منافع ملی و استراتژیک یک کشور صرفا در منابع مالی و محدوده خاک یک کشور خلاصه نمیشود. هر ظرفیت ارزشمند مادی و غیر مادی که ما را به تعالی دنیوی و اخروی برساند موجد صبغه راهبردی و استراتژیک است.
انقلاب اسلامی معجزهای بود که هم منافع و استقلال مادی ما را حفظ کرد وهم ارزشهای بزرگ اسلامی و انسانی را چه در داخل کشور و چه در خارج کشور احیا نمود. با گذشت زمان متاسفانه برخی از شاخصترین مسئولین کشور با اصول مسلم انقلاب و آنچه انقلاب اسلامی برای آن صورت گرفته بود خداحافظی کردند و غرقِ در بازیِ در زمینی شدند که جهانخواران ترسیم کرده بودند.
این رویکرد سببساز خطاهای بزرگ در عملکردهای دولتی شده است که همه منتقدین دلسوز را با چوب ناسزا و تحقیر میراند. در این نوشته که نتیجه چندین جلسه همفکری با برخی از علمای صاحبنظر قم نیز میباشد، پاره ای از نتایج مهم انحراف از مبانی انقلاب اسلامی در حوزه های مختلف اقتصادی، سیاست خارجی و اجتماعی را مورد بررسی قرار دادهام.
امید است با رفع این مشکلات در دولت دوازدهم، اهداف متعالی این انقلاب که حاصل خون صدها هزار شهید میباشد محقق گشته و قوه مجریه به ریل انقلاب اسلامی که در گفتار و روش امام راحل و رهبری معظم متبلور است بازگردد. این نوشته بصورت طبقه بندی شده عرضه میگردد تا نظم و ارتباط مطالب حقظ گردیده و برای مطالبهگران آرمانهای امام و شهیدان سهلالوصول تر باشد.
1.خطاهای راهبردی در حوزه اقتصادی
1.1. تعطیلی کارخانجات و شهرکهای صنعتی؛ درصد تکان دهندهای از کارخانجات و شهرکهای صنعتی کشور (قریب 50000 واحد تولیدی) یا تعطیل شده اند یا در شرف تعطیلی اند و یا با بازده کمتر تولید میکنند. از تبعات این بی تدبیری تاریخی میتوان به بیکاری کارگران، افزایش واردات، هموار کردن مسیر قاچاق و آسیبهای ناشی از آن اشاره کرد.
1.2. افزایش میزان نقدینگی، از قریب 540 هزار میلیارد تومان در چهار سال قبل به 1200 هزار میلیارد تومان در سال جاری.
از تبعات آتی این حجم از نقدینگی میتوان به جهش نرخ تورم تا میزان 120 درصد به بالا با دریافت اولین تکانهها و افزایش تصاعدی قیمت کالاها و خدمات اشاره نمود. کشور در وضعیت فعلی بر روی بمبی از تورم قرار گرفته است که با توجه به سپارش سرنوشت اقتصاد کشور به آن سوی مرزها، باید دید دشمنان انقلاب و ایران در کدام مختصات زمانی و سیاسی چاشنی این بمب را فعال خواهند کرد. کسانی که زلف اقتصاد کشور را به اراده دول غربی گره زدند بی شک خواسته یا ناخواسته در مسیر خیانت علیه امنیت ملی گام برداشته اند.
1.3.افزایش واردات: واردات بی رویه کالاهای مصرفی با مشابه داخلی که منجر به نابودی تولید داخلی میشود، عدم اعمال مکانیزمهای گمرکی بازدارنده برای جلوگیری از ورود کالاهای بیکیفیت و کم کیفیت خارجی، عدم ورود کالاهای با کیفیت برای رقابت تولیدات داخلی با آن و تقویتش.
1.4. مشروط کردن گشایش و رشد اقتصادی به مذاکرات هستهای با دشمنان انقلاب اسلامی و خوشبین کردن مردم به این نوع مذاکرات.
