میل به بازیگری تنها معطوف به بزرگسالان نمیشود و کودکان بسیاری نیز هستند که علاقه به بازیگری دارند و میخواهند خود را در قاب دوربین تماشا کنند.
بازیگری حرفهای است که خیلیها فکر میکنند در آن متبحر هستند؛ در حالی که واقعیت این نیست و بازیگری را میتوان یکی از سخت ترین مشاغل به حساب آورد. چرا که هنر پیشه شدن تنها آن چیزی نیست که ما از ییرون میبینیم.
یک بازیگر برای درست بازی کردن نقش خود ملزم به آن است که قواعدی را بلد باشد. قاعدههایی که از درک حس فراتر رفته و به تکنیک میرسند. یک بازیگر خوب باید با مفاهیمی چون اندازه قاب و جای دوربین آشنا باشد و بتواند خود را جلوی دوربین پیدا کند.
حال سوال این است کودکانی که علاقه به بازیگری دارند، چطور میتوانند این مفاهیم را بیاموزند و خود را در قاب جادویی سینما محک بزنند و اصلا این که بچهها چگونه می توانند بازیگری کنند؟
کودکان بازیگر استعداد عجیبی در باورپذیر کردن نقشهایشان دارند و بازیهایی که از خود بروز می دهند بجا و به اندازه است. خوب بودن بازی آن ها به این دلیل است که تلاشی برای تظاهر کردن نمیکنند و همه چیز را واقعی جلوه میدهند.
اما توجه به این نکته هم خالی از لطف نخواهد بود که هر کودکی استعداد بازیگری ندارد و در این مسیر تنها علاقه ملاک نیست و استعداد و علاقه باید به موازات هم پیش بروند. چرا که تنها کودکانی که در این زمینه استعداد دارند، قادر خواهند بود جلوی دوربین به ایفای نقش بپردازند.
برای کودکی که به حرفه بازیگری علاقه دارد، ابتدا باید استعدادش را در این خصوص ارزیابی کرد و دید که چقدر قادر به ایفای نقش بر روی صحنه تئاتر یا جلوی دوربین های سینما خواهد بود و این کاری نیست که والدین از عهده اش بر بیایند، چرا که اغلب مادر و پدرها گمان میکنند که فرزندشان از استعداد بازیگری برخوردار است.
بعد از آن که استعداد بازیگری در کودک شناسایی شد، نوبت به آن می رسد که شرایط زیستی، جغرافیایی و اجتماعی کودک مد نظر قرار داده شود. به این معنا که خیلی از بچه ها شرایط بازیگر شدن را ندارند. برای مثال خانه آنها دور از شهرهایی است که در آن ها فیلمسازی اتفاق می افتد،یا پدر و مادر هایشان سر کار می روند و وقتی برایشات نمی ماند که کودک خود را سر صحنه های فیلم ببرند و یا هزار مانع دیگر که به کودک اجازه بازیگری نمی دهد.
پس از آن که شرایط کودک ارزیابی شد و به احتظ محیطی و موقعیتی مشکلی برای ایفا نقش در فیلم ها نداشت، باید کودک را از لحاظ رفتاری بررسی کرد و دید که شخصیت کودک برای بازیگری مناسب هست یا نه، برای مثال کودکان خجالتی هیچ گاه نمی توانند بازیگر شوند، چون از اجرا حرکات نمایشی و شاید حتی حرف زدن با عوامل فیلم شرم زده می شوند.
پس از آن که شرایط کودک ارزیابی شد و به لحاظ محیطی و موقعیتی مشکلی برای ایفای نقش در فیلمها نداشت، باید کودک را از لحاظ رفتاری بررسی کرد و دید که شخصیت کودک برای بازیگری مناسب است یا نه. برای مثال کودکان خجالتی هیچگاه نمی توانند بازیگر شوند؛ چون از اجرای حرکات نمایشی و شاید حتی حرف زدن با عوامل فیلم شرمزده شوند.
بعد از طی شدن این مراحل و بررسی ویژگیهای محیطی و رفتاری کودک، حال زمان آموزش دیدن فرا می رسد. کودک برای آن که مقابل دوربین قرار بگیرد، باید آموزش ببیند و آگاه باشد که چه کار می کند.
برای آموزش دیدن کودک با استعداد را باید در کلاس های معتبر آموزش بازیگری ثبت نام کرد و در این مرحله با نظارت دقیقی که بر روی کودک قرار دارد، کمک کرد تا کودک به سطح قابل قبولی از بازیگری برسد.
البته در مسیر آگاه شدن کودک تنها کلاس رفتن شرطی کافی تلفی نمی شود و برای آن که کودک از ابتدا با استعداد بزرگ شود، باید بسترهای فرهنگی را برای وی مهیا نمود و با ارزیابی آگاهانه کتاب ها و فیلم هایی را در اختیار کودک قرار داد.
معاشرت کردن با دیگران هم به بازیگری کودک می تواند کمک بسزایی کند؛ چرا که هرچه کودک عناصر زیادی را پیرامون خود مشاهده کند و قوه تخیل و خلاقیتش افزایش یابد، به همان نسبت جهانبینیاش از پدیدههای اطراف بهتر میشود و هرچه این جهانبینی بهتر باشد، راحت تر و روان تر می توان بازیگری کرد.
اکنون بعد از اینکه دوره آموزش کودک با موفقیت سپری شد، او آمادگی حضور در عرصه فیلمسازی را دارد، اما چگونه باید به این عرصه وارد شود.
برای آن که کودکی بتواند به قاب جادویی راه یابد، باید به عوامل سازنده آن فیلم معرفی شود و این کار یا از طریق فراخوان های بازیگری صورت می گیرد یا این که کودک در زمانی که مشغول به آموزش است، با افرادی آشنا خواهد شد که آنها راه وی را برای ورود به دریچه سینما هموار میکنند و یا خود آموزشگاه بازیگری به معرفی کودک خواهد پرداخت.
اما باید مطلع بود که این مسیر زمانبر است و ممکن است سال ها به طول بیانجامد و در این موضوع، مقوله شانس هم تا حدی اهمیت دارد و نباید از آن غافل شد.