن استیضاح قرار گرفته بود، این باور را تقویت میکرد. همه اینها به صورت دقیق مطرح شد که مواردی ریشهای و ساختاری بودند. از آن طرف هم متأسفانه آقای حسینی دفاعی درصحن علنی مجلس داشت که پاسخ به اتهامات نبود.
اما بسیاری از کارشناسان و نمایندگان معتقدند که دفاعیات ایشان و رئیس جمهوری نظر مجلس را تغییر داد؟
این دفاعیات نبود و فقط یک نوع عذرخواهی بود.
به نظر شما اشتباه بود؟
این فرهنگ عذرخواهی بسیار خوب است اما اگر با دفاع درستی همراه میشد. این فرهنگ باید بیشتر در کشور جا بیفتد.
این عذرخواهی دیرهنگام به نظر شما چه وجههای داشت؟
دیرهنگام بود. حتی ایشان درآن عذرخواهی در صحن علنی نیز گفتند که رئیس جمهور به من گفتهاند که عذرخواهی کن، من هم عذرخواهی میکنم. یعنی ایشان حتی خودشان نیز به این نتیجه نرسیدند که عذرخواهی کنند. البته هیچ کدام از دفاعیاتی که رئیس جمهور مطرح کرد نیز جملاتی نبود که از دولت انتظار میرفت در حق مجلس ادا کند. در ضمن دفاع لاریجانی هم مزید بر علت شده است.
انتظار داشتید چنین دفاعی از سوی لاریجانی انجام شود؟
اصلاً و ابداً چنین انتظاری نداشتیم ولی ظاهراً با توجه به پیشنهادی که خود آقای حسینی به ایشان داده بود، این اتفاق صورت گرفت.
چه پیشنهادی؟
من فکرمی کنم پیشنهاد دفاع از ایشان مطرح شده بود. البته من نمیدانم پیشنهاد دفاع از کجا شکل گرفت یا آقای لاریجانی خودشان خواستند که از ایشان دفاع کنند و هیچ درخواستی از ایشان نشده بود. اینها موضوعاتی است که خود آقای لاریجانی باید به آن پاسخ دهند که موضوع دفاع از آقای حسینی چه بوده است.
بعضی ازتحلیلها مبنی براین بود که دفاع آقای لاریجانی یک دفاع سفارشی بوده و حتی میگویند که متن و نطق ایشان یک نطق کاملاً شتابزده و پیشبینی نشده بوده است؟
نمیتوان ارزیابی و قلمداد کرد که نطقهای آقای لاریجانی را برایشان طراحی کرده بودند یا خیر و من این را نمیتوانم قبول کنم ولی چیزی را که باید قبول کرد این است که آقای لاریجانی با چه انگیزهای از این فرد دفاع کردند. آقای احمدینژاد به عنوان رئیس قوه مجریه و اینکه آقای حسینی به عنوان زیرمجموعه دولت بودهاند، از ایشان دفاع کردند. اما نطق آقای لاریجانی که سراسر دفاع از آقای حسینی بود برای مجلس هم تعجب برانگیز بود و خودشان هم اعلام کردند که صحبتی که من انجام میدهم برای مجلس تعجب برانگیز و عجیب است.
دلیل این دفاع چه بود؟ به هر حال چنین مسئلهای در میان رؤسای قوه مجریه چندان باب نبوده است؟
به صحبتهای آقای لاریجانی از این منظر میتوان نگاه کرد که ایشان تحت یکسری شرایط قرار گرفته است که باید این دفاع را انجام میداد و تا قبل از استیضاح هیچ پیامی از ایشان دریافت نشده بود که این استیضاح نباید انجام شود. وقتی یک استیضاح در مجلس دنبال میشود، اگر هیئت رئیسه در برابر آن موضعی داشته باشد به صورت مثال در برابر اعلام وصول آن مانند استیضاح وزیر نیرو مقاومت میکند. اما زمانی که استیضاح وزیر اقتصاد چهارشنبه به هیئت رئیسه ارائه شد، یکشنبه هفته بعد که اولین روز کاری مجلس بود اعلام وصول شد. بنابراین هئیت رئیسه در آن زمان نظر نداشتند که این موضوع اعلام وصول
نشود، اما بعد از آن نظرها عوض شد و این را باید از آقای لاریجانی سؤال کرد که علت دفاع چه چیزی بوده است؟ مسئله نگران کننده این بود که حمایت دو رئیس قوه از فردی که این میزان مشکلات درون ساختار زیر مجموعهاش وجود داشت و ساختار و چیدمانش در نظام بانکی کشور به نحوی مشکلساز شده بود، بسیار عجیب به نظر میرسید.
