عقد قراردادهای محرمانه، عدم اعلام صریح اموال شخصی و غیرعلنی کردن مصوبات حساس و اثرگذار در ریلگذاری آینده کشور و مثالهایی از این قبیل، ذهن قشر نخبه را با این علامت سؤال مواجه میکند که چرا مسئولان در انجام یک رویداد مهم سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... نظرات و راهنماییهای دلسوزانه را نمیخواهند بشنوند؟ اگر محرمانه کردن به مثابه یک سنت در سیستم مدیریتی رواج پیدا کند صدمات جبرانناپذیری را به کشور وارد میکند.
اولین صدمه عدم شفافسازی ضربه به همان محصولی است که محرمانه شده است. وقتی یک قرارداد به طور مثال در حوزه نفت و گاز کشور در شرایط غیرشفاف منعقد میشود و جزئیات قرارداد برای مطالعه به کارشناسان داده نمیشود، رسیدن به نقطه مطلوب برای آن قرارداد بسیار دشوار است چرا که در بستر کنترل و نظارت جمعی بر مؤلفهها و دادههاست که اشکالات قرارداد تدوین شده گرفته میشود و در درازمدت اثرات تخریبی در حوزههای مختلف به جا نمیگذارد.
صدمه دیگری که انحصار و محرمانه کردن ایجاد میکند افزایش گسل اجتماعی بین مردم و مسئولان است. نگفتن از جزئیات یک رویداد همیشه بار منفی روانی دارد و این عدم اطمینان وقتی اوج میگیرد که میزان قراردادهای محرمانه افزایش مییابد و مردم از آنچه حقشان است برای شنیدن جزئیات منع میشوند. صحیح است که بسیاری از جزئیات بنا به دلایلی نظیر منافع و امنیت ملی، حفظ حریم خصوصی افراد و شرکتها و حفظ اطلاعات مهم در تصمیمگیریهای کلان نباید در معرض دید عموم قرار گیرد اما سؤال اینجاست که متر و معیاری که تصمیم میگیرد چه مواردی ذیل این خط قرمزها تعریف میشوند و چه مواردی تعریف نمیشوند، خود دستاندرکاران هستند؟ مثل این است که فردی با حفظ سمت هم داور بازی باشد و هم بازیکن! آخرین ضرری که محرمانه کردن و نبود گردش آزاد اطلاعات ایجاد میکند عدم درج موفقیت یا عدم موفقیت یک تصمیم مهم است. اگر میزان سود و ضرر یک تصمیم مشخص شود و افراد منتقد با گرایشات مختلف به تحلیل آن بپردازند در آینده نیز برای گرفتن تصمیمی شبیه به نمونه تاریخی، افراد با تأمل بیشتری پای قرارداد میروند چرا که میدانند این قرارداد چه اثرات کوتاه مدت و بلند مدت مهمی برایشان خواهد داشت.