1.5. عدم اعتقاد به استقلال اقتصادی و وابسته کردن اقتصاد به اجانب، بعنوان مثال واگذاری فازهای پارس جنوبی به شرکتهای خارجی درحالیکه توان داخلی وجود داشته است. یا واگذاری کترینگ قطارهای ایران به اجانب با ملاحظه فوق، و یا تحویل صنعت خودروسازی به غول های شرقی و غربی که باید گفت دولت عکس شعار نه شرقی نه غربی عمل نموده است.
1.6. متوقف نمودن پیشرفت در علوم فوق پیشرفته که کاربردهای بنیادین در صنایع تولیدی و تحقیقاتی دارد. بعنوان مثال متوقف نمودن غنی سازی 20 درصد هستهای که در تولید داروها بکارگرفته میشود یا متوقف شدن پرتاب ماهوارهها به فضا و نیز کاهش قابل توجه رشد علمی کشور در 4 سال اخیر با اِعمال هدفمند برخی سیاسیکاریها در فضای دانشگاه.
1.7. تقویت گفتمان ما نمیتوانیم در حوزه اقتصاد. اینکه دولتیها بگویند ایرانی ها متخصص پخت آبگوشت بزباش هستند، چه فرقی است بین این حرفها با پهلوییون که میگفتند ایرانیها یک لولهنگ هم نمیتوانند تولید کنند.
1.8. اقدام در جهت هضم شدن در اقتصاد جهانی که باعث از بین رفتن شرکتهای کوچک و متوسط در جهان میشود. بعنوان مثال تلاش برای تبدیل کردن شرکتهای خودروسازی سایپا و ایران خودرو به شعبههایِ دست چندمی از شرکتهای پژو و رنو که ادامه این روند باعث تعطیلی بیش از90 درصد کارخانجات داخلی میشود.
2. خطاهای راهبردی در حوزه سیاست خارجی
1.2.هموار کردن مسیر نفوذ غرب در کشور با تکنیک گشایش روابط دول غربی با غربگرایان داخلی، یعنی با بازیگری دولت یازدهم و نیز محدود سازی روابط همان دول با استقلال طلبان داخلی. این فرآیند مخل استقلال سیاسی کشور میباشد وبه تبع آن مخالف با ارزشهای اصیل انقلاب اسلامی است.
در روش فوق کنترل سرنوشت کشور به شکل قابل توجهی در خارج از مرزها و به دست دشمنان انقلاب اسلامی تعیین میگردد. در این روش، امتیازدهی بیشتر به طرف غربی موقعیت تفکر امتیازده را در کشور ایران تثبیت میکند و در نهایت یک مسابقه فروش مولفههای ساختاری قدرت در کشور به بیگانگان توسط گروههای مختلف سیاسی برپا خواهد شد.
2.2. زیرپا گذاشتن اصول مسلم سیاست خارجی کشور که همان عزت، حکمت و مصلحت میباشد. این سیاست کلی به تمامی دولتها ابلاغ شده است. در مقام مصادیق میتوان به تخلف از شروط نه گانه رهبری برای امضای برجام که جزو خطوط قرمز مسلم در مذاکرات هسته ای بود اشاره نمود. یا زانو زدن وزیر امور خارجه در مقابل امیر کویت، عدم اخراج سفیر عربستان بعد از فاجعه منا و تجاوز جنسی به حجاج نوجوان ایرانی که هنوز هم دیه آنها پرداخت نشده است. اگر تهدید و تشر رهبری نبود حتی جنازه قربانیان منا هم برنمیگشت. به تاراج رفتن اموال بلوکه شده ایران در اقصی نقاط دنیا که همگی پس از امضای برجام حادث شد. این اموال بیش از یکصد میلیارد دلار بوده است که صرفا در حدود هفت میلیارد آن به کشور بازگشته است. اجبار زنان ایرانی به کشف حجاب در سفارت فرانسه، این در حالی است که حتی در کشورهای اروپایی نیز اجباری برای کشف حجاب وجود ندارد. توهین به فهم عمومی ملت در مذاکرات هستهای از جمله افتخار به پرکردن قلب راکتور هستهای با بتن توسط رییس دولت یازدهم، ایشان گفته است که این کار میبایست توسط رسانه ملی به عنوان یک افتخار و بصورت زنده پخش میشد.