فکر میکنید این موضوع چقدر میتواند روی مجلس نهم سایه بیندازد؟ کاهش اعتمادها به آرایی که مردم به نمایندگان میدهند تا چهاندازه محتمل است؟
من این موضوع را قبول ندارم که جلسه استیضاح باعثکاهش اعتمادها شده باشد.
اما همین نمایندگان طرح سؤال از رئیسجمهور را نیز چند روز قبل از جلسه استیضاح از دستور کار خارج کردند. این همه جار و جنجال به چه دلیل در مجلس به وجود میآید و بعد به یکباره فراموش میشود؟
نظام خاصی بر مجلس حاکم است. درجلسه استیضاح، نمایندگان تحت تأثیر سخنان آقای حسینی و آقای احمدی نژاد و لاریجانی قرار گرفتند
نمیتوانید با استیضاح وزیراقتصاد عملکرد مجلس را بسنجید. البته در حال حاضر افکار عمومی در مورد مجلس دید مثبتی ندارند و از جلساتی مانند استیضاح وزیر اقتصاد انتظار بیشتری داشتند که این اقدام را در راستای حذف رانتهای اقتصادی انجام دهند اما این اتفاق رخ نداد و اگر بخواهیم از صد به مجلس هشتم نمره دهیم، من نمره ۶۰ میدهم
و من مطمئنم اگر جلسه استیضاح یک تنفس داشت و نمایندگان به حوزههای انتخابیهشان برمیگشتند، قطعاً به این استیضاح و عدم اعتماد به وزیر رأی میدادند.
اینکه جلسه استیضاح چنین تنفس طولانی داشته باشد که تا به حال در مجلس وجود نداشته است؟ به هر حال در همان جلسه، استیضاح و رأی گیری صورت میگیرد.
در آن جلسه به صورت فشرده و عاطفی با نمایندگان برخورد شد. نمایندگان پذیرفتند که وزیرکوتاهی کرده و فراموش شد که
۳ هزار میلیارد تومان درکشور مورد سوء استفاده قرار گرفته وجابجا شده است. فرد و شرکتی خاص آمد، منابع دولتی و بانکی را به تاراج برد ولی جلسه استیضاح بر پروندهای که در قوه قضائیه است سایه انداخت و به نظر من ایکاش استیضاح با چنین نتیجهای اصولاً انجام نمیگرفت.
آقای حسینی؛ مهمترین مشکلات کشور ما مشکل نفتی و گازی بودن است یا ما به سمت خصوصیسازی پیش نمیرویم یا همین مسائلی که درکشور و دولت ما وجود دارد اقتصاد ما را به این نتیجه رسانده که در حال حاضر هستیم؟ بسیاری از کارشناسان میگویند اتکای ما به بودجه نفتی، باعثشده که وضعیت اقتصادی، سرمایهگذاری و اقتصاد بخش خصوصی در حالت فعلی قرار بگیرد.
من فکر میکنم برای این سؤال پاسخهای متعددی وجود داشته باشد. شاید باید در برنامههای توسعهای وظایفی را برعهده دولت میگذاشتیم که تا پایان برنامه توسعه چهارم اتکا به صنعت و بودجه نفت را از بین ببرد. البته در برنامه پنجم این اتفاق رخ داد اما لوازم و دستورات آن هنوز نتوانسته خروجی مورد نظر را از عدم اتکا به بودجه نفت داشته باشد. آنچه اقتصاد ما را تحت تأثیر قرار میدهد، مسائل مختلفی است. به طور مثال سیاستهای کلی اصل ۴۴ و خصوصیسازی باید اجرا شود اما از آن طرف تناقضاتی در تمامی موارد اجرایی خصوصی سازیها وجود دارد. واگذاریها باید توسط دولت انجام شود اما دولت
میآید امکانات دولتی جدید را به وسیله این واگذاریها ایجاد میکند. خصوصیسازی انجام میشود اما یکسری شبه دولتیها میآیند و آن را اداره میکنند.
