در روزهای گذشته و به دنبال موضعگیری منفی رئیسجمهور در خصوص فعالیتهای سازندگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، موج تخریبها علیه سپاه رو به فزونی یافت. آنچه تأمل در این حرکت تخریبی را برای اصحاب خرد و نیروهای دلسوز و علاقهمندان به سرنوشت کشور و انقلاب بیشتر طلب میکند، همزمانی این امواج تخریبی با وضع تحریمهای بیسابقه علیه سپاه در کنگره امریکا است.
تضعیف و محدودسازی سپاه، مهمترین هدف راهبردی تحریمهای جدید امریکا است. اکنون در این مقطع حساس از تحولات منطقه و نقشی که سپاه در این تحولات در راستای تأمین منافع ملی و امنیت ملی ایفا مینماید، یک سؤال اساسی را باید پاسخ داد و آن اینکه از تخریب سپاه چه کسانی سود میبرند؟ آیا نفع تخریب سپاه از سوی برخی از جریانها، گروهها و افراد در داخل کشور، آنگونه که تخریبکنندگان مدعی هستند، به جیب ملت ایران میرود یا اینکه دشمنان ملت ایران از تخریب سپاه بهرهها خواهند برد؟
به نظر میرسد پاسخ سؤال مذکور، خیلی سخت و پیچیده نباشد، سود و نفع تخریب سپاه، به جیب کسانی سرازیر میشود که این نهاد انقلابی، قریب چهار دهه خار چشم آنان بوده است. منفعت تخریب سپاه از آن کسانی خواهد بود که در چهار دهه گذشته، این مجموعه انقلابی و فداکار را عامل اصلی شکستها و ناکامیهای خود در ایران و منطقه راهبردی غرب آسیا میدانند. اکنون امریکاییها، صهیونیستها، برخی از دولتهای مرتجع در منطقه و تمامی گروهکهای تروریستی مقابل ملت ایران از قبیل منافقین و داعش، سپاه را مهمترین مانع سر راه خود ارزیابی میکنند. تمامی دشمنان انقلاب اسلامی و ملت ایران طی چهار دهه گذشته، به تجربه دریافتهاند که تنها راه بازیابی سلطه خود بر ایران، تضعیف و نابودی عوامل اقتدار ملت ایران است. تمامی این دشمنان، بارها و بارها با صراحت از سپاه پاسداران به عنوان یکی از عوامل اصلی اقتدار جمهوری اسلامی یاد کرده، بر همین اساس تضعیف سپاه را در دستور کار خود قرار دادهاند. در قانون جدید امریکا مبنی بر تحریمهای ایران، سپاه در کانون تحریمها قرار دارد. امریکاییها امیدوارند از طریق این تحریمها، ابتدا قدرت مانور را از سپاه در منطقه بگیرند و با تضعیف و محدودسازی سپاه سلطه از دست رفته خود در منطقه را بازیابند و سپس راه سلطه بر ایران بدون سپاه را به زعم خود هموار سازند. در این عبارت آقای «جان بولتون» نماینده سابق امریکا در سازمان ملل باید تأمل شود که چند روز پیش در نشست منافقین اظهار داشته بود: «نتیجه بازبینی سیاست امریکا در مقابل ایران باید این باشد که رژیم ایران چهلمین سال خودش را نبیند! باید تا دیر نشده هر چه زودتر به تهدیدهای ایران پایان داد و یکی از مهمترین این اقدامات، اعمال تحریمهای بیشتر علیه این کشور است که خوشبختانه در سنا در جریان است.» تحریمهای موردنظر آقای جان بولتون، همان قانونی است که سپاه را در کانون تحریمهای شدید قرار میدهد.
اما نکته بسیار قابل توجه، محمل و پوششها برای تخریب سپاه در داخل کشور است. آقای رئیسجمهور، حضور سپاه در عرصه سازندگی کشور را مورد اشکال قرار داده، با ادبیات به کار گرفته در این خصوص، زمینه و بستر را برای رسانههای یک جریان خاص به منظور تخریب سپاه فراهم ساخته است.
با تأمل در نکاتی، به وضوح میتوان دریافت که پشت این تخریبها، اهداف و انگیزههای سیاسی نهفته، این پوششها برای ایجاد انحراف در افکار عمومی نسبت به اهداف پشت پرده است. نکاتی از قبیل:
1 ـ تمامی دولتها در زمان صلح، از توان فنی، مهندسی، مدیریتی و نیروی انسانی نیروهای مسلح در کشور خود، برای فعالیتهای سازندگی و عمرانی استفاده میکنند. براساس این تجربه بشری و امر عقلانی، در قانون اساسی جمهوری اسلامی، استفاده از توان نیروهای مسلح برای سازندگی و پیشرفت کشور مورد تصریح قرار گرفته است.
