چرا جلال آل‌احمد دست امام را بوسید؟

همسر سیداحمد خمینی و عروس حضرت امام خمینی (ره) در خاطرات خود درباره رابطه حضرت امام و جلال آل احمد می‌نویسد: جلال در فروردین 1343 هنگام آزادی امام خمینی از زندان به حج مشرف شد و از بیت‌الله الحرام نامه‌ای برای امام فرستاد. او نامه را چنین آغاز کرد: «آیت‌اللها وقتی خبر خوش آزادی آن حضرت، تهران را به شادی واداشت، فقرا منتظر پرواز بودند به سمت بیت‌الله، این است که فرصت دست‌بوسی مجدد نشد.»

جواد برادرم برایم تعریف کرد که روزی همراه دایی آقارضا ناهار خانه جلال بودیم. جلال از دایی پرسید از آیت الله خمینی چه خبر دارید؟ دایی جان گفتند: دوستانی از ترکیه آمده‌اند و ایشان را دیده‌اند. جلال گفت: من پس از شنیدن نطق ایشان درباره کاپیتولاسیون احساس کردم باید ایشان را ببینم. به قم و خانة ایشان رفتم. در خانه ایشان کتاب غربزدگی خود را کنار دستشان دیدم. گفتم شما هم این خزعبلات مرا می‌خوانید؟ با نگاهی به من پرسیدند شما آقای آل‌احمد هستید؟ گفتم: بله. گفتند: آنچه ما باید بگوییم، شما گفته‌اید.

جلال گفت من حتی دست پدرم را هم نبوسیده بودم، اما دست ایشان را بوسیدم.[1]

 

[1]- اقلیم خاطرات، خاطرات فاطمه طباطبایی (همسر سیداحمد خمینی)، تهران، پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، 1390، ص 189.