اما ادعا میشود که خصوصیسازی به نحوه مناسبی انجام شده است؟
این نوع خصوصیسازی گذر از اقتصاد دولتی به سمت اقتصاد خصوصی نیست بلکه به نظر من این گذر از اقتصاد دولتی به سمت اقتصاد شبه دولتی است. خطرات این نوع تفکر بیشتر از اقتصاد دولتی است زیرا این نوع واگذاریها کشور را سمت اقتصاد خصوصی نمیبرد. اقتصاد نفتی ما هر سال در بودجه سالانه متأسفانه بر اساس رقمی بسته میشود که بیش از سال گذشته است و این به معنی اتکای بیشتر به بودجه نفت است. در برنامههای توسعهای تکلیف گذاشته شده است که این اتکا به نفت باید از بین برود ولیمتأسفانه هر سال بیشتر میشود. از طرفی درآمد نفتی کشور بالا میرود و وقتی درآمد نفتی درسال بودجهای بالا
میرود، حسابهای ذخیره ارزی و حسابهای دیگری که باید درمسیر خود قرار بگیرند، خالی از اعتبار میشوند و قدرت ریسک پذیری اقتصادکشور بالا میرود. این بیثباتی اقتصادی که در دنیا وجود دارد، کافی است که باعثشود قیمت نفت کاهش یابد، آن وقت در کشور نمیتوانیم به تعهداتی که داشتهایم، عمل کنیم. به نظر من هنوز متوجه نیستیم که اقتصاد کشور را به چه شیوهای میخواهیم اداره کنیم.
واقعاً میخواهیم به چه شیوهای اقتصاد را اداره کنیم؟ نظر مجلس در این زمینه چیست؟
در وضعیت اقتصادی فعلی کشور درحال عبور از قانون هدفمند کردن یارانهها هستیم. این قانون نیز برای آزادسازی قیمت حاملهای انرژی است. اینها همه متأثر از یکدیگر هستند. هم قانون هدفمند کردن یارانهها هم سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی و هم برنامه پنجم توسعه دارای قوانین دائمی هستند. یکسری از این قوانین با یکدیگر تلاقیهایی دارند و این تضادها و عدم همخوانیها باعثیکسری مشکلاتی درحوزه اقتصادی کشور میشود که چندان نیز کم نیست.
به نظر شما بخش خصوصی چقدر اجازه ورود به حوزه نفتی را دارد؟ برخیها معتقدند که بسیاری از پروژهها دست قرارگاههای خاص و بخشهای شبیه آن است. به همین خاطراست که بخش خصوصی قابلیت رقابت ندارد. از طرف دیگر دولت و بخشهای مربوط و کارفرمایی این بخش میگویند که بخش خصوصی ما توان ورود ندارند. شما دو دوره نماینده مجلس و عضو کمیسیون انرژی بودید، فکر میکنید کدام تعریف درستتر است؟
اینکه بگوییم بخش خصوصی توان ورود به این عرصهها را ندارد، واقعیت انکار ناپذیری است. یک سقف بودجهای و اعتباری در کشورما وجود دارد و این کاملاً مشخص است. یک پروژه نفتی باید آنقدر در توان یک شرکت خصوصی و داخلی باشد که بتوان پروژه را به آنها واگذار کرد. این تعاریف به شرایط تحریم باز میگردد. قاعدتاً باید شرکتهای داخلی خریدها را انجام دهند. این شرکتهای داخلی نیز قاعدتاً اعتبار مورد نیاز را ندارند و مجبور میشوند که به راههای دیگری متوسل شوند. اگر برخی از واگذاریهای صنعت نفت را به صورت ریشهای دنبال کنیم میبینیم که واقعاً به نتیجه مطلوب خود نرسیدهاند.
مثل واگذاری پترو ایران که در مسیر و میانه راه این واگذاری متوقت شد. عدم توان بخش خصوصی یک معضل است که اگر از حالت دولتی به خصوصی حرکت کنند شاید راهکارها و سیاستهای اصل ۴۴ قابل رعایت باشد.
