مسعود بهنود که قبل از فرار از ایران، از عناصر صحنهگردان برخی نشریات اصلاحطلب بود، در مصاحبه با سایت زیتون گفت: طبیعتا پوپولیست ایران نوع پوپولیست آمریکایی و ترامپ نخواهد بود. اما باور دارم که این خطر میتواند در اثر اتفاقاتی خیلی ساده تا آخرین هفته قبل از انتخابات، باعث تکرار این تجربه شود. حتی این خطر وجود دارد که در دور اول یک پوپولیست برنده شود.
وی با ادبیاتی فریبکارانه و با بیان اینکه «مخالفان روحانی آتش مطالبات عوامانه (حقوق و دستمزد) را باد میزنند»، افزود: کیهان و دارودستهاش مدافع کارگران شدهاند که چرا این موسسات زیاندیده تعطیل شده و چرا کارگران بیکار شدهاند و مدام برای همین فکر کنید اگر در یکی دو ماه مانده به انتخابات گروه کثیری زیر تاثیر تبلیغات جناح تندرو به خیابان بیایند(!؟) به هر حال به زیان دولت است.
خبرنگار میگوید «در واقع معتقدید این اتفاقات شاخصههایی میتوانند باشند برای اظهارات پوپولیستی کاندیداها و روی کار آمدنشان.» و بهنود پاسخ میدهد: بله، در چنین شرایطی چارهای نیست مگر روی کار آمدن فردی پوپولیست یا شخصی با پنجههای آهنین. این نظریه خصوصا در داخل ایران و حتی میان اصلاحطلبان سابق نیز قوی است که در مواجهه با ترامپ، در ایران نیز گروهی روی کار بیایند که دستکم ظاهر خشنی دارند. این نظریه فقط متعلق به تندروها نیست.
بهنود درباره تیم روحانی گفت: در واقع اتاق فکری در داخل هست که با دهها اتاق فکر دیگر در جهان همکاری میکند. در نتیجه این بررسیها گروهی به وجود آمد که میشد بعد از احمدینژاد کشور را به دست آنها سپرد. معمولا همه از دکتر ظریف در تیم روحانی صحبت میکنند در حالیکه نباید نقش امثال بیژن زنگنه یا محمدرضا نعمتزاده را ساده گرفت. آنها متخصص درسخوانده در آمریکا هستند و از روزهای اول انقلاب در سطوح بالای مدیریتی بودند.
همکار شبکه بیبیسی همچنین درباره تاثیر ترور شخصیت علیه برخی نامزدهای حزباللهی و اصولگرا هشدار داد: این توفان در فنجان، تصورات رسانه و طبقه نخبه است. تودهای که پیامش را از جای دیگری غیر از شبکههای اجتماعی میگیرد. در حال حاضر تاثیر صدا و سیما در مناطق محروم به 80 درصد میرسد.
وی درباره احتمال شکست دادن روحانی از نامزدهای حزباللهی گفت: بله. توانستن، میتوانند الان کمترین احتمال در ذهن ما سعید جلیلی است. من در انتخابات 1384 هم گفته بودم که این تصور ماست که هاشمی با فاصله زیادی از رقبای انتخاباتیاش جلو است. آن موقع هم به لایههای درونی جامعه نگاه میکردم وقتی احتمال دادم کسی مانند احمدینژاد هم میتواند از صندوق به درآید.
لایههای دیگری مثل کاربران شبکههای اجتماعی ما را دلگرم میکند، مانند غفلتی که در انتخابات آمریکا اتفاق افتاد. تهران امروز جزیرهای بیش نیست و حکومت هم از آن برای نمایش آزادی سود میبرد. به نسبتی که از دایرههای قدرت مثل خراسان دور شویم، با وجود 22 درصد رای اصلاحطلبان، درصد حامیان اصلاحطلبان خیلی پایین است اما همین مناطق دورافتاده تعیینکننده رای هستند.
وی این را هم با نگرانی گفته که «همان نیرویی که میتواند در مدت زمان کوتاهی چند میلیون نفر را برای رفتن به کربلا، آن هم در شرایط خطر بسیج کند، میتواند به عنوان اهرمهای پایینتر وارد عمل شود.»