دروغگویی راجع به مسایل کلان هستهای کشور که ناظر بر خروج از محدوده حکمت است. گفته شده است که تمامی تحریمها چه هستهای و موشکی در روز اجرای برجام لغو خواهد شد و نه تعلیق. نه تنها لغو نشدند بلکه خیلی از اینها تعلیق هم نشدند. مانند تحریمهای موسوم به ایسا و تحریمهای بسیار مهم بانکی. و حتی به بهانهای دیگر تحریمهایی اینبار هم در کم و هم در کیفِ بیشتر اعمال شد که قطعا هم با برجام و هم با شروط نهگانه رهبری در تعارض بود.
2.3. تضعیف پرچمداری جهانی ایران در مقابله با جنایات همه جانبه سیاسی، اقتصادی، رسانهای و....آمریکا. بعنوان مثال، از دست دادن عمق نفوذ استراتژیک کشور در حوزه بیداری اسلامی، آمریکای لاتین، آفریقا، کشورهای اسلامی و بطور کلی کشورهای مستضعف و استقلال طلب.
عمق استراتژیکی که در طی سی و هشت سال و با هزاران خون دلها خوردن ایجاد شده بود به یکباره و در طی کمتر از چهار سال بر باد رفت واین حتی از تزریق بتن به قلب راکتور هستهای نیز فاجعه آمیزتر بود چرا که به هیچ وجه قابل ارزش گذاری نیست. بعنوان مثال، ونزوئلا را رها کردیم و اینک در حال فروپاشی است، سودان که یک روز متحد استراتژیک ما بود امروز با دشمنان ما در منطقه هم پیمان شده است، بیداری اسلامی به کل از بین رفت، با کاهش دادن مواضع ضد استکباری و ضد امپریالیستی و مخصوصا ضد صهیونیستی، کشورهای مرتجع منطقه روابط استراتژیک با اسرائیل برقرار کردند و آنهایی که ارتباط نداشتند ارتباطشان را علنی کردند درحالی که در گذشته جرأت انجام اینکارها را نداشتند. آقای ظریف در مراسم ضد هولوکاست شرکت نکرد و چفیه را به دور گردنش نینداخت و با جان کری به قدم زنی پرداخت و در شرایطی که مجله شارلی ابدو کاریکاتور پیامبر را کشید او نه تنها جلسه در فرانسه را لغو نکرد بلکه بسیار منفعلانه جلسه را نه به تعویق انداخت و مکان جلسات را حتی عوض نکرد.
2.4. تغییر ریل مکانیزمهای بازدارنده اقتصادی غیر قابل نفوذ توسط دشمنان ، به مسیر اقتصادی پر ریسک غرب محور که تحت تسلط نهادهای بین المللی غربی است. در این روش اگرچه نفوذی های خودساختهای نظیر زنجانی به اندازه هزار میلیارد به خزانه صدمه زدند اما دهها میلیارد دلار هم جابجا شده بود آنهم در شرایط تحریمهای فلج کننده، با روش دولت فعلی 150 میلیارد دلار اموال تقریبی بلوکه شده ایران تحت اختیار دول غربی قرار گرفته است که به تدریج و به بهانههای مختلف آنها را به تاراج میبرند. ( ما در مقابل تحریمهای اقتصادی 37 ساله مخصوصا بانکی داشتیم رویین تن میشدیم اما دولت اعتدال با پذیرش قواعد اقتصادی دشمن دچار خطای استراتژیکی شد که آنها به هر بهانهای اکنون میتوانند اموال ما را چپاول کنند و تحریمهای بانکی ناظر به تبادل پول نیز تحت تسلط آنهاست، نتیجتا دستاوردهای هستهای و وجهه انقلابی ایران تواما به ثمن بخسی فروخته شد.)