وزیر نفت جدید برنامه مصممی برای دوبرابر شدن میزان پیشرفت فازهای پارس جنوبی دارد. پس با این نتیجهگیری که از صحبتهای شما میشود و میگویید که بخش خصوصی ما توان وارد شدن ندارد، چطور در شرایط تحریم میخواهیم این پروژهها را راهاندازی کنیم؟
تحریم شرایط خاص خود را دارد. وضعیتی که وزیر نفت برای دوبرابرکردن ظرفیتهای کار در پارس جنوبی به تازگی به آنها اشاره کرده، با تکیه بر منابع داخلی است.
مشکل پارس جنوبی مربوط به ظرفیت پایین بهرهبرداری است؟
مسائلی که در آنجا دنبال میشود مربوط به موضوعات فنی و مدیریتی است که اگر همان مسئله حل شود شاید بتوانیم بیش از دو برابر در پروژههای پارس جنوبی پیشرفت داشته باشیم.
به نظر شما در حوزه نفتی کشور و به ویژه در بخش مهم و حیاتی و استراتژیک پارس جنوبی ضعف مدیریت داریم؟
بله، ضعف مدیریت در این پروژهها مشهود است و این ضعف باعثشده ما نتوانیم آن چیزی که مدنظر است، برداشت کنیم. در پارس جنوبی از سال ۲۰۰۱ برداشت آغاز شده است. طی این ۱۰ سال توانستهایم ۱۰ فاز از این پروژه را راهاندازی کنیم. با روال طبیعی تقریباً ۲۰ سال دیگر یعنی تا سال ۲۰۳۲ طول میکشد که بتوانیم فازهای پارس جنوبی را به بهرهبرداری کامل برسانیم. بنابراین به نظر میرسد دو برابر شدن ظرفیت در پارس جنوبی نتواند در این زمینه کارساز باشد. نباید بگذاریم کشورهای همسایه برداشت خود را از این منابع غنی بیشتر کنند.
شما دو دوره در مجلس نماینده بودید. بنابراین شاید بتوانید پیشبینی کنید که چه گروههایی در مجلس نهم حضور خواهند داشت؟ اصولگرایان دچار یکسری تشتتها برای رسیدن به وحدت هستند. مسائلی بین دولت و مجلس و مسائل خود دولت و جریان انحرافی بر تلاشها در این جهت سایه انداخته است.
درحال حاضر زود است که ما بخواهیم درخصوص رقابتهای انتخاباتی مجلس نهم اظهار نظر کنیم. با توجه به اینکه آقای احمدینژاد به نام اصولگرا به ریاست جمهوری دست پیدا کردند و درحال حاضر نیز چه قبول داشته و چه قبول نداشته باشیم، ایشان یک نیروی اصولگرا محسوب میشوند.
بخش خصوصی توان ورود به برخی از عرصههای نفتی را ندارد. یک شرکت خصوصی و داخلی باید آنقدر در یک پروژه نفتی توان داشته باشد که بتوان پروژه را به آنها واگذار کرد. قاعدتاً شرکتهای داخلی اعتبار مورد نیاز برای خرید در شرایط تحریم را ندارند. اگر برخی از واگذاریهای صنعت نفت را به صورت ریشهای دنبال کنیم، میبینیم که واقعاً به نتیجه مطلوب خود نرسیدهاند
شاید وجود ایشان به عنوان یک رئیس جمهور، اولین اختلاف را میان اصولگرایان رقم زد. جریانی در بین اصولگرایان وجود دارد که اسمش را جریان انحرافی یا هر جریان خاص دیگری که درون دولت وجود دارد، گذاشتهاند. همواره درون دولتها جریاناتی وجود داشته که میخواهند در مجالس تأثیرگذار بوده و مجلس را نیز در اختیار بگیرند.
منظور شما از جریانی که میخواهد در مجالس تاثیرگذار باشد، چیست؟
در دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی عملکرد دولت به نحوی بود که بیشترین کرسیها در مجلس ششم به اصلاحطلبان اختصاص یافت. در حال حاضر نیز دولت میخواهد چنین نقشی را بازی کند. بنابراین تلاش میکند که بیشترین کرسیها نه در اختیار اصولگرایان بلکه در اختیار گروهی باشد که وابسته به دولت هستند. من فکر میکنم این موضوع در حال شکلگیری دردولت است. البته حواشی ماههای اخیر برکار دولت سایه انداخته است. مخصوصاً بحثاختلاس و شرایطی که پیش آمد، مقداری روند این تلاش را کند کرده است اما دولت به شدت تلاشهای خود را انجام میدهد تا بتواند افراد نزدیک به خود را به مجلس بیاورد و
اکثریت کرسیهای مجلس را از آن خود کند، اما پیشبینیها چیزی غیر از این را نشان میدهد.
