در اعلامیه ریاض که در پایان نشست سران کشورهای عربی اسلامی با دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا صادر شد ، از آمادگی دولتهای شرکت کننده در ائتلاف اسلامی نظامی برای مبارزه با تروریسم جهت تشکیل نیروهای ذخیره متشکل از ۳۴ هزار نفر برای پشتیبانی از عملیات ضد گروههای تروریستی در عراق و سوریه در مواقع نیاز خبر داد. بیانیه ریاض می افزاید که روند تکمیل تأسیس این مرکز تا پایان سال جاری به پایان خواهد رسید و الحاق دولت های شرکت کننده در این ائتلاف طی سال ۲۰۱۸ اعلام خواهد شد.
همان طور که اعلام تشکیل این ائتلاف از سوی عربستان در آن زمان حتی برای بسیاری از کشورهای شرکتکننده در آن غافلگیرکننده بود و بسیاری از سران این کشورها از طریق رسانهها از حضور خود در ائتلاف تشکیل شده توسط عربستان اطلاع پیدا کردند، شتابزدگی موجود در گنجاندن این موضوع در نشست سران کشورهای اسلامی با ترامپ نیز نشان از آن دارد که احتمالا برخی از کشورهای شرکت کننده در نشست نیز قبلا متوجه برنامه های اعلامی در خصوص این ائتلاف نشده بودند. علاوه بر این که این تحرک، اولین اقدام عملیاتی ائتلاف مذکور بود که در تاریخ ۱۴ دسامبر ۲۰۱۵ موجودیت آن اعلام شد و حجم نیروهای پیشتیبانی و مواضع عملیاتی احتمالی آنها اعلام شد.
این اتفاق پس از آن رخ داد که دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا در نشست مذکور عنوان کرد که دولتهای خاورمیانه نباید منتظر باشند تا نیروهای آمریکایی این دشمن (تروریست ها!) را به نیابت از آنها شکست دهد. بلکه اگر این کشورها به دنبال شکست دادن تروریسم هستند، باید خودشان آماده پذیرش این مسئولیت باشند.
گرچه بسیاری از ناظران و تحلیلگران مسائل بینالمللی شتابزدگی و بیبرنامگی موجود در اعلام این موضوع را ناشی از عدم جدیت رژیم های عربی و تلاش آنها برای استفادههای تبلیغاتی از این موضوع ارزیابی میکنند، اما در این مقاله بر آن شده ایم تا بسترها و موانع تشکیل چنین ائتلافی را برای افکار عمومی تشریح کنیم. این در حالی است که بر کسی پوشیده نیست که براساس تجربه سالهای گذشته استفاده از واژه تروریسم در این ائتلاف نمایانگر سرپوش گذاشتن بر تلاشهای تمامی کشورهای عضو جهت مداخله در امور کشورهای دیگر است و برخی از اعضای این ائتلاف اگر کانال های مالی و تسلیحاتی و ایدئولوژیک رسمی و غیر رسمی از کشورهای خود را به روی تروریست ها ببندند، گام بزرگی در ریشه کن کردن گروه های تروریستی در منطقه برداشته اند و نیاز به ورود به مبارزه نظامی با آن ها نیست.
آنچه که از ظاهر اعلامیه ریاض بر میآید، این است که همه نمایندگان کشورهای اسلامی شرکتکننده در این اجلاس با استقبال از طرح مذکور آمادگی خود را برای پیوستن به ائتلاف نظامی جهت مبارزه با تروریسم و تشکیل نیروهای ذخیره این ائتلاف متشکل از ۳۴ هزار نظامی اعلام کردند. این برای اولین بار بود که جهت گیری واقعی ائتلافی که بنا به ادعای عربستان از دسامبر ۲۰۱۵ تشکیل شده و شامل ۴۱ کشور از جمله ترکیه، کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، پاکستان، مصر و مالی و ... بود ، مشخص شد.
این در حالی بود که برخی از کشورهایی که عربستان انضمام آنها به ائتلاف نظامی را اعلام کرده بود ، خیلی زود به مخالفت با آن پرداختند و گفتند که در این ائتلاف شرکت نخواهند داشت. از جمله این کشورها پاکستان بود که بعد از مخالفت با پیوستن به این ائتلاف با سفرهای مکرر مقامات سعودی به این کشور و اعطای فرماندهی ائتلاف به راحیل شریف رئیس ستاد ارتش سابق پاکستان حضور در این ائتلاف را پذیرفت.
