مدتی بود که که وقتی به بخشهای مختلف خبری تلویزیون نگاه میانداختیم رد و نشانی از رضا حسینزاده؛ گوینده خبر با سابقه نمیدیدیم تا اینکه چندی پیش خبر وخامت حال او و بستریشدن این گوینده در بیمارستان منتشر شد. علت غیبتش در بخش اخبار تلویزیون را که جویا شدیم هر کسی دلیلی را برای آن آورد؛ عدهای کسالت و بیماری عدهای بازنشستگی و... اما خودش بههیچوجه زیر بار برچسب بازنشستگی میرود و حرفهای بسیاری دارد. با رضا حسینزاده درباره سالها فعالیتش در عرصه خبر و علت غیبتش در این مدت به گفتوگو نشسته ایم که در ادامه میخوانید
گویندگان خبر بهلحاظ شرایط کاری معمولا در زندگی شخصی و حرفهای خود محدودیت دارند آیا محدودیتهای شغلتان باعث تغییر در روند زندگیتان شده است؟
در مسیر گویندگی خبر، گوینده ابتدا خبرخوان، بعد کارشناس خبر و در نهایت سیاستمدار میشود و بهدلیل ساختار سیاسی که این شغل دارد متاسفانه محدودیتهایی را بهوجود میآورد. از جمله همین محدودیتها برای من این بوده که بهمدت دو سال درگیر داستانهایی شدم و چند ماهی است بدون هیچ دلیلی از کار معلق شدهام. من برای دوری از سیاهنمایی مورد نظر و تاکید مقام معظم رهبری سکوت محض کردم تا خدایی نکرده آب به آسیاب دشمن ریخته نشود و شبکههای ماهوارهای از حرفهایم سوءبرداشت نکنند. من خودم را سرباز این نظام و افسر جنگ نرم آن میدانم و تنها در خواستم این است که با ریاست سازمان دکتر علیعسگری ملاقات کنم و حرفهایم را فقط و فقط به خودشان بزنم چراکه «گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش...» از وی میخواهم به تنها نامه من که روی میزشان است رسیدگی کنند.
آیا دلیلی برای تعلیقتان از کار به شما ابلاغ شده است؟
حتی من قرارداد همکاری تا پایان امسال را نیز داشتم اما بدون هیچ دلیلی از کار معلق شدم.
شما می گویید محدودیتهایی وجود دارد بهطور کل چقدر موافق و یا مخالف این فیلترها و محدودیتها هستید؟
یک گوینده خبر در بخشهای مختلفی تحت عنوان صرفا جهت اطلاع، آن سوی خبرها و... مشکلات مردم را بازتاب می دهد اما هیچ وقت تریبونی وجود ندارد که مشکلات آن گوینده بیان شود. البته من تا حد بسیار زیادی موافق این فیلترها هستم و آنها را قبول دارم که باید لحاظ شود اما در جایی هم باید صدای من بهعنوان یک گوینده شنیده شود. یک گوینده خبر پول قابل توجهی از طریق این شغل بهدست نمیآورد. از طرفی جای دیگر و در حوزههای دیگر هم نمیتواند اجرا کند و یا حتی اجازه مصاحبه ندارد همه اینها محدودیت است.
برخی درباره بازنشستگی شما از کار حرف میزنند در صورتی که خودتان می گویید تعلیق از کار... یعنی این نکته را شایعه میدانید و تکذیبش میکنید؟
من اصلا عنوان بازنشستگی را قبول نمیکنم و آن را بهشدت تکذیب کرده و به آن اعتراض دارم. به عقیده من بازنشستگی برچسبی است برای کمرنگ نشاندادن زشتی خانهنشینی یک خبرخوان که یک سیاستمدار است. اگر در تاریخچه خبر صداوسیما نگاه کنید هیچ گویندهای در ٤٨ سالگی بازنشسته نشده است. مگر برای وکلای مجلس و یا یک سیاستمدار بازنشستگی معنا دارد؟ تا کی آزمون و خطا؟ ١٨ ساله بودم که واردسازمان صداوسیما شدم و سی سال است که در این حوزه فعالیت میکنم و درست در زمانی که یک گوینده به پختگی و اوج بلوغ رسانهای رسیده و برند شده است که حالا میتوان از تجربیات او بهترین استفاده را کرد کنار گذاشته میشود. در حالی که در حکم مقام معظم رهبری به دکتر علیعسگری به استفاده از نیروهای خبره و کار آمد فعلی و در کنار آن پرورش نیروی جوان اشاره شده است. متاسفانه آنچنان نیروی جوانی هم به سازمان تزریق نشده است و این جای دلسوزی دارد. درد از این است که ٣٧ سال از انقلاب اسلامی میگذرد و من ٣٢ سال پابهپای این نظام در هر شرایطی از صمیم قلب فعالیت کردم اما اینکه در ٤٨ سالگی بیهیچ دلیلی خانهنشین شوم بسیار زشت است.
