پایگاه اینترنتی روزنامه آمریکایی هافینگتون پست در مقالهای نوشت: میگویند صدایِ عمل بلندتر از صدای گفتار است. نگاهی ورای طوفان تویتری که در واقع تأثیری منحرفکننده برای پنهان نگه داشتن نیتهای حقیقی دولت دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا دارد، این حقیقت را کاملاً روشن میسازد که برای دولت ترامپ، ایرانیان اولین هدف در خط آتشِ آمریکا هستند.البته این به خودی خود، غیر منتظره نیست.ترامپ در خلال مبارزات انتخاباتیاش تهدید کرده بود که توافق هستهای ایران (برجام) را پاره خواهد کرد.از اینرو، پیشتر نیز روشن بود که وی طرفدار ایرانیان نیست.اولین اقدام او به عنوان رئیس جمهور آمریکا، صدور چالشی مستقیم و خصمانه علیه ایران بود.
وی ایران را جزء هفت کشوری که مسلمانانِ آنها از ورود به آمریکا منع شدهاند، قرار داد و سپس به علت آزمایش موشک بالستیک ایران که این کشور اعلام کرده است دفاعی است، به ایران هشدار داد.این به وضوح نشان می دهد که ایران هدفِ ترامپ و تیمش قرار دارد.شواهد و مدارکِ دیگری نیز وجود دارد.یکی از معیارهای دقیقی که بهخوبی نشان میدهد آیا یک شخص یا حتی یک دولت، رویکردی تهاجمی علیه ایران دارد یا نه، حمایتِ آن از سازمان مجاهدین خلق (گروهک منافقین) است.
نویسنده این مقاله افزود: این سازمان همچنین با عنوان «فرقهی رجوی» نیز شناخته میشود.این گروه مدت سه دهه است که مروج ایده تغییر خشونتآمیز رژیم در ایران بوده است.حامیانِ آن در شک و تