اصول دین و فروع دین دو اصطلاح معروفی هستند که از عقاید بنیادی دین اسلام محسوب میشوند.
با این که این دو اصطلاح شهرت بسیاری دارند و در تاریخ اندیشههای دینی در اسلام، نقش برجستهای ایفا کردهاند، اما در قرآن و نیز در احادیث شیعه و اهل سنت چیزی به عنوان تقسیم بندی معارف دینی به صورت اصول و فروع فعلی وجود ندارد.
این امر نشان میدهد که این دو اصطلاح «کلامی» بوده و آن دو را برخی از متکلمان وضع کردهاند و کلام همان دانش مستدل عقاید و دین شناسی است که دانشمندان آن را متکلم مینامند.
در اصطلاح دین اسلام فروع دین را بر مسائلی اطلاق می کنند که به عمل و عبادات مربوط است. به طور کلی احکام شرعی اسلام یا متعلق به عمل و طاعت است یا متعلق به معرفت و اعتقاد. قسم اول را احکام فرعی یا عملی و قسم دوم را احکام اصلی یا اعتقادی میگویند.
شخص مکلف در دین اسلام برای عمل به فروع دین یا باید به درجه اجتهاد رسیده باشد و طبق فتوای خود عمل کند و یا طریقه احتیاط را پیش بگیرد و یا از مجتهد تقلید کن.
فروع دین 10 مورد است. یعنی درخت اسلام ۵ ریشه دارد و ۱۰ شاخه. این ده شاخه عبارتند از:
۱- نماز ۲- روزه ۳- زکات ۴- خمس ۵- حج ۶- جهاد ۷- امر به معروف ۸- نهی از منکر ۹- تولی ۱۰- تبری
سوالاتی که در شب اول قبر پرسیده می شود تماما بر اساس پنج اصل و یا همان اصول عقاید است و این اهمیت آنها را بیشتر می رساند. سوال از پروردگار، پیغمبر و امام، همگی از شاخه های اصول دین هستند.
احکام یا دستورات عملی یا همان ده شاخه که به نام فروع الدین است، از آیات قرآن کریم و روایات رسیده از امامان معصوم استخراج می شوند. جهت فهم بهتر می توان گفت برای شناخت تکلیف هر مسلمان در برابر نماز ، روزه، خمس و غیره لازم است تا فردی که آشنا به آیات و روایات می باشد احکام الهی را از لابهلای منابع دینی در آورده که به هر کدام از این احکام، فتوی گفته می شود.
چگونگی نماز خواندن، روزه گرفتن و مسائل مربوط به آن را مجتهد و یا همان عالم دینی مسلط بر قرآن و روایات و برخی علوم دیگر از منابع مربوطه استخراج کرده و در کتابهایی به نام رساله های عملیه و یا همان رساله نوشته و در اختیار مردم قرار می دهد تا ایشان تکلیف خود را در برابر چگونگی انجام این ده مورد بدانند و به خطا نروند.