با این وجود مخاطبان علاقهمند تلویزیون بازی او را در مجموعههایی همچون «این خانه دور است»، «آب پریا»، «خانه ما»، «آرایشگاه زیبا»، «هتل» و... به یاد دارند.
دادشکر در سینما نیز در چندین فیلم مطرح ایفای نقش کرده است که از آن جمله میتوان به «شاید وقتی دیگر»، «جنگ نفتکشها»، «سگکشی» و «زیر درخت هلو» اشاره کرد.
او معتقد است «سمن» که مخفف سازمان مردمنهاد است روزگاری پیش از این از سوی برخی از دیدگاههای اجرایی دولتی مدیریت میشد و تنها راه سامانبخشی به این حوزه و اطمینان از مشروعیت فعالیت آنها را در این میداند که این موسسات از دولت کد ثبتی دریافت کنند تا بهمحض برخی گریزها از قانون، دستگاههای متولی قادر به پیگیری مطالبات افراد مالباخته و مغبون باشند.
با او پیرامون فعالیت نهادها و مؤسسات خیریه که اغلب در قالب NGO و تشکلهای مردمنهاد مشغول فعالیت هستند گفتوگویی ترتیب دادهایم که در ادامه میخوانید.
به نظر شما فعالیت مؤسسات خیریه تا چه اندازه در فرهنگسازی اموری همچون تعاون و حس همدلی میان افراد جامعه مؤثر است؟
تعاون و ایجاد همبستگی از جمله تأکیدات و دستورات دینی است و باید به دنبال مظاهری که بتواند چنین امری را در جامعه محقق سازد، بود. ایجاد و فعالیت مؤسسات خیریه و نهادهایی که در زمینه امور عامالمنفعه کار میکنند از جمله مظاهر اجتماعی چنین نیات خیر و انساندوستانه است که باید برای تداوم و ازدیاد آنها کوشش مضاعفی داشت.
با این وجود از یک نکته نباید غافل شد و آن اینکه همواره زمینههای انحراف و فساد در تمامی امور متصور است، حتی اگر نفس و ماهیت آنها نیز خیر و درست باشد. متأسفانه در سالهای اخیر برخی افراد سودجو با نیاتی منفعتطلبانه از حسن نیت افراد خیر سوءاستفاده کرده و نتیجه این شد که با ایجاد مؤسسات و جمعآوری ثروت و سرمایه برخی افراد که برای کمک به قشر بیبضاعت پای در میدان میگذارند، این ثروت و سرمایه را در قالب کلاهبرداری در راههایی غیر از صواب و خیر مورد استفاده قرار میدهند.
حاکم شدن چنین فضایی و نشر و توسعه آن موجب میشود که به خودی خود جو بیاعتمادی فراگیر شود و در نهایت حتی اگر مؤسسات و نهادهایی با نیتی خیر و خداپسندانه در این مسیر گام بردارند، افراد جامعه دیگر مثل سابق اعتماد و اعتباری به عملکرد آنها و مطالبات انساندوستانه آنها نداشته باشد.
راهکار بازگرداندن این اعتماد نسبت به برخی از این نهادها و مؤسسات چیست؟
سمن که مخفف سازمان مردمنهاد است روزگاری پیش از این از سوی برخی از دیدگاههای اجرایی دولتی مدیریت میشد، تصور میکنم تنها راه سامانبخشی به این حوزه و اطمینان از مشروعیت فعالیت آنها این باشد که این موسسات از دولت کد ثبتی دریافت کنند تا بهمحض برخی گریزها از قانون، دستگاههای متولی قادر به پیگیری مطالبات افراد مالباخته و مغبون باشند.
چون فعالیت شما بیشتر در تئاتر حرفهای است، این پرسش را اینگونه مطرح میکنم که از ظرفیتهای تئاتر بهعنوان یک نهاد فرهنگی و مردمی تا چه اندازه میتوان در راستای نیل به اهداف خیرخواهانه و انساندوستانه استفاده کرد؟
اگر منظور این است که بخشی از فروش بلیت و عواید مالی حاصل از اجرای تئاتر به امور خیریه اختصاص پیدا کند، باید بگویم درآمد تئاتر حاصل از فروش گیشه حتی کفاف دخل و خرج امور جاری اجرای تئاتر را نیز نمیدهد و در شرایط کنونی اغلب کارگردانان و تهیهکنندگان آثار نمایشی مقروض بوده و حتی از عهده مخارج خود نیز برنمیآیند چه برسد به اینکه خواسته باشند مبلغی را نیز به امور خیریه اختصاص بدهند. البته اگر دولت در این زمینه کمی با گروههای نمایشی بیشتر کنار آمده و تخفیفی را در زمینه اجاره سالنهای نمایشی و هزینههای استهلاک ادوات فنی نمایشها در نظر بگیرد شاید در این صورت دست آنها برای چنین مشارکتهایی در امور خیریه بازتر باشد.
با این تفاصیل پس نمیتوان از تئاتر انتظار مشارکت در این زمینه و سرمایهگذاری در امور خیریه را داشت؟
این کار به ابتکار و خلاقیت هنرمندان و تولیدکنندگان تئاتر بستگی دارد، یکی از وجوه بروز چنین خلاقیتی در زمینه تئاتر آن است که کارگردان و تهیهکننده یک اثر نمایشی، به عنوان مثال با پرداختن به موضوعاتی که منطبق با اهداف و فرضیات سازمان یا نهادی خدماتی است، آن سازمان و نهاد را به جذب مشارکت در تولید اثر خود ترغیب کنند.
فرض کنید در مورد فرهنگسازی وظایف شهروندی این قصد را داشته باشیم که نمایشی بهویژه در حوزه کودک و نوجوان بسازیم یا در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت خواسته باشیم یک اثر نمایشی تولید کنیم، چون این آثار میتواند مورد بهرهبرداری فرهنگی دستگاههایی همچون شهرداری و بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس قرار گیرد بنابراین میتوانیم با توافقی آنها را به همیاری در تولید نمایش بهویژه در قالب حمایت مالی ترغیب کنیم و البته این قید را نیز مورد توجه قرار میدهیم که قصد آن را داریم که درصدی از این حمایت را به امور خیریه اختصاص دهیم که در آن صورت بهطورقطع سازمانهای حامی نیز موافق آن خواهند بود که کمک بیشتری برای چنین هدف خیرخواهانهای داشته باشند.
بهشخصه چقدر تمایل دارید که با استفاده از تخصص و تجاربتان در هنرهای نمایشی در امور خیریه سهمی داشته باشید؟
بهدفعات پیش آمده که مثلا از سوی بنیادی که فعالیت حمایت از کودکان بیبضاعت و... را در دستور کار قرار داده است تولید نمایشی به من واگذار شده تا از طریق فروش بلیت عواید مالی آن صرف رسیدگی به امور کودکان بیسرپرست قرار گیرد، واقعاً زمانی که با چنین نیتی مواجه شدم برای آنکه سهمی در این امر خیر داشته باشم از دریافت دستمزد برای آن کار صرفنظر کردهام.