حالا مشخص میشود آنها که در کلام از ستاره تیمشان در حد یک ستاره و خرید شیک صحبت میکردند در باطن خلاف آن را اجرا میکنند. شاید به همین دلیل است که استقلالیها چراغ خاموش به دنبال منشا، شهباززاده و تبریزی رفتهاند. آنها در خروجی را به کاوه رضایی نشان دادهاند و فقط منتظر نتایج خوبی هستند که مهاجم شان در تمام آنها نقش بسزا و انکار ناپذیری داشته است.
این روزها استقلال منبع اخبار متفاوتی است که هر کدام در جای خود میتواند سوژه اول خبری آنها باشد اما همه میدانند که تمدید قرارداد کاوه رضایی از تمام اتفاقها برایشان مهمتر و حیاتیتر است. استقلالیها که ابتدای فصل خود را برنده رقابت با پرسپولیس برای خرید رضایی میدانستند حالا این را هم میدانند که نگه داشتن او حتی از پروژه خریدش هم سختتر است و حتی میتوانند در این موضوع بازندهای تمام عیار باشند و طرفداران را رو در روی خود ببینند.
به نظر میرسد مدیران باشگاه استقلال هنر مذاکره را بلد نیستند و از طرفی هم اخباری به گوش میرسد که منصوریان نمیتواند با همان کلام قبل از فصل به دنبال دلربایی از مهاجم قدرتمند و طراز اول خود باشد. اگر تمام کلمات و گفتههای چند وقت اخیر را کنار هم بگذاریم به این نکته میرسیم که بدقولی و بی تعهدی استقلالیها نسبت به قراردادی که ابتدای فصل با رضایی امضا کرده بودند باعث شده تا وضعیت ماندن او مبهم باشد.
ماجرا از آنجا شروع میشود که منصوریان قبل از شروع فصل و در هنگام مذاکره با کاوه رضایی از روابط استثنایی و خیلی نزدیک خودش با کارلوس کیروش صحبت کرد و مسیر تیم ملی را برای او هموارتر از مسیر پرسپولیس دانست. آن روزها رابطه برانکو و کیروش تیره و تار بود و با همین جملات منصوریان قصد داشت کاوه را به استقلال نزدیک کند و او را مجبور به امضای قرارداد.
اما اگر به جملات هفتههای اخیر منصوریان توجه کنیم میبینیم که او از سرمربی تیم ملی خواهش کرده که به کاوه رضایی هم نگاه کند. این تناقضها در گفتار برای ستاره این روزهای استقلال واقعا شگفت انگیز است. منصوریان ابتدای فصل از روابط حسنه حرف میزد و در فروردین به دنبال خواهش از سرمربی تیم ملی!
ضمن اینکه در جریان روزهایی که کاوه رضایی به خاطر شرطهای قراردادش از رفتار باشگاه دلخور بود و تمرین نمیکرد، منصوریان برای دلجویی از او قول داده بود که شرایط قراردادش را سه روزه تغییر بدهد تا شروط غیر ممکن برداشته شود اما از همان نیم فصل تا امروز این اتفاق رخ نداده و حالا فقط دو بازی تا پایان فصل باقی مانده.
همین موضوع باعث دلخوری پنهان کاوه رضایی شده و معلوم است که او حاضر نمیشود با همان وعده و وعیدهای غیر ممکن سرمربیاش قرارداد جدیدی امضا کند. البته این فقط نیمی از ماجرای ستاره این روزهای استقلال است و بخش دیگری هم به مدیران باشگاه مربوط میشود که رفتارهای عجیبی برابر او داشتهاند.
افتخاری در جلسهای خصوصی گفته است که به هیچ عنوان با رقم فعلی حاضر به تمدید قرارداد رضایی نیست و مبلغ کمتری را در ذهن دارد. شاید به همین دلیل و بروز همین اختلافها است که وقتی باشگاه استقلال اعلام میکند به همه بازیکنان 30 درصد قرارداد را پرداخت کرده، برای کاوه رضایی فقط 25 درصد لحاظ میشود که برای این مهاجم جای تعجب دارد. کاوه به این موضوع اعتراضی نکرد و به میدان رفت و برابر الاهلی آن گل حیاتی را به ثمر رساند اما مشخص بود که چندان از این رفتار استقلالیها راضی نیست.
افتخاری در جایی هم گفته بود که پول کاوه رضایی را پرداخت کردهایم و او از این واهمه داشت که استقلال شروط ذکر شده در قرارداد را انجام ندهد. همین کلمات نشان میدهد که استقلالیها در ابتدای فصل قرارداد سنگین کاوه را با شروطی همراه کردند تا از انتقادهای وزیر ورزش وقت (گودرزی) راحت شوند و بعد از امضای قرارداد همان شرطها را برای مهاجم خود بازخوانی کردند و پرداخت آن را منوط به انجام بندها دانستند. مسالهای که برای کاوه رضایی جای سوال داشت و حتی تا امروز هم استقلالیها حاضر نیستند بند اول همان شروط را پرداخت کنند (پاداش به شرط حضور در تیم ملی).
قرارداد کاوه رضایی اول خرداد تمام میشود و تا آن زمان تیم ملی ایران بازی رسمی دیگری ندارد و بعید به نظر میرسد کیروش او را حتی به اردوی بعدی تیم ملی دعوت کند و همین مساله بهانهای برای افتخاری شده تا از انجام تمام شروط قرارداد طفره برود. حالا مشخص میشود آنها که در کلام از ستاره تیمشان در حد یک ستاره و خرید شیک صحبت میکردند در باطن خلاف آن را اجرا میکنند. جایی که منصوریان نمیتواند قولها و تعهدات خود را عملی کند و مدیران باشگاه هم علنا به او کمتر از اعلام 30 درصدی در رسانهها پرداخت میکنند.
دو هفته دیگر مشخص میشود که طرفین در چه مسیری قرار میگیرند، شاید به همین دلیل است که استقلالیها چراغ خاموش به دنبال منشا، شهباززاده و تبریزی رفتهاند. آنها در خروجی را به کاوه رضایی نشان دادهاند و فقط منتظر نتایج خوبی هستند که مهاجمشان در تمام آنها نقش بسزا و انکار ناپذیری داشته که به هیچ وجه نمیتوان آنها را نادیده گرفت.