از سوی دیگر گرچه ائتلاف مذکور از حدود ۱۸ ماه پیش تشکیل شده، اما تنها درماه اخیر است که به صورت شتابزده اقدامات برای تعیین هدف نیروهای حاضر در آن بعلاوه تعیین فرماندهی ائتلاف و افتتاح مرکز امنیتی برای پشتیبانی از عملیات آن مشخص شده تا گام هایی عملیاتی برای تشکیل عملی آن برداشته شود. این موضوع نشان دهنده ارتباط سیاسی تشکیل این ائتلاف با برنامه های آمریکا در منطقه است.
در طرف مقابل، موانع و چالشهای زیادی در مسیر تشکیل این ائتلاف و نیروهای شرکتکننده در آن وجود دارد. همان طور که گفتیم اعلامیه ریاض به اندازه ای در اعلام تشکیل ۳۴ هزار نیرو برای ائتلاف مذکور شتابزده عمل کرد که حتی میزان مشارکت دولت ها در آن را مشخص نکرده و نحوه پذیرش و حضور آنها نیز تعیین نشده است. اعلامیه مذکور در حالی از آمادگی دولتهای شرکتکننده برای حضور نیروهای خود در این ائتلاف خبر داد که تاکنون هیچ توافق عملی در زمینه راهکار تشکیل این نیروها تدوین نشده و هیچیک از کشورهای مذکور صراحتاً از آمادگی خود برای حضور نظامیان کشورشان در این ائتلاف سخنی نگفتند.
از سوی دیگر تشکیل این ائتلاف نیازمند احداث مؤسسات جدیدی است که بر روند دستورات و برنامه کاری آن نظارت داشته و طرح های کلی آن را ارائه بدهند و هماهنگی لازم بین نیروها را انجام دهند. موضوع دیگر مربوط به تأمین مالی نیروهای ائتلاف و سهم هر کشور در این زمینه است، معلوم نیست آیا عربستان و دولتهای حاشیه خلیج فارس به تنهایی تأمین مالی نیروها را به عهده خواهند داشت یا اینکه تمامی اعضا باید در پرداخت هزینهها مشارکت داشته باشند؟
تعیین سوریه و عراق به عنوان دو منطقه عملیاتی این نیروها نیز چالش برانگیز است. تعیین عراق و سوریه علاوه بر این که در شرایط کنونی به محل حضور نیروهای آمریکا تبدیل شده، در نتیجه تناقض منافع که میان کشورهای عضو این ائتلاف وجود دارد، خالی از اشکال نیست. از این منظر به نظر میرسد در سایه جدیتر شدن فعالیتهای نظامی ائتلاف مذکور در هر یک از این کشورها ، تعدادی از کشورهای عضو ، منافع خود را در خطر خواهند دید. در این شرایط مشخص نیست رهبران ائتلاف هماهنگی منافع میان اعضا را چگونه تضمین خواهند کرد؟
از مواضع رسمی عربستان سعودی در زمینه عملکرد نیروهای ائتلاف بینالمللی به رهبری آمریکا برای مبارزه با داعش این گونه بر میآید که آنها از عملکرد این ائتلاف راضی نیستند و انتقادات تلویحی را بر ضد این ائتلاف مطرح کردند. از جمله این مواضع اظهارات محمد بن سلمان جانشین ولیعهد عربستان سعودی است که در گفتگو با یک شبکه خبری رسمی سعودی مطرح شد. به این ترتیب مشخص نیست راهکار پیشنهاد شده از سوی ریاض برای عملکرد نیروهای جدید که تحت فرماندهی این کشور خواهند بود چگونه است و این راهکار تا چه حد با منافع کشورهای عضو ائتلاف و شرایط و فضای امنیتی و سیاسی موجود در منطقه و برنامه های آمریکا تطابق خواهد داشت.
موضوع دیگر این است که عربستان سعودی که در حال حاضر در فرماندهی ۱۰ کشور در جنگ یمن شکست خورده ، چطور می تواند ائتلافی با حضور دست کم ۵۰ کشور را مدیریت کند، این در حالی است که در ائتلاف متجاوز به یمن علاوه بر صوری بودن مشارکت برخی از اعضا در جنگ، اختلافات آشکاری میان عربستان و امارات به عنوان دو کشور فعال در عرصه یمن به وجود آمده است. عربستان در حالی طی دو سال گذشته از تحقق اهداف خود در جنگ یمن ناکام مانده که از نظر موازنه های نظامی قدرت ، نیروهای فعال در عراق و سوریه با جریان های مبارز مردمی در یمن و ارتش این کشور قابل مقایسه نیستند. از سوی دیگر عراق و سوریه عرصه هایی هستند که قدرت های بزرگ طی سالهای گذشته ناتوانی خود را در یکسره کردن جنگ موجود در این کشور نشان دادهاند، در این شرایط معلوم نیست تعداد اندکی از کشورهای عربی با چه منطقی به دنبال ورود مستقیم در این جنگ هستند.
