می‌خواهید چه چیزی را حذف کنید؟!

 در گرما‌گرم بحث‌های مختلف درباره موضوع قرار‌داد ایران با توتال فرانسه، خوب است از منظری دیگر هم به ماجرا نگریسته شود.

اغلب این قرارداد را صرفا از منظر اقتصادی مورد بررسی و ارزیابی قرار می‌دهند. این کار فی‌نفسه اشکالی ندارد و صحیح است. بالاخره پای منافع یک ملت برای 20 سال در میان است و نباید نسبت به عواقب و تبعات اقتصادی این دست قرار‌دادها و نقش دست‌های پشت پرده آنها غافل بود.

اما این همه حق مطلب را ادا نمی‌کند و باید موضوع  از زوایای دیگری از جمله از زاویه‌های سیاسی و امنیت ملی هم مورد ارزیابی قرار گیرد.

در این‌باره تحلیل‌های زیادی نوشته نشده و جای ارزیابی بسیاری وجود دارد‌، اما سخنان اخیر وزیر نفت، نوع نگاهی را پیش روی ما قرار می‌دهد که ثابت می‌کند تبعات این نوع نگاه‌، از مرزهای اقتصادی عبور کرده و تمامی شئون ملی و انقلابی ما را دربر می‌گیرد. شاید اگر پیش از این سخنان، کسی به تحلیل و تبیینی در این حوزه می‌پرداخت‌، مورد اتهام و شماتت قرار می‌گرفت‌، اما اکنون جای کمتر سخنی باقی نمی‌ماند. بخوانید:

«‌بهترین قرارداد عالم، قرارداد امتیازی است که میدانی را به شرکتی برای درازمدت و مالکیت میدان را برای 40، 50 سال بدهیم. اما به دلایل سیاسی، تاریخی، اجتماعی و فرهنگی‌ نمی‌توانیم این کار را انجام دهیم... مارکسیسم اسلامی به ایران وارد شد و بر تفکر مسلمانان تاثیر عمیقی برجا گذاشت و بی‌شک تعیین‌کننده‌ترین و اثرگذارترین تفکرات حتی بیش از تفکرات علوی و فاطمی بوده است. شخصا هم همیشه سعی‌ می‌کنم آثار مارکسیسم اسلامی را از ذهن خود پاک کنم؛ اما‌ نمی‌شود....ما در ایران گرفتار تفکر استخاره‌‌ای هستیم، همه چیز را سریعا‌ می‌خواهیم بدانیم خیر است یا شر. درحالی که زندگی مانند کامپیوتر صفر و یک نیست، بلکه مجموعه‌‌ای از خیر و شر است. جامعه و روابط انسان و روابط بین‌الملل بسیار پیچیده است، اصلا‌ نمی‌توان با یک کلمه خوب یا بد، خیر یا شر روابط را حل کرد... این حرف‌ها که «در جهان چه کسی دوست ماست» یا «فلان کشور برادر ماست» یعنی چه؟! به طور کلی برادر، دوست و رفیق همه در برابر منافع ملی تعریف‌ می‌شوند، در زندگی و روابط سیاسی امروز نیز همینطور است؛ چرا که در دنیا نیز ائتلاف بین افراد صورت‌ می‌گیرد.»

شاید باورپذیر نباشد که یک وزیر در جمهوری اسلامی این حرفها را به زبان آورده باشد اما این حقیقت تلخی است که اتفاق افتاده و وزیر نفت ایران اسلامی در آستانه چهل سالگی نظامی که پله رشد و تعالی او بوده، دغدغه حفظ و صیانت از بیت‌المال و سرمایه‌های ملی را به «مارکسیست اسلامی» تفسیر می‌کند و آرزو  می‌کند بتواند آن را از ذهن خود پاک کند!

چه اتفاقی افتاده و قرار است چه بشود!؟ برای ما چه خوابی دیده‌اند که به راحتی از این دست سخنان می‌گویند!؟

آیا نفی سلطه و تسلط بیگانگان بر جان و مال مسلمانان، قاعده مشهور «نفی‌سبیل» تفکری مارکسیستی و مغایر با اسلام علوی(ع) و فاطمی(س) است!؟

چه اتفاقی افتاده که پس از حدود یکصد سال از نفت‌داری در ایران و پس از چهار دهه افتخارآمیز از تلاش برای بالندگی در صنعت نفت و با وجود هزاران متخصص پیر و جوان ایرانی،با وجود چندین و چند شرکت موفق و با تجربه و با وجود صدها پروژه آبرومندی که به خوبی توسط ایرانیان به سرانجام رسیده، وزیر نفت ایران آرزویی عجیب مطرح  می‌کند و نگاهش به بهترین قرار‌داد‌ها این می‌شود: « بهترین قرارداد عالم، قرارداد امتیازی است که میدانی را به شرکتی برای درازمدت و مالکیت میدان را برای 40، 50 سال بدهیم»!

