صالحی امیری مینویسد: سخنان روشنگرانه رهبر معظم انقلاب در خطبههای نماز عید سعید فطر و تعریف و تبیین مفهوم آتش به اختیار، راه را بر هر نوع سوءبرداشت و ایجاد تفرقه میان صفوف ملت مسدود کرد. به بیان دیگر رهبری معظم بهدرستی در صحبتهای خود اقدامات غیرقانونی و هنجارشکنانه را نفی کردند و معیار کار فرهنگی تمیز را حرکت در چارچوب قانون برشمردند.
امری که بهعنوان یک نیاز جدی در برابر انتظارات واقعی جامعه به شدت احساس میشود. اصولاً اقدامات خودجوش و مردمی همواره مکمل و پشتوانهای برای تداوم حیات اجتماعی جامعه بوده است. پرواضح است که دولتها وظیفه دارند بستر مناسب را برای حرکات عمیق و تأثیرگذار فرهنگی فراهم آورند، اما بدون حضور خودجوش مردم در عرصههای فوق، ماندگاری و اثربخشی لازم محقق نخواهد شد.
وی میافزاید: حرکت خودجوش، اصلاحگرایانه اما حرکت خودسر مخرب است. حرکت خودجوش، پویا، محرک و پیشبرنده، اما حرکت خودسرانه، ایستا، مخرب و بازدارنده است.
توجه به مفهوم تمیز در کار فرهنگی هم اهمیت دارد. تمیز در ادبیات ما به معنای پاکیزه، مطهر، ناب، درخشان، انگیزاننده و جذاب تلقی میشود و در مقابل آن عمل کثیف، ناپاک و آلوده داریم. اصحاب فرهنگ و هنر با تلاش خود و تشکیل نشستهای تخصصی میتوانند نسبت به تبیین مرزهای خودجوش و تمیز با کار خودسر و کثیف روشنگری کنند...
بعد از فصلالخطاب مقام معظم رهبری، مجادله، مناقشه، تخریب و انگزنی عدول از این گفتمان و ظلم بزرگی در حق رهبری و ملت است. بهترین مرجع برای تفسیر سخنان رهبر انقلاب مراجعه به بیانات خود ایشان است.
این نوع یادداشتنویسی وزیر ارشاد در حالی است که کارنامه ضعیف وزارت ارشاد، یکی از مصادیق اصلی اعتراض رهبر معظم انقلاب و تأکید بعدی ایشان بر آتش به اختیار بود. معظمله 17 خرداد 96 در دیدار دانشجویان فرمودند: «من به همه آن هستههای فکری و عملی جهادی، فکری، فرهنگی در سرتاسر کشور مرتباً میگویم: هر کدام کار کنید؛ مستقل و به قول میدان جنگ، آتش به اختیار، البته در جنگ، قرارگاه مرکزی وجود دارد که دستور میدهد، اما اگر چنانچه رابطه قرارگاه قطع شد یا قرارگاه عیبی پیدا کرد، اینجا فرمانده دستور آتش به اختیار میدهد. خب شما افسرهای جنگ نرمید- قرار شد شما افسران جوان جنگ نرم باشید- آنجایی که احساس میکنید دستگاه مرکزی اختلالی دارد و نمیتواند درست مدیریت کند، آنجا آتش به اختیارید؛ یعنی باید خودتان تصمیم بگیرید، فکر کنید، پیدا کنید، حرکت کنید، اقدام کنید. گاهی اوقات انسان احساس میکند دستگاههای مرکزی فکر و فرهنگ و سیاست و مانند اینها دچار اختلالند، دچار تعطیلیند؛ واقعاً آدم گاهی اوقات احساس میکند. حالا مثلاً فرض بفرمایید این همه ما مسئله فرهنگی در کشور داریم، مسائل مهم که شاید من بتوانم ده مسئله اصلی فرهنگی را بشمارم که اینها دچار مشکل است؛ فرض کنید مسئله سینما، یک مسئله مهم است، ]یعنی[ مسئله فرهنگی مهمی است که سینمای کشور چه جوری اداره میشود، از کجا پشتیبانی میشود- حالا پشتیبانی خارجی هم پیدا میکنند برای فیلمها- اداره هنر کشور و سینما که چیز کوچکی نیست؛ مثلاً فرض کنید ده مسئله این جوری میشود پیدا کرد، ]ما[ ناگهان میبینید مثلاً فرض کنید اینکه فلان آهنگ قبل از افطار پخش بشود یا نشود، میشود مسئله اصلی؛ نامهنگاری میکنند! پیدا است که این دستگاه اختلال پیدا کرده که مسئله اصلی را از مسئله فرعی تشخیص نمیدهد و یک مسئله اصلاً بیاعتبار بیاهمیت فرعی را به عنوان یک مسئله اصلی، درشت میکنند. وقتی این جوری دستگاههای مرکزی اختلال دارند، آن وقت اینجا جای همان آتش به اختیاری است که عرض کردم».
بنابراین روشن است که وزیر ارشاد قبل از هر چیز عذر تقصیر نسبت به برخی بیعملیها و بدعملیها و کجرویها در وزارت تحت مدیریت خود بیاورد نه اینکه به تحلیل و تفسیر مفهوم آتش به اختیار که مخاطب آن نیروهای فرهنگی و انقلابی کف میدان هستند، بپردازد؛ چنین رویکردی به ماجرا، تأسفبارتر از اصل کوتاهی انجام گرفته در گذشته است.