بر اساس گزارشی که نشریه آمریکایی «فارین پالیسی» به تازگی منتشر کرده، «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور آمریکا تیم ویژهای را برای ارائه گزارش منفی از عملکرد ایران در برجام، طی دوره 3 ماه آینده تعیین کرده و طبق گفته منبع این نشریه، «رئیسجمهور به کاخ سفید گفته که میخواهد 90 روز دیگر در موقعیتی باشد که عدم پایبندی ایران به برجام را اعلام کند و وظیفه آنها این است که او را به این نقطه هدف برسانند.» این اتفاق پس از آن بود که ترامپ از عملکرد وزارت خارجه آمریکا در تائید اجرای برجام از سوی ایران انتقاد کرده و گفته است که جز تائید پایبندی ایران هیچ راهی برایش باقی نگذاشته بودند، از این رو، تیم جدیدی را جایگزین تیم وزارت خارجه برای رصد تعهدات برجامی ایران کرده و به دنبال کارشکنی ساختاری در توافق هستهای است.
این در حالی است که برخی مسئولین آمریکایی از عبور کردن کاخ سفید از کنار برجام به جای لغو آن سخن به میان آورده و آن را راهکاری برای در امان ماندن از فشارهای جهانی برشمرده بودند. از سوی دیگر، سناتور «باب کورکر»، با مقایسه توافق هستهای و معاهده آب و هوایی پاریس مدعی شد که واشنگتن الزامی برای اجرای این توافق ندارد و میتواند نسبت به خروج از آن تصمیم بگیرد. افزون بر این، سنای آمریکا در اواخر دولت اوباما قانون «آیسا» (تحریمهای دهساله ایران) را تمدید کرد و «قانون جامع تحریمهای ایران» (S 722) نیز با تصویب سنا در مراحل پایانی برای تبدیلشدن به قانون اجرایی است. به نظر میرسد که با توجه به شرایط موجود، دو احتمال در رابطه با سیاست کلان آمریکا در ارتباط با برجام قابل بررسی است:
1. سابقه نشریه «فارین پالیسی» که بنیانگذاران آن را افرادی مانند «ساموئل هانتینگتون»، نظریهپرداز «جنگ تمدنها» تشکیل داده است، نشان میدهد که مطرح کردن گزاره خروج آمریکا از برجام با دست و پا کردن بهانههای جدید، امری دور از انتظار نیست چراکه رئیس جمهور جنجالی آمریکا فردی است که ثابت کرده میتواند به راحتی هر نوع توافقی که باب میلش نباشد و آن را مغایر با منافع دولتش بداند لغو کند. زیر سؤال بردن «پیمان آتلانتیک شمالی» (ناتو) و ناکارآمد خواندن آن، علیرغم عضویت آمریکا در آن از بدو تأسیس این سازمان نظامی و همچنین، عدم پذیرش معاهده آب و هوایی پاریس با وجود سردمداری دولت قبلی این کشور برای تشویق دیگر کشورها به منظور پذیرش این پیمان اقلیمی، از این واقعیت نشان دارد که نه ترامپ، بلکه هیئت حاکمه آمریکا در ادوار مختلف، هر جا که راهبردهای این کشور اقتضاء کند، از هر پیمانی رویگردان خواهند بود.
در ارتباط با توافق هستهای، این نقض عهد آسانتر است زیرا با برخی شواهد و قرائن به نظر میرسد معاهدات و قول و قرارهایی که آمریکایی در برجام متعهد شدند، از طرف نظام سیاسی آمریکا نبوده و صرفاً تعهداتی از سوی رئیس جمهور و وزیر امور خارجه وقت این کشور بودهاند. لذا همانگونه که «باب کورکر» تصریح کرده است، «اوباما» به موجب اختیارات قانونی خود توافقات بینالمللی را پذیرفت و ترامپ هم دقیقاً به همان دلیل، میتواند به راحتی از آنها خارج شود. نگرانی و دلواپسی منتقدان برجام نیز ناظر به همین مسئله بود که ساز و کاری اندیشه شود تا با عنایت به سابقه تاریخی آمریکاییها در بدعهدی، راه هر گونه نقض عهد حریف مسدود شده و خلل و فرجهای آن مرتفع گردد. بنابراین، بعید نیست که در دوره 3 ماهه بعدی که موعد انتشار گزارش تیم ویژه کاخ سفید در موضوع برجام است، جای شاکی و متهم عوض شده، آمریکاییها مدعی نقض برجام از سوی ایران شده و در نتیجه، ژست خارج شدن از آن بگیرند.