راهکار اساسی در این راستا عبارت است از اولا تاسیس سازمان مبارزه با تحریم که بیشتر دارای ماهیت امنیتی است، کارکرد این نهاد پیشگیری از ظهور فسادهایی نظیر بابک زنجانی است. ثانیا اینکه گفته میشود ما باید با نهادهای بین المللی اقتصادی جهت انجام امورات مالی کشور در هر صورت به توافق برسیم و گرنه نمیشود کار اقتصادی کرد باید گفت: دشمنان میخواهند کشور را از بین ببرند و تجزیه کنند و نهایتا نظام را ساقط کنند، ما چگونه میتوانیم اقتصاد کشور را منوط به خواست دشمنان کنیم و از طرف دیگر آنها برای ما تصمیم بگیرند که با چه دولتی توافق میکنند یا نمیکنند و بدین وسیله مسابقه امتیازدهی و کشور فروشی و غربگرایی بین جناح های سیاسی ایجاد گردد.
ما باید اقتصادمان را طوری ببندیم که اگر همه دشمنان هم ما را تحریم کنند( چه بانکی و چه غیر بانکی) هیچ لطمهای به اقتصاد ما وارد نشود. همانطور که نسبت به تحریم کالایی آمریکا در طول این 38 سال مقاوم شده ایم، میتوانیم نسبت به تحریمهای بانکی و ارزی مقاوم شویم که در این صورت نه سیاست و نه اقتصاد ما وابسته به غرب نخواهد بود. این معنای همان کلام امام خمینی است که فرمود "اگر آمریکا یک کار خوب برای ما کرده باشد همین تحریم است" و این همان معنای تامین کالاهای ضروری و استقلال اقتصادی مد نظر رهبری در اقتصاد مقاومتی است که عدهای به عمق این تفکر ناب اسلامی و اقتصادی پی نبردهاند. چاره کار حرکت در ریل اقتصاد مقاومتی است که ضد ضربه و بنیانی است مرصوص.
2.5. تضعیف حمایت ایران از نهضتهای ظلم ستیز در اقصی نقاط جهان که موجب رکود این نهضتها در این چهار سال گردیده است، بغیر از اموراتی که تحت تسلط دولت نبوده است.
این نهضتها نقش ضربهگیر و حامی ایران به عنوان بزرگترین پایگاه حمایت مظلومین در اقصی نقاط جهان را بازی میکنند و دشمنان بر اساس همین ویژگی حاضر به امتیازدهی به ایران میشوند. این مطلب به همراه مذاکره، دست دادن و راه رفتن کنار آمریکاییها باعث تضعیف روحیه این نهضتها میگردد. این معنای همان کلام رهبری است که فرمودهاند مذاکره با آمریکا باعث مذبذب نشان دادن ایران در نزد مستضعفین عالم میشود.
3. خطاهای راهبردی در حوزه اجتماعی
1.3. تقویت فاصله طبقاتی، تبعیض، اشرافیگری و باندبازی در سطوح مختلف مدیریت اجرایی نظام. ( حقوق نجومی، انتصابات بیاساس دولتی، مبارزه با تسهیلاتی که اقتضای قشر مستضعف جامعه هست مانند مسکن مهر، سهام عدالت و یارانههای ماهیانه)
این اقداماتِ خلاف مبانی انقلاب باعث نارضایتی گسترده قشر مستضعف و متوسط جامعه شده است که ممکن است به اعتراضِ به اصل نظام کشیده شود.
2.3. برچسب و انگ زدن به قشر نخبه و انقلابی جامعه به نام تندرو، افراطی و بیسواد.... و از طرف دیگر چراغ سبز نشان دادن به مخالفین نظام باعث تخریب ارزشهای اجتماعی و اسلامی شده است که این امر باعث ضد ارزش شدن ارزشها و ارزش شدن ضد ارزشها میشود. که این خود منجر به گسست اجتماعی و زیر پا گذاشته شدن اخلاق و شرافت انسانی در اجتماع میشود.