با تمام این تفاسیر اگر زمان به عقب برگردد باز هم همین حرفه را انتخاب می کنید؟
با توجه به شناختی که از رضا حسینزاده دارم نه یک بار اگر بارها و بارها به عقب برگردم باز هم همین مسیر را انتخاب می کنم چرا که هدفم کسب شهرت نبود و نیست. در حال حاضر به اندازه کافی از آن برخوردارم. هدف و اولویت من خدمت بوده و هست و بهنظرم اکنون به بلوغ رسیدهام و حتی بهتر و بیشتر از سابق میتوانم در این عرصه خدمت کنم.
برخی از مردم نسبت به اخبار پخششده از صداوسیما خوشبین نیستند و اعتماد لازم را ندارند. چقدر با این نکته موافق هستید و با توجه به سالها فعالیت در این حوزه علت آن را چه می دانید؟
بحث اعتماد مخاطب هم بهنوعی به گوینده برمیگردد وقتی مخاطب از کودکی تا بزرگسالی با گویندهای بزرگ شود و با صدای آن بسیاری از اخبار مهم را بشنود ناخودآگاه به آن گوینده و کلام آن اعتماد میکند. یک رسانه وقتی بیشناسنامه شد و برندش را از دست داد بیهویت میشود، صداوسیما جمهوری اسلامی ایران هویت ندارد. تغییر و تحول درسازمان و بهطور مشخص در سیستم خبر مربوط به تعویض خبرخوانها نیست باید این مسئله و ریزش مخاطب صداوسیما بهمعنای واقعی بهصورت عمیق کالبد شکافی و کارشناسی شود. همه دنیا برندسازی میکنند و از آن بهره میگیرند اما ما روی فرد مشخصی سرمایهگذاری میکنیم وقتی برند شد و قابلیتهای آن شناخته شد فردی خنثی را جایگزین میکنیم به نظرم این نوع سیاستگذاری نقش بسیاری در ریزش مخاطبان رسانه ملی دارد.
از نظرتان نقاط ضعف و قدرت سیستم خبر صداوسیما چیست؟
یکی از نقاط ضعف اصلی آن عمل نکردن به حکم و توصیههای مقام معظم رهبری است. مقام رهبری همواره به استفاده از نیروهای با تجربه، متخصص و متعهد و در کنار آن جوانگرایی تاکید داشتند اما متاسفانه نه تجربه و تخصص و نه جوانگرایی هیچکدام مطرح نشد.
و نقطه قوت؟
نقطه قوت آن این است که صداوسیما در چارچوب از پیش مشخص و تعیین شده وظایف خود را انجام میدهد.
شرایط مالی برای یک گوینده خبر چگونه است؟ عدهای از مردم تصور میکنند حقوق مجری و گوینده خبر، دقیقهای محاسبه میشود.؟
نه اصلا به این شکل نیست، برای آمدن و ماندن در این حرفه که بسیار سخت و حساس است تنها باید عشق داشت آن وقت حتی استرسهای آن هم لذتبخش میشود.
با مزهترین و یا بهیادماندنیترین تپقی که در سالها فعالیتتان زدید چه بود؟
بهدلیل اینکه گویندگی خبر در فرمت زنده اتفاق می افتد لحظه لحظه آن خاطره و بهیادماندنی است اما بگذارید اینگونه جواب شما را بدهم با مزهترین تپق و حرفی که در مورد من زده شده زدن برچسب بازنشستگی به من در سن ٤٨ سالگی است در حالی که اینگونه نیست و این برای من بسیار بامزه و خندهدار است.
شرایط ورود برای علاقهمندان به این عرصه را چگونه ارزیابی میکنید؟
در سالهایی که من وارد سازمان شدم شرایط ورود به مراتب سختتر بود اما در حال حاضر این فیلترها و مراحل ورود بسیار راحتتر شده در حالی باید حساسیتها به اندازه و درست باشد. گویندگی خبر بازیگری نیست یک بازیگر می تواند خطا کند اما کسی که آنتن زنده تلویزیون دست او است اجازه خطا کردن ندارد و همین حساسیت کار را بالا میبرد.