نوری پس از به دست گرفتن سکان هدایت این تیم توانست وردربرمن قعرنشین را که خطر سقوط را احساس میکرد، با نتایج شگفتانگیز و پیروزیهای پیاپی در پایان بوندسلیگا به رده هشتم جدول برساند. همین نتایج مسئولان باشگاه را مجاب کرد که برای فصل بعد نیز با این مربی قرارداد امضا کنند. نوری که از پدری ایرانی و مادری آلمانی به دنیا آمده است،متن این مصاحبه را میخوانید:
*آقای نوری! شما مسابقه ایران و ازبکستان را در ورزشگاه آزادی دیدید. این ورزشگاه یکی از هیجانانگیزترین ورزشگاههای آسیا است. میخواهیم احساس شما را درباره این ورزشگاه بدانیم؟
طبیعتاً احساسی که داشتم، غیرقابل توصیف است. زمانی که تماشاگران من را در استادیوم دیدند و عشق و محبت خودشان را به من نشان دادند، لحظه خاطرهانگیز و فوقالعادهای برای من بود و پیروزی ایران و رسیدنش به جام جهانی نیز گل سرسبد آن شب بود.
*فکر میکنید کیفیت بازیکنان ایران چقدر نزدیک به بوندسلیگای آلمان است و فکر میکنید میتوانند در بوندسلیگا بازی کنند و موفق باشند؟
من چند بازیکن خوب در تیم ملی ایران دیدم که در حد بوندسلیگا هستند اما اینکه چقدر امکانپذیر است که در بوندسلیگا بازی کنند و موفق باشند این مسأله را باید از زوایای مختلف نگاه کرد. اما اینکه بگویم بخواهیم بازیکنی را جذب کنیم، هنوز برنامهای برای این کار نداریم. حتی اشکان دژاگه که باشگاه وولفسبورگ با او قطع همکاری کرده در برنامه های ما نیست.
*اکثر کارشناسان معتقدند که کارلوس کیروش تیم مقتدری ساخته است. میخواهیم نظر شما را به عنوان یک مربی حرفهای *درباره تیم ملی ایران بدانیم؟
چیزی که من تاکنون از تیم ملی ایران دیدهام، کار بسیار عالی کیروش بوده است. ما شاهد یک انسجام تیمی هستیم. البته خود کیروش هم به این نکته تأکید کرده که در برخی حیطهها باید بهتر شویم. اما چیزی که مشاهده میکنیم، این است که یک ایده مشخص وجود دارد و نحوه بازی تیم ملی به صورتی است که میتوان خیلی مثبت به جام جهانی نگاه کرد.
*فکر میکنید تیم ملی ایران این توانایی را دارد در جام جهانی روسیه از گروه خود صعود کند؟
در برزیل انتظارات خیلی بزرگی وجود داشت که برآورده نشد اما ما باید به آینده نگاه کنیم. این تیم خوب خودش را آماده و انسجام خوبی پیدا کرده و میتواند نقش مهمی در جام جهانی روسیه ایفا کند. میبینیم که این تیم یک سیستم دارد و قطعاً این شانس را دارد که به دور دوم جام جهانی روسیه راه پیدا کند.
*شما زمانی که کارتان را در برمن شروع کردید، تیم در انتهای جدول قرار داشت و شما تجربه سرمربیگری در بوندسلیگا را نداشتید و این انتخاب یک ریسک بود، آیا فکر میکردید بتوانید موفق شوید؟
این موفقیت نه تنها برای من بلکه برای باشگاه هم مهم بود. ما در کادر فنی به تیم و ایدههای خودمان اعتقاد داشتیم. طبیعتاً برای موفقیت فاکتورهای مختلفی وجود داشت اما چیزی که تعیین کننده بود، صبر و حوصله بود. به طوری که حتی زمانی که با تیم نتایج خوبی حاصل نمیکردیم، به نحوه کارمان اعتقاد داشتیم و میدانستیم با ایدههایمان میتوانیم اهدافمان را تحقق ببخشیم.
*مهمترین اقدام شما که باعث تحول تیم برمن شد، چه چیزی بود؟ آیا فنی بود یا بیشتر روحی- روانی بود؟
طبعاً یک فاکتور دلیل موفقیت تیم نبود. ما با یک ساختار تیمی مواجه شدیم که بسیار پیچیده بود. بازیکنانی داشتیم که از وضعیت خودشان رضایت نداشتند و در زمینه بدنسازی نیز متوجه شدیم که باید بیشتر کار کنیم. ایده بازی ما نیز بر مبنای یکسری اصولی بود که سعی کردیم آنها را به اجرا درآوریم.طبیعتاً مسائل روحی و روانی نیز تأثیرگذار است و اینکه اعتماد به نفس به وجود بیاورید، خیلی مهم است. به عنوان یک تیم جایگاه خودمان را پیدا کردیم و توانستیم ارزشهای باشگاه را به بازیکنان تزریق کنیم. همه این فاکتورها باعث موفقیت تیم شد.