در این صورت احتمال میرود که راهبرد آمریکا در قبال ایران با چالش جدی مواجه گردد چراکه از یک سو، گزارشهای متعدد آژانس بینالمللی انرژی اتمی، بر صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای و پایبندی ایران به برجام، مهر تائید زده و از سوی دیگر، افق همکاری کشورهای جهان در سایه سیاستهای غیرمنطقی آمریکا تیره و تار خواهد شد.
2. احتمال بعدی که واکاوی قرائن و شواهد از احتمال مضاعف این گزینه حکایت دارد، حفظ متن برجام و به قول وزیر خارجه کشورمان،عمل کردن آمریکاییها به تعهداتشان روی کاغذ است؛ با این رویکرد که گزارش سه ماه آینده را مستمسک نقض روح برجام قرار دهند و مبنایی برای اجرایی کردن قانون S722 بتراشند. یکی از بهانههای اصلی آمریکا در این حالت، توسعه و ارتقاء توان دفاعی – تهاجمی کشور و افزایش نفوذ منطقهای کشورمان به ویژه پس از آزادسازی موصل و تحولات سوریه است تا از این طریق، هم بهانهای برای حفظ و افزایش تحریمها بیابد و هم به خیال خود، امتیازات دیگری را برای تأمین امنیت رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی از ایران بگیرند.
گفتنی است که کاخ سفید بر اساس مفاد برجام موظف است که علاوه بر لغو تحریمهای قبلی، از اعمال تحریمهای جدید اجتناب کند؛ افزون بر اینکه طبق شروط مقام معظم رهبری برای اجرای برجام، اعمال هرگونه تحریم خود ساخته به بهانه موشکی، حقوق بشر و ... ناقض توافق هستهای به شمار میآید اما دولتمردان آمریکایی برخلاف تعهداتشان که نقض صریح برجام محسوب میشود، درصدد تشدید تحریمهایی هستند که حتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی سابقه نداشته است. در واقع باید گفت که سناریوی آمریکاییها به این شکل مهندسی شده است که بر اساس یافتههای تیم جدید رصد برجام، از همه خلل و فرجهای توافق هستهای که رهبر حکیم انقلاب از آنها گله داشتند، نهایت استفاده را کرده و تحریمهای گذشته را اینبار با شدت بیشتر و با بهانههای جدیدتر بازگردانند.
از جهات مختلف هم به سود طرف مقابل نیست که علیرغم تائید تعهدات کامل ایران از سوی بازرسان آژانس بینالمللی، تحریمهای جدید را اعمال کند بلکه توصیه هیئتهای اندیشهورز آمریکایی به ترامپ و تیمش این بوده که هیچگاه چماق توافق هستهای را انتخاب نکند، اگر بناست تحریمهای تازهای را در نظر بگیرد، حتماً ناظر به تخلفات موهوم ایران باشد و از خروج یکجانبه از برجام اجتناب کند. هرچند سیاستمداران و سیاستپردازان کاخ سفید، چه جمهوریخواه و چه دموکرات، از یک روش مبنایی در قبال ایران تبعیت کردهاند و تاکتیکهای متفاوتی را بکار بردهاند، اما باید منتظر ماند و دید که قطبنمای بدعهدی آمریکاییها اینبار به سمت کدامیک از این دو گزینه میچرخد.
ابراهیم آقامحمدی