آیا این صرفا یک نگاه اقتصادی است یا یک نگاه و جهان‌بینی خاص سیاسی و دیپلماتیک‌؟ اگر قرار بود در قرن نوزدهم میلادی، نخست وزیر یا پادشاه یک کشور استعمارگر در باره دستیابی به ثروت‌های زیر زمینی یک کشور دیگر حرف بزنند، آرزویی جز این می‌کردند!؟ آیا رفتار آنها با مستعمراتشان در آن عصر جز این بود!؟

خوب است به یاد آقای وزیر بیاوریم که در سال 1901 قراردادی  با «ویلیام ناکس دارسی» امضا شد که بعدها به عنوان سند ذلت و وطن‌فروشی امضا کنندگان آن یعنی مظفرالدین‌شاه، امین‌السلطان، میرزا‌نصرالله مشیرالدوله و مهندس‌الممالک  مشهور شد. از قضا قرارداد دارسی 60 ساله بود و ده یا بیست سال بیش از آرزوی آقای وزیر در یک قرن و اندی بعد‌، اختیار منابع ایران را به دارسی داده بود!  حالا برگردیم به آن روزگاران و در آرزویش آه بکشیم!؟

آیا تا امروز که بیش از 60 سال از ملی کردن نفت و حدود 40 سال از انقلاب می‌گذرد و ما منابع زیرزمینی را به خارجی‌ها برای 40 یا 50 سال نداده‌ایم، نتوانسته‌ایم از این موهبت استفاده کنیم!؟

«مارکسیست اسلامی» همان تهمتی نیست که امام عزیزمان درباره آن هشدار داده بود و آن را به خوبی پیش‌بینی کرده بود!؟ یادمان نمی‌رود که در روزهای اول انقلاب‌، امام درباره خدمت به مردم تاکیدات اکیدی داشتند و پیش‌بینی کرده بودند که به هرکس در این راه گامی بردارد، تهمت کمونیست و مارکسیست خواهند زد.

این البته نخستین بار نیست که در دولت یازدهم، از هر آنچه به نفع مردم و کوتاه‌کننده دست غارتگران داخلی و خارجی است با اینچنین عناوینی یاد می‌شود.

دو سال قبل، آخوندی وزیر راه و مسکن هم در سخنانی عجیب گفته بود: « امیدواریم در برنامه ششم توسعه، سازمان حمایت مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان منحل شود(!) تا بتوانیم با ارتقای خدمات از مصرف‌کنندگان حمایت کنیم... متاسفانه برخی با تعالیم مارکسیستی و سوسیالیستی، انگ حمایت از مصرف‌کنندگان را می‌زنند...»!

واقعا این نوع موضعگیری‌ها در دولت یازدهم را باید اتفاقی دانست!؟

علی‌رغم سکوت و بی‌عملی نمایندگان قسم خورده در پیشگاه قرآن و آرمیده در مجلس شورای اسلامی، هر یک از این سخنان، در برگیرنده پیامی مهم و هشداری خطیر است و نباید در برابر آن سکوت کرد.

پیام مهم این سخنان، رها کردن ملت زیر چکمه غارتگران داخلی و خارجی  و ذبح همه دستاوردهای انقلاب در عرصه خودباوری و استقلال است. جای کمترین تردیدی نیست که ایران امروز‌، به مدد انقلاب اسلامی  به قله‌های بلندی از استقلال و خودکفایی دست یافته که در بسیاری از موارد، حسرت ملت‌های دیگر است اما ظاهرا برخی ماموریت دارند این نوار را از جایی پاره و روند افتخارات ملی را متوقف کنند! آنها در عمل قراردادی مثل فاز یازده پارس جنوبی را (‌که نمونه‌های متعدد آن توسط متخصصان داخلی و با قیمتی به مراتب نازل‌تر از قیمت کنونی انجام شده) به توتال می‌دهند و جاده صاف‌کن استعمارگران قرن 21 می‌شوند و در مقام سخن، به تئوریزه کردن استعمار قرن 19 می‌پردازند!