*نسل جدید مربیان موفق آلمان که خود شما نیز یکی از آنها هستید چه تفاوتی با نسل مربیان قدیم دارد؟
هر مربی برای خودش فلسفهای دارد و نمیشود کلیگویی کرد. چیزی که ما امروز میبینیم، این است که یکسری فاکتورها وجود دارد که از بیرون روی بازیکنان تأثیر میگذارد و باعث بالا رفتن درک و فهم آنها میشود. امروزه باید بازیکن را با استدلال قانع کنیم که چرا میخواهیم این راه را پیش برویم تا مسئولیتپذیر باشد. هم اکنون مربیان جوانی را میبینیم که واقعاً خوب هستند مانند یولین، مربی هافنهایم یا دومنیکو تدسکو، مربی شالکه که دارای سطح کیفی بالایی هستند. در همین حال باید عنوان کرد که یوپ هاینکس با 70 سال سن 3 جام (جام حذفی و لیگ آلمان و جام قهرمانان اروپا) را در یک فصل برد. پس کیفیت یک مربی به سن و سال ارتباطی ندارد.
*شما در برمن از سیستمهای مختلفی استفاده کردید آیا جزو مربیانی هستید که از یک سیستم واحد استفاده نمیکنید یا اینکه به دلیل کمبود بازیکن مجبور به این کار شدید؟
ما باید به کیفیت بازیکنانمان و چگونگی استفاده بهینه از آنها نگاه میکردیم تا بتوانیم موفق شویم و از همان ابتدا به دنبال این بودیم که تیمی انعطافپذیر داشته باشیم که به سیستمهای مختلف واکنش مثبت نشان بدهد. ما ترکیبهای متفاوتی داشتیم و به طور کلی من از سیستم زنجیرهای یا 3 دفاع مرکزی خوشم میآید و از آن استفاده میکنم.
*اهداف باشگاه برای فصل آینده چیست و آیا حضور در لیگ اروپا جزو اهدافشان است؟
هم اکنون به دنبال برنامهریزی برای کادر فصل جدید و بازیکنان هستیم و پس از آن میتوانیم بگوییم که اهداف ما چیست. چیزی که در فصل گذشته مشاهده کردیم، این بود که تیمهایی مانند لورکوزن، شالکه، وولفسبورگ و گلادباخ که بودجهشان به مراتب بالاتر از ما بود عملکرد دور از انتظاری داشتند و این فصل نیز هزینه زیادی خواهند کرد. در عین حال دو تیم اشتوتگارت و هانوفر را که از لیگ 2 به لیگ یک صعود کردند نمیتوان به چشم تیم دسته دومی نگاه کرد. بنابراین رقابت بسیار بزرگی در پیش داریم. بالطبع برنامههای بلندپروازانهای داریم.
*برخورد هواداران برمن و رسانههای آلمان پس از انتخاب شما به عنوان سرمربی این تیم چگونه بود؟
مهمترین مسأله برای من موفقیت تیم بود و سعی کردم با جان و دل برای باشگاه کار کنم. باید بدانیم در دنیای فوتبال همه چیز به موفقیت برمیگردد و ممکن است امروز موفق باشید و فردا موفق نباشید. طبیعتاً موفقیت نسبت به محبوبیت فاکتور تعیین کنندهتری است. هم اکنون دیدگاهها نسبت به من مثبت است اما من فریب نمیخورم و میدانم که ممکن است در وضعیت بدی قرار بگیرم که همه چیز تغییر کند. دنیای فوتبال حرفهای همین است.
*آیا زمانی که به عنوان سرمربی برمن انتخاب شدید، آن اعتماد به نفس لازم را داشتید؟ سقف بعدی آرزوی شما کجاست؟
بدون شک میدانستم این قابلیت را دارم که رهبری یک تیم را در دست داشته باشم. در سطح بوندسلیگا باید اعتماد به نفس و خودباوری داشته باشید. ما به دنبال این بودیم که انسجام تیمی را تقویت کنیم و چیزی که از خودم توقع دارم، این است که باید هر روز بهتر از روز گذشته باشم. در باشگاههای دیگر به عنوان کارآموز حضور پیدا کردم و با مدیران باشگاه و پیشکسوتان و باتجربههای تیم تعامل دارم. به درازمدت نگاه نمیکنم و برنامهای هم برای آن ندارم.
*شما در بوندسلیگا رکورد فوقالعاده 11بازی بدون شکست که 9 تای آن با پیروزی همراه بود را به ثبت رساندید، چطور به این رکورد رسیدید؟
ما زمانی به این رکورد دست پیدا کردیم که بسیاری از بازیکنان مهممان مصدوم بودند و مجبور بودیم از بازیکنان جایگزین استفاده کنیم. نکته مهمی که در این بین وجود داشت، این بود که ما پی بردیم چه انسجام تیمی پیدا کردهایم و روحیه جنگندگی تیم را شاهد بودیم. هر بازیکنی برای دیگری میجنگید و این مسأله بسیار ارزشمند بود و بدون آن این پیروزیها امکانپذیر نبود.
*شما بارها از عشق و علاقه خود به ایران صحبت کرده ایدآیا برنامهای هم برای یادگیری زبان فارسی دارید؟
بله من بارها از عشق و علاقهام به ایران گفتهام و اینکه به دنبال هویت خودم هستم. ایران به خاطر پدرم در قلب من جای دارد و من عاشق زبان فارسی هستم و میخواهم این زبان را بهتر یاد بگیرم. به همین دلیل یک معلم زبان فارسی استخدام خواهم کرد تا در این زمینه به من کمک کند.
*فکر میکنید بتوانید جا پای توماس شاف (مربی اسطورهای برمن) بگذارید؟
اصلاً فکر آن را هم نکنید. جای پای توماس شاف آنقدر بزرگ است که کسی نمیتواند آن را پر کند و من حتی این اجازه را به خودم نمیدهم که به آن فکر کنم.