مانع دیگر فراروی ائتلاف نظامی عربی در منطقه را فهمی هویدی تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه تشریح کرده است. وی در مقاله ای در این رابطه می نویسد: ترامپ در جریان این سفر موفق شد کشورهای اهل تسنن را در ائتلافی نظامی و نمادین گرد هم بیاورد که برای مقابله با ایران شیعی فعالیت می کنند. هویدی با انتقاد از نوشته ابراهیم عوض استاد سیاستهای عمومی دانشگاه آمریکایی که مدعی شده بود، سازمان امنیتی منطقهای برای تحقق صلح و امنیت تأسیس شده است ، تأکید کرد که عدم حضور دولتی منطقهای نظیر ایران به خودی خود این ساختار را به هم می زند، علاوه بر این که بر پایی ائتلافی اینچنینی در جلسه ای که تنها چند ساعت محدود به طول انجامیده، نسبت به جدیت این ایده و فواید آن تردید ایجاد میکند.
فقدان حضور ایران به عنوان یکی از مهمترین اهرمهای قدرت در منطقه در این ائتلاف از یک طرف و مغایرت جدی اهداف اعلام شده آن در مراحل اولیه با سیاستهای کلی تهران، عملکرد آن را در هاله ای از ابهام قرار داده است. درست است که ماهیت کلی این ائتلاف با هدف جلوگیری از نقشآفرینی ایران در منطقه تعریف شده، اما به نظر میرسد تهران با بازوهای امنیتی خود قادر به مانع تراشی در روند اقدامات نظامی ائتلاف مذکور خواهد بود.
رقابت پنهان عربستان ، ترکیه و مصر برای برعهده گرفتن رهبری جامعه اسلام یکی از موانع موجود در مسیر ائتلاف نظامی است که این سه کشور نیز عضو آن هستند. به عنوان مثال نه ترکیه به رهبری عربستان بر جهان اسلام رضایت می دهد و نه مصر با وجود ضعف موجود در جبهه داخلی خود، بنا به عوامل مردمشناختی این موضوع را به سادگی نخواهد پذیرفت. اینها علاوه بر اختلافات موجود میان سایر اعضای ائتلاف مذکور از جمله کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس است.
در طرف مقابل روسیه نیز که حالا خود را یکی از طرفهای تأثیرگذار در عرصه منطقه میداند، در برابر این اقدامات دست بسته نخواهد بود و اجازه تحرک آزادانه واشنگتن و متحدانش در منطقه را نخواهد داد. مسکو قطعا در برابر این طرح از محور مقاومت حمایت خواهد کرد، این حمایت البته از روی اعتقاد به مبانی ارزشی این محور نیست، بلکه مواضع تغییر ناپذیر کاخ کرملین در این عرصه مبتنی بر منافع راهبردی روسیه است که تحقق برنامه های خود را در گرو قدرت و تاثیرگذاری محور مقاومت در منطقه می داند.
از مجموع مطالب مطرح شده در این گزارش و تلاشهای آمریکا برای تشکیل ائتلاف نظامی اسلامی اینگونه برآورد میشود که این ائتلاف دامی برای فرار آبرومندانه آمریکا از عرصه جنگ نیابتی در منطقه و گرفتار کردن کشورهای عربی در درگیری های فرسایشی است که در بلند مدت همچنان بازار سلاح های آمریکایی را در منطقه داغ نگه داشته و زمینه تضعیف جریان های مخالف رژیم صهیبونیستی را فراهم می کند. در این میان دونالد ترامپ که با جیبی پر از توافقنامه های دوجانبه با ریاض و هدایای شخصی ملک سلمان، عربستان را ترک کرده ، اهمیتی به منافع این کشور و دیگر کشورهای عضو ائتلاف نمی دهد و تنها به دنبال تامین منافع بلند مدت خود است، حتی اگر این منافع در دراز مدت به تجزیه کشورهای حاضر در این ائتلاف نیز ختم بشود.