همین چند روز قبل، رئیس‌جمهور محترم برخلاف تکلیف قانونی خود و برخلاف سوگندش در مجلس، مهمترین  بند سند چشم‌انداز و اصلی‌ترین آرزوی هر ایرانی را مخدوش اعلام کرد‌! وی در همایش بین‌المللی مقابله با گرد و غبار گفت: «‌‌قوی‌ترین کشور در منطقه نباید به عنوان هدف اول دنبال شود(!) بلکه باید منطقه قوی‌تر مد نظر ما باشد، نه اینکه در رقابت‌های منطقه‌ای یک کشور بخواهد در برابر کشورهای دیگر منطقه قد علم کند و قدرت خود را به رخ بکشاند و تفرقه و شکاف را بیشتر کند(!)...بایستی رقابت‌های مخرب و نابجا را کنار گذاشت...»! کدام منطقی می‌پذیرد که یک کشور مهم و تاثیر گذار همچون ایران اسلامی، خود را از مسابقه مهم و حیاتی و اجتناب‌ناپذیر «قوی‌تر شدن»کنار بکشد!؟ اصلا این یک انتخاب است یا یک الزام و اجبار!؟ آیا همین زمان که آقای روحانی آرزوی متوقف شدن برنامه‌های ایران برای قوی‌تر شدن را مطرح می‌کند، همسایگان ما هم تمکین می‌کنند!؟ ترکیه یا عربستان، یا حتی پاکستان و افغانستان هم همنوا با آقای روحانی برنامه‌های توسعه‌ای و زیربنایی خود را تعطیل می‌کنند و به تفریح و تفرج می‌پردازند!؟

ایران کشور قدرتمندی است که دارای ساختاری چند لایه و متکثر است و منطقا  سخنان وزیر نفت یا رئیس‌جمهور در برنامه‌های اصلی‌اش خللی ایجاد نمی‌کند‌، اما می‌دانیم که این نگاه‌ها می‌تواند برنامه‌های اصلی کشور را کند و دستخوش نوسان‌های نگران‌کننده کند.

کندی‌ها و نوسانات ناشی از این تفکر را چه کسانی آرزو می‌کنند و منفعت این نوع نگاه به جیب چه کسانی می‌رود؟ حذف نگاهی که حامی منافع ملی است، نادیده گرفتن کشور دوست یا متحد، وادادن در برابر غرب و دست دوستی دراز کردن به سوی دشمنان قسم خورده‌ای که حتی در ایام امضا قراردادهای یکطرفه استعماری هم از تحقیر مردم ایران دست بر‌نمی‌دارند، به نفع چه کسانی است؟

می‌دانیم که غرب و در راس آن آمریکا، بی‌محابا و بدون پرده‌پوشی در‌صدد براندازی نظام اسلامی است و از بیان آن هم ابایی ندارد. موضوع تنها بیان نیست و در عمل هم از هیچ کوششی فروگذار نکرده و نمی‌کنند.

اینکه آنها این آرزو را تاکنون به گور برده‌اند و بعدها هم خواهند برد‌، محل بحث نیست. عقل و تدبیر اقتضا می‌کند که لحظه‌ای از دشمن در دستیابی به این هدف شوم غافل نشویم. آنها  اکنون آرزو دارند با شبیه‌سازی وقایع دهه 90 شوروی سابق و اجرای «پروستریکا» و «گلاسنوست» به خیال خود فروپاشی نظام را از درون رقم بزنند. این چیزی است که اندیشکده چتم هاوس انگلیس بعد از قرارداد دولت یازدهم با توتال به صراحت و با ذوق‌زدگی بیان کرد: « لازم است برای موفقیت دولت روحانی توافق‌هایی در زمینه «سرمایه‌گذاری بسیار گسترده در ایران» و «ارتباط بانکی» این کشور با جهان صورت گیرد، (زیرا) بدون حمایت گسترده اروپایی‌ها، آنهایی که امید دارند روحانی بتواند پروستریکا را به ارمغان بیاورد، موقعیت منحصر به فرد کسب دستاورد اقتصادی گسترده‌تر برای تهران و منطقه را از دست می‌دهند»

حالا هم معلوم نیست چه چیزی قرار است حذف شود!؟

حسین شمسیان