3.3. دروغهای بزرگ رییس قوه مجریه موجب از دست رفتن سرمایههای اجتماعی نظام و سلب اعتماد ملی شده است. بعنوان مثال، اکاذیبی نظیر اینکه تمامی تحریمهای هستهای برداشته شده است، از رکود عبور کردیم، برجام به معنای تعظیم دولتهای بزرگ در مقابل ملت بزرگ ایران است! ، رفع مشکلات اقتصادی مردم در دو سال، وعدههای کذب انتخاباتی، تمام مذاکرات با تایید و زیر نظر رهبری بوده است و بدین وسیله تمام مشکلات را متوجه رهبری کردن و نهایتا تضعیف اعتماد به رهبری با سخنانی که در مقابل ایشان زده میشد، رهبری فرمودند من به مذاکرات خوش بین نیستم در مقابل گفته شد من هم بد بین نیستم و کنایه پراکنیهایی از این دست که معالاسف بسیار است.
4.3. افزایش میزان آمار طلاق و فحشا و فساد به علت افسارگسیختگی فضای مجازی خصوصا شبکههای اجتماعی.
قطعا همگان موافق فضای مجازی سالم هستند، فضایی که در آن حقوق اجتماعی افراد تضییع نشود و امنیت روانی و اخلاقی شهروندان از بین نرود. تواما میبایست فرهنگ سازیهای لازم نیز صورت پذیرد. نباید درهای فساد را باز گذاشت و بدان افتخار هم کرد. چرا دولت برای ایجاد شبکه اجتماعی سالم ملی هیچ اقدام درخوری انجام نداده است و این احتیاج شهروندان ایرانی باید بوسیله دشمنان این کشور تامین شود و همه اطلاعات کاربران در اختیار دشمنان قرار گیرد.
فضای مجازی و مخصوصا شبکههای اجتماعی بعلت آنکه صدق وکذب اخبار و تحلیلها مورد بررسی قرار نمیگیرد بزرگترین آسیب را وارد عرصه اجتماعی میکند، ازجمله ترویج شایعات، توهین، فحش، افترا و تشویق به شورشهای اجتماعی مبتنی بر اخبار کذب. همه این موارد در کنار از بین رفتن پردههای حجب و حیا و ارزشهای ملی و مذهبی در چند سال آینده باعث بروز بحرانهای غیر قابل کنترل اجتماعی خواهد شد، ضمن آنکه هیچ کسی در فضای مجازی تبعات رفتار خود را بر عهده نمیگیرد، این رفتار عمدتا قابل پیگیری قضایی نیز نیست. این پروسه در مسیر از بین بردن فرهنگ و تمدن ایران عزیز اسلامی میباشد.
ساماندهی شبکهای که بیش از 40 میلیون ایرانی در آن عضو میباشند یکی از اقدامات اولویتدار استراتژیک برای دولت جمهوری اسلامی ایران میباشد که متاسفانه از آن به شکل محیرالعقولی صرف نظر شده است و مدیریت آن به شکل قابل توجهی به بیگانگان واگذار شده است. هر چقدر انجام افعال حلال راحتتر باشد مردم کمتر به گناه آلوده میشوند و بالعکس. شبکههای مجازی مبدل به قرارگاهی برای ارتباطگیری و هماهنگی بین مجرمین سیاسی، اخلاقی، امنیتی و ... گردیده است که عموما غیر قابل رهگیری است و در صورت رهگیری نیز بسیار هزینهبر است. راهکار در این است که هر شخصی مسئولیت پیام خود از قبیل عکس، فیلم، خبر، عکس العمل و هر قول خود را بر عهده بگیرد. از این روست که از رهبری نقل شده است که اگر بنده امروز در جایگاه رهبری نبودم قطعا رییس شورای عالی مجازی میشدم.