حسینعلی عالی در سال ۱۳۴۶ هجری شمسی در روستای «جهانگیر» شهرستان«زابل» متولد شد.
تحصیلات ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان را نیز در این شهرستان گذراند. با اوجگیری انقلاب، به همراه پدر و مادر و دیگر وابستگان در مبارزات علیه حکومت استبدادی شاه شرکت فعال داشت. عشق و علاقه عجیبی به امام (ره) و انقلاب داشت و همین موجب شد پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای حراست از انقلاب و دستاوردهای آن به عضویت بسیج در بیاید.
با تهاجم نظامی عراق علیه ایران و آغاز جنگ تحمیلی، در حالی که یک دانشآموز 14 ساله بود و جثه کوچکی داشت به جبهه رفت. حسینعلی در کنار تحصیل، به ورزش کشتی نیز علاقه داشت و در هر دو زمینه موفق بود. او خیلی زود رسالت و توانایی خود را در جبهه شناخت و در واحد «اطلاعات-عملیات» لشکر «41 ثارالله» استان کرمان فعال شد و در عملیاتهایی همچون «والفجر8»، «کربلا1» و «کربلا5» حضور یافت.
مدیریت، مسئولیتپذیری، ولایتمداری، اطاعت و فرمانبرداری، احترام و روحیه مشورت از خصوصیات بارز او بود و همین ویژگیها موجب شد تا در 19 سالگی در عملیات «کربلا5» از سوی حاج قاسم سلیمانی مسئول محور عملیات لشکر ۴۱ ثارالله به او سپرده شود. قدرت فرماندهی خوبی داشت. ادب و رفتاش باعث جذب رزمندگان به او شده بود. در انجام فرایض و عمل به مستحبات و قرائت قرآن و دعا کوشا بود.
تا اینکه در شب نوزدهم دی ماه 1365 در حالی که رزمندگان در منطقه «شلمچه» در حال عبور از زمینی پر از آب بودند، به موانعی همچون میدان مین و 100 متر سیم خاردار فرش شده بر زمین میرسند. تخریبچی سیمها را میچیند که در همین لحظه دشمن منور هشداردهنده را شلیک میکند. در این درگیری گلولهای به پهلوی حسینعلی برخورد میکند اما او برای اینکه رزمندگان دیگر بتوانند از آن مهلکه نجات یابند و خط دشمن شکسته شود خودش را روی سیم خاردارها میاندازد
یکی از همزمان شهید عالی میگوید: شب عملیات «کربلای5» حاج قاسم (سردار سلیمانی) با دوربین دید در شب رزمندگان را نگاه میکرد و مرتب به حضرت زهرا (س) متوسل میشد. بعدها سردار سلیمانی درباره این شب روایت کرده است: «دلهره عجیبی پیدا کردم چون آسمان مهتابی بود و من از شروع کار تا نزدیک دشمن شما را میدیدم و مرتب متوسل به به حضرت زهرا (س) میشدم که عملیات لو نرود.
شهید حسینعلی عالی در یکی از نیایشهایش خواسته است: «خداوندا! میخواهم که همچون شهدا مردانه به راه آنها قدم بردارم و تا آخرین قطره خون راه آنها را ادامه دهم. میخواهم همچون دوستانم به سوسوی آن ستاره ای که نور امید به من بخشیده پر بکشم.»
فرازی از وصیتنامه شهید عالی
خداوندا: میخواهم که همچون شهدا مردانه به راه آنها قدم بردارم و تا آخرین قطره خون راه آنها را ادامه دهم. میخواهم همچون دوستانم به سوی آن ستارهای که نور امید به من بخشیده پر بکشم. خداوندا: من نه بهشت میخواهم نه شهادت، من ولایت میخواهم، ولایت مولا علی (علیهالسلام)، مرا به ولایت مولایم علی (علیهالسلام) بمیران و آن جناب را در شب اول قبر به فریادرسی من برسان.