مناظره سوم بالاخره روز گذشته تمام شد و نامزدها باید تا جمعه آینده منتظر قضاوت و انتخاب مردم بمانند. فضای مناظره سوم اما چنانچه پیش بینی می شد به نسبت دو مناظره دیگر تندتر شد و دو به دو های بیشتری را شاهد بود.
این فضا که از همان ابتدا با تند شدن فضا توسط جهانگیری کلید خورد تقریبا تا پایان کار، اجازه نقد و بررسی عملکرد ۴ ساله دولت یازدهم در حوزه اقتصاد را نداد و بی تردید نامزد پوششی روحانی وظیفه محوله خود را به نحو احسن انجام داد.
اما تورق صفحات اول روزنامه ها و خواندن برخی مطالب خبرگزاری ها، سایت ها و شبکه های اجتماعی حامی دولت نشان از القای برد روحانی در این مناظره دارد، نکته ای که سعی شده با تیترهایی چون «روحانی لوله کرد»، «تیر خلاص روحانی به رقبا» و... القا شود.
اما؛ کمی از فضاهای احساسی ستادهای انتخاباتی و هواداران اگر دورتر بایستیم، به روشنی در خواهیم یافت که تیر خلاص روحانی به اخلاق بود نه رقبا و آنچه روحانی با تندگویی ها و تحقیرهایش لوله کرد نه قالیباف و رییسی که اخلاق سیاسی یک رییس مستقر در انظار ملتی بود که نشسته بودند تا در مقابل نقد رقبا دفاع مستدل و منطقی ببینند و بشنوند.
به بیان بهتر؛ تلاش دیروز روحانی و جهانگیری بیشتر در جهت انسجام سبد رأی از پیش مشخص شده خود بود و سخت بتوان توفیقی در اقناع رأی خاکستری برای آنان متصور شد.
بر این اساس؛ اگر بخواهیم تقابل حامیان وضع موجود و نامزدهای جریان تغییر را در مناظره سوم جمع بندی کنیم شاید بتوان آن را اینگونه خلاصه کرد:
الف) تکیه دولتی ها بر ترفندهای پوپولیستی و تلاش برای دوقطبی سازی فضای جامعه برای در رفتن از پاسخگویی درباره عملکرد چهارساله دولت، از انواع تحقیر و توهین گرفته تا انتساب اتهامات خلاف واقع و بدون سند و مدرک با هدف تغییر فضای مناظره، به گونه ای که عملا دولت مستقر طلبکار بود و هر آنچه را هم توان پاسخگویی نداشت به دولت قبل احاله داد. در این راستا بهره گیری از کلیدواژه های مردم فریب مانند لوله کردن، بی برنامه بودن رقیب، اتهام پلیسی کردن فضای کشور و... ذیل یک سناریوی از پیش طراحی شده به تواتر مورد استفاده حامیان وضع موجود قرار گرفت.
ب) در مقابل اما نامزدهای جبهه مردمی نیروهای انقلاب هر کدام به شکلی سعی کردند از زبان مردم بابت ۴ سال صدارت امور از دولتی ها توضیح و پاسخ مطالبه کنند. میرسلیم با تکیه بر عدد و رقم ضمن سوال از عملکرد دولت، از آنان تقاضای ارائه برنامه روشن و مشخص کرد. قالیباف با تکیه بر اسناد و مدارک متقن، رانتخواری آقایان را یادآور شد و با ارائه برنامه خود از برخورد با گلوگاههای فساد و رویکرد جهادی در شیوه مدیریت خود گفت. رییسی نیز با بیان برنامه های خود، از ظرفیت سوزی دولت گفت و عملکرد دولت در مبارزه با فساد را به چالش کشید.
نتیجه آنکه؛ نامزدهای اصلی و پوششی دولت به این سوالات پاسخ ندادند:
یکم: فساد سازمان یافته در دولت و رانتخواری خود و اطرافیان، چنانچه روحانی از توضیح درباره حواشی حسین فریدون و معاون اولش از توضیح درباره مهدی جهانگیری و بانک گردشگری طفره رفتند.
دوم: معطل کردن تمام حوزه های اقتصادی و منوط کردن آنها به برجام
سوم: نداشتن برنامه در بهره گیری از ظرفیت عظیم داخلی در حوزه اقتصاد
چهارم: رشد چشمگیر واردات و در نتیجه بیکاری مردم
پنجم: خام فروشی و عدم توجه به سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی
ششم: اعلام عمومی فهرست اموال و دارایی های خود و اطرافیانشان و...
حامیان وضع موجود اما به جای پاسخ به این سوالات چه کردند؟
یکم: تحقیر رقبا با الفاظ: «شما تا الان کجا بودی»، «شما سر در نمیاری»، «شما که دو کلمه حقوق خوندی»، «شما که فقط بلدی لوله کنی»، «شما که فقط بلدی حکم اعدام صادر کنی»، و...
دوم: فرافکنی از طریق ایراد اتهامات واهی، خلاف واقع و بدون سند به رقیب مانند: «فشار برای عدم پیگیری قضایی املاک شهرداری»، «املاک طرقبه»، «بانک شهر» و...
سوم: احاله همه مشکلات به دولت قبل و تکرار مکرر «مردم یادتونه دارو نداشتیم»، «مردم یادتونه پوشک بچه نداشتیم» و...
چهارم: دوقطبی سازی با القاء تقابل نهادهای حاکمیتی با منافع و معیشت مردم