پیشبینیها حاکی از چیست؟
در هر حال گروه ۸ + ۷ که به عنوان جبهه متحد شکل گرفته و به نظر میآید روی کاندیداهای خودش و انتخابهایی که قرار است در این عرصه حضور پیدا کنند، ارزیابیهای خاصی انجام داده است. این ارزیابیها اگر کمترین خطا را داشته باشند، من فکر نمیکنم که گروههای وابسته به دولت بتوانند در انتخابات آتی چندان موفق باشند.
سهم اصلاحطلبان در مجلس نهم چقدر است؟
اصلاحطلبان نیز در مجلس نهم با همان درصدی که در مجلس هشتم هستند، حضور پیدا خواهند کرد.
شما خود را متعلق به کدامیک از جناحهای مجلس میدانید؟
من جزو نمایندگانی بودم که از همان ابتدا به صورت مستقل به مجلس آمدم و جزو گروه سیاسی خاصی نبودم.
اصولاً به حضور احزاب در کشور معتقد هستید؟
در گرایشها فکر میکنم جناحهای سیاسی موجود جزء جناحهای خاص سیاسی نیستند. یعنی حزبهای شناخته شده سیاسی نیستند و تنها جزء گرایشهای خاص به حساب میآیند.
به هرحال ما دوگرایش در کشور داریم که البته به معنی تحزب در کشور به حساب نمیآیند. اما به هر حال هر یک از شخصیتهای سیاسی یا اقتصادی در کشور به طرف یکی از این دوحزب کشیده میشوند. این واژه مستقل را بسیاری از افراد قبول ندارند و میگویند اینها گرایش هستند . شما خودتان را در چه دسته یا گروهی تعریف کردهاید؟
من نزدیک به اصولگرایان مستقل هستم.
یکی از نمایندگان شاخص اصولگرا یک بار در مورد نمایندگانی که میگویند به صورت مستقل اصولگرا هستند و به جریان خاصی تعلق ندارند موضعگیری کردند و گفتند که این یک واژه من درآوردی است.
این واژهها من درآوردی نیست. وقتی انتخابات در حوزههای انتخابیه برگزار میشود به هر حال چهرههای اصولگرایی حمایتهایی را از افراد انجام میدهند. اما درمورد افراد مستقل، نه اصلاحطلبان و نه اصولگرایان حمایتی را انجام نمیدهند. بنابراین این افراد جزو دو گرایش محسوب نمیشوند و قاعدتاً گرایش مستقلی دارند. البته افراد گرایشهایی را به صورت ذاتی دارند که این گرایشها پس از ورود به مجلس به هر حال متبلور شده و آن فرد مستقل جزو اصولگرایان یا اصلاحطلبان قرار میگیرد، ولی این به مفهوم حضور درگرایش خاصی نیست.
اگر بخواهید یک تعریف کامل از اصولگرای مستقل داشته باشید چه تعریفی میکنید؟ اگر از کسی نپرسیم که اصولگرای مستقل است چگونه از رفتار وی به این نتیجه برسیم که وی اصولگرای مستقل است؟
اصولگرای مستقل همان تعریف اصولگرایی را دارد که در انتخابات از وی حمایت نکردند و فقط بعد از اینکه به مجلس راه پیدا کردند جزء گروه اصولگرایان قرارگرفتند. این رسانهها هستند که اصولگرای مستقل، منتقد یا طرفدار دولت را مطرح کردهاند. من فکر میکنم سه گرایش به این صورت در مجلس وجود دارند. این سه گرایش اصولگرایی و همچنین آن دسته که وابسته به دولتند در مجلس مشخص هستند و تمامی رفتارهای دولت را تأیید کرده و درجهت حمایت از دولت برمیخیزند. گروههای حامی دولت نیز دربعضی از موضعگیریها علیه دولت نیز عمل میکنند.
مصداقی بگوییدکه درچه حوزههایی اینگونه است؟
در استیضاحها، در سؤال از رئیس جمهور و مواردی از این دست که اتفاقاً در مورد طرح سؤال از رئیسجمهور ۱۱ نفر از اصولگرایان طرفدار دولت نیز جزو صاحبان امضاء بودهاند.
چه مناسباتی در مجلس حاکم شد که طرح سؤال از رئیس جمهور را اول با حرارت امضا کردند و بعد فضا به سمتی رفت که گویا خود هیئت رئیسه این موضوع را از دستور کار خارج کردند، بعد هم استعفای آقای مطهری با آن شکل پیش رفت. بعضیها معتقد بودند که آقای مطهری در دور آینده اقبال ندارند و از همین حالا میخواهند خود را به طور خود خواسته حذف کنندکه آن اتفاق نیفتد. بعضی نیز میگویند این علامت هشداری بود برای اینکه یک نماینده بیاید و نظر مخالف خود را نسبت به رفتار هیئت رئیسه و اعلام وصول نشدن سؤال از رئیس جمهور نشان دهد؟
من با نظر دوم موافق هستم که آقای مطهری میخواست نسبت به عدم اقدام به اعلام وصول صد امضا برای سؤال از رئیسجمهور توسط هیئت رئیسه، واکنش نشان دهد و ثابت کند که با این شرایط یک نماینده نمیتواند واکنشی به غیر از استعفا داشته باشد. ایشان یکی از نمایندگان طراح سؤال بودند و اعتقاد شخصی نیز داشتند که این کار در جهت خدمت به دولت است و مجلس، دولت و نظام در مورد سؤال از رئیسجمهور منتفع خواهند شد. آقای مطهری خواست اعتراض خود را نسبت به هیئت رئیسه نشان دهد و من بعید میدانم که آقای مطهری به این علت که نخواهد در انتخابات بعدی شرکت کند خواسته باشد که از حضور در مجلس سر باز
زند.
قبول نکردن استعفای ایشان چه معنایی داشت؟
من در مورد قبول نکردن استعفای آقای مطهری فکر میکنم که یک نشانه مثبت سؤال از رئیسجمهور بود یعنی ۸۰ یا ۹۰ درصد از ۱۵۵ رأیی که به ایشان داده شده در واقع چراغ سبزی برای سؤال از رئیسجمهور بود که باید هئیت رئیسه آن را اعلام وصول کند.
فکر میکنید که سؤال از رئیس جمهوری به جریان بیفتد؟
این موضوع دیگر لوثشده است. خود من به همکاران مجلس ایراد کوچکی دارم که یا نباید امضایی انجام شود یا وقتی امضا انجام شد جمیع جوانب را در نظر بگیرند و بعد امضا را انجام دهند تا دوباره آن را به این شکل پس نگیرند. البته قانون پیشبینی کرده که هم میتوانند امضا بدهند و هم آن را پس بگیرند، اما واقعاً پس گرفتن امضا باید زمانی باشد که به این حجت برسند که مشکل برطرف شده است. این طرح چندین بار مطرح شد که به صد امضا رسید. صد امضا به ۸۶ عدد. بعد تعداد آن به ۷۱ امضا رسید و سپس باز به ۶۹ عدد و مجدداً به ۷۴رسید. هنوز هم کاملاً مشخص نیست و لابیهای دولت در این زمینه بیتأثیر نیستند.
با توجه به اتفاقاتی که در جلسه استیضاح وزیر اقتصاد افتاد در کل چه نمرهای به عملکرد مجلس از ابتدا تا حال میدهید؟
نمیتوانید با استیضاح وزیر اقتصاد عملکرد مجلس را بسنجید. البته در حال حاضر افکار عمومی در مورد مجلس دید مثبتی ندارند و البته این واقعیتی است که ما درحوزه انتخابیه آن را میبینیم و مردم این مسائل را رصد میکنند. افکار عمومی از جلساتی مانند استیضاح وزیر اقتصاد انتظار بیشتری داشتند که این اقدام را در راستای حذف رانتهای اقتصادی انجام دهند اما این اتفاق رخ نداد و اگر بخواهیم از صد به مجلس هشتم نمره دهیم خود من نمره ۶۰ به مجلس هشتم میدهم.
شناسه خبر:
۶۴۴۳۴
سهم اصلاحطلبان در مجلس نهم چقدر است؟
اصلاحطلبان نیز در مجلس نهم با همان درصدی که در مجلس هشتم هستند، حضور پیدا خواهند کرد.
۰