این موضوع را باید از جورج بوش پدر پرسید که بهخاطر رکود اقتصادی در انتخابات ریاستجمهوری 1992 شکست خورد یا باید از گرهارد شرودر، صدراعظم آلمان پرسید که پس از اجرای اصلاحات سختگیرانه توسط رایدهندگان آلمانی کنار گذاشته شد و در نهایت آنگلا مرکل از منافع آن تصمیم بهره برد.
امروز، با گذشت حدود 10 سال از شدیدترین بحران مالی پس از رکود بزرگ، سرانجام یک روند صعودی شکل گرفته است. در آمریکا، اروپا، آسیا و بازارهای نوظهور برای نخستین بار پس از شکلگیری احیای اقتصادی در سال 2010، گویی همه آتشهای زیر خاکستر به یکباره زبانه کشیدهاند. حال و روز سیاست اما خوش نیست. شورش پوپولیستی نشات گرفته از سالها رشد کند اقتصادی، هنوز در حال گسترش است. جهانیسازی مطلوب بودن خود را از دست داده و یک ملیگرای اقتصادی در کاخ سفید جا خوش کرده است. در هفتهای که گذشت همه چشمها به انتخابات هلند دوخته شده بود. در این انتخابات خیرت ویلدرز، یک ایدئولوگ اسلامهراس بهعنوان نماینده بسیاری از اروپاییان ناراضی حضور داشت. این ناهماهنگی [بین اقتصاد و سیاست] خطرناک است. اگر سیاستمداران پوپولیست اعتبار وضعیت بهتر اقتصاد را از آن خود کنند، سیاستهایشان هم معتبر جلوه خواهد کرد در حالی که اثرات ویرانگری دارند. با بهبود اقتصادی که مدتها انتظارش میرفت و افزایش اعتمادها، پرسش مهم این خواهد بود که چه چیزی پشت آن است؟
طی یک دهه گذشته شاهد سقوط اقتصادها بودیم، دورانی که خوشبینی ابتدای سال بهتدریج از بین میرفت، خواه با بحران یورو، خواه با سستی بازارهای نوظهور یا فروپاشی قیمت نفت یا ترس ترکیدن حباب چین. اقتصاد آمریکا هم به رشد خود ادامه داد اما اغلب در برابر بادهای مخالف قرار میگرفت. یک سال پیش فدرال رزرو پیشبینی کرد نرخ بهره را در سال 2016 چهار بار افزایش دهد که بیثباتی اقتصاد جهان تاوان آن بود. حالا اما وضعیت تفاوت دارد. هفته گذشته فدرال رزرو نرخ بهره را برای دومین بار طی سه ماه افزایش داد که علت آن تا حدودی قدرتمندی اقتصاد آمریکا و البته رشد اقتصادی دیگر کشورها بود. ترس از داغ شدن بیش از ظرفیت اقتصاد چین و افت ارزش یوان رنگ باخته است.
در ماه فوریه نرخ تورم قیمتهای درب کارخانه به بالاترین رکورد 9 ساله نزدیک شد. در ژاپن، مخارج سرمایهای فصل چهارم با بیشترین سرعت طی سه سال اخیر رشد کرد. ناحیه یورو از سال 2015 شاهد سرعتگیری اقتصاد خود بوده است. شاخص اعتماد اقتصادی کمیسیون اروپا در بالاترین سطح خود از سال 2015 تاکنون قرار گرفته است و نرخ بیکاری حوزه یورو در بالاترین سطح خود از سال 2009 تاکنون است. علایم فعالیتهای جهانی هم خوشحالکننده هستند. در ماه فوریه کرهجنوبی، یکی از عوامل مهم در تجارت جهانی، رشد صادرات خود را به بیش از 20 درصد رساند. تولیدکنندگان تایوانی 12 ماه متوالی افزایش تولید را به ثبت رساندند. حتی در کشورهایی که دچار رکود بودند، بدترین سناریو پایان یافته است. اقتصاد برزیل که برای هشت فصل متوالی در حال کوچک شدن بود، حالا شاهد کاهش انتظارات تورمی و افت نرخ بهره است. انتظار میرود برزیل و روسیه در سال جاری بر تولید ناخالص داخلی جهان بیفزایند نه اینکه از آن بکاهند. موسسه «اینترنشنال فاینانس» اعلام کرده در ماه ژانویه، جهان در حال توسعه سریعترین نرخ رشد خود از سال 2011 تاکنون را به ثبت رسانده است. اما ادعای ترامپ مبنی بر ایجاد یک جهش در اشتغالزایی آمریکا یک لاف سیاسی بیش نیست. اقتصاد آمریکا برای 77 ماه متوالی بر تعداد مشاغل افزوده است. مهمترین نکته این است که صعود اقتصاد، هیچ ربطی به ملیگرایی اقتصادی ترامپ با شعار «نخست آمریکا» ندارد. خیز اقتصادهای جهان، کارشناسانی را تایید میکند که پوپولیستهای امروز اغلب آنها را تقبیح میکنند. اقتصاددانان مدتهاست این بحث را مطرح میکنند که احیای خروج از بحران مالی زمان زیادی لازم دارد. احیای اقتصادی امروز، آن نظریه را تایید میکند. حالا اما ممکن است حمایتگرایی دولت آمریکا ترامپ را بر آن دارد که زیرساختهای جهانیسازی را در هم کوبد (بهطور مثال از طریق تشویق سازمان تجارت جهانی به تنبیه چین) و اینچنین جنگ تجاری به راه بیندازد. ولخرجیهای مالی در داخل و تقویت دلار موجب افزایش کسری تجاری آمریکا خواهد شد و این بر قدرت ملیگرایی اقتصادی خواهد افزود. حقیقت این است که پوپولیستها بهخاطر این صعود بالن اقتصادهای جهان لایق هیچ اعتباری نیستند اما میتوانند شعله زیر آن را خاموش کنند.