2 ـ بعد از جنگ، این دولت سازندگی با ریاست مرحوم هاشمی رفسنجانی بود که از سپاه خواست تا با ورود به عرصه سازندگی، به حل مشکلات کشور کمک نماید. واگذاری پروژههای کوچک و بزرگ به سپاه، از دولت آقای هاشمی شروع شد و با توجه به موفقیتهای سپاه در اجرای پروژهها با کمترین قیمت و بالاترین کیفیت، واگذاری پروژههای بعدی در حوزههای مختلف به سپاه، در دولتهای اصلاحات و مهرورزی ادامه یافت. جناب آقای روحانی خود در ابتدای تشکیل دولت یازدهم، با حضور در جمع فرماندهان سپاه تصریح کرد که دولت آمادگی دارد چند کلانپروژه را با توجه به تجارب سپاه و تواناییهایش، به این نهاد انقلابی واگذار نماید. در طول چهار سال گذشته، صحبتهای معاون اول رئیسجمهور جناب آقای جهانگیری و چندین نفر از وزرا، در مدح و تمجید از تواناییهای سپاه در عرصه سازندگی و ضرورت بهرهگیری دولت از این تواناییها به وفور دیده میشود! حال چه شده است که به یکباره ورق برگشته، آقایان چیز دیگری میگویند؟
3ـ بیشترین افتخارات دولتها از زمان دولت سازندگی تا دولت اعتدال در موضوع سازندگی و پروژههای بزرگ ملی که در راستای پیشرفت کشور انجام شده، مربوط به پروژههایی است که دولتها به قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا(ص) واگذار کرده و این قرارگاه طبق قرارداد آن را به پایان و پایان مرحله افتتاح رسانده است. خوب است آقایان منتقد به این نوع فعالیتهای سپاه، سری به آلبومهای عکس خود و عکسهای یادگاری که در کنار این پروژهها گرفتهاند بزنند!
4 ـ نقطه شروع تهاجمها و تخریبها علیه سپاه به بهانه فعالیتهای سازندگی و عمرانی، به طرحهای عملیات روانی رسانهای استکباری و صهیونیستی در سالهای پیش برمیگردد. امریکاییها تصور میکردند با وضع تحریمهای سنگین علیه جمهوری اسلامی و به ویژه تحریمها در حوزه صنایع نفت و گاز، ایران به سرعت دچار بحرانهای شدید اقتصادی شده و فرو میریزد. ورود سپاه به عرصه صنعت نفت و گاز و به عهده گرفتن پروژههای سنگین چون فازهای 15 و 16 عسلویه، باطلالسحر این نقشه شیطانی شد. در این مقطع بود که غربیها دریافتند، توانمندیهای مدیریتی، علمی و فنی سپاه به گونهای است که در صنایع مادر و بزرگی چون نفت و گاز، به راحتی میتواند جایگزین شرکتهای خارجی چون شل و توتال شود. به دنبال آشکار شدن این توانمندیهای سپاه بود که رسانههای غربی به سفارش محافل سیاسی ـ اقتصادی وابسته به جبهه استکبار، با ساخت مستند، تهیه گزارش، برگزاری گفتوگو و ارتباط با مخاطبان، به صورت هدفمندی تخریب سپاه را در دستور کار قرار دادند.
جالب است که تمامی این رسانهها، با پوشش حمایت از مردم ایران و دفاع از بخش خصوصی چنین تخریبهایی را علیه سپاه انجام دادند. رسانههای غربی به دنبال القای این نکته بودند که ورود سپاه به عرصه فعالیتهای سازندگی، بخش خصوصی را منزوی ساخته و از عوامل پدیدآیی مشکلات اقتصادی ایران است. آنچه اکنون بعضی از رسانههای داخلی با چراغ سبز رئیسجمهور در تهاجم و تخریب سپاه بیان میدارند، دقیقاً کپیبرداری شده از مطالبی است که سالهای سال است رسانههای غربی و شبکههای ماهوارهای به آن میپرداختند. البته از رسانههای غربی به دلیل خصومتی که با ملت ایران داشتند، انتظاری جز همین نوع شیطنتها نبود زیرا آنان روزی را میدیدند که سپاه پالایشگاهی چون ستاره خلیج فارس را خواهد ساخت اما تعجب از کسانی است که از یک طرف در کنار پالایشگاه بزرگ ستاره خلیج فارس عکس یادگاری گرفته و اعلام میکنند با این پالایشگاه، نه تنها کشور از واردات بنزین بینیاز میشود، بلکه ایران به جمع کشورهای صادرکننده بنزین میپیوندد، و از طرف دیگر فعالیتهای سازندگی سپاه را زیر سؤال برده و آن را مانع پیشرفت کشور معرفی میکنند! 5 ـ سپاه رقیب دولت و رقیب بخش خصوصی نیست.
سپاه به درخواست دولت پروژههای بزرگ را بر عهده میگیرد و با مدیریت جهادی که دارد، صدها پیمانکار داخلی از بخش خصوصی را که هیچ کدام قادر به قبول این پروژهها نیستند، به کار میگیرد. تأمل در این نکته، نشان میدهد که در صورت عدم ورود سپاه به چنین صحنههایی، دولت به ناچار باید این پروژهها را به شرکتهای خارجی واگذار کند؛ شرکتهایی که بعضاً برای خارج کردن ارز از کشور، حتی نیروی کار عادی را هم از کشورهای خود میآورند! سپاه با پذیرش مدیریت کلان پروژهها در قالب پیمانکار، صدها شرکت داخلی، دهها هزار مهندس ایرانی و صدها هزار نیروی کار را در سرتاسر کشور فعال ساخته است. با توجه به آنچه آمد، بسیار روشن است که از تخریب سپاه، چه کسانی سود میبرند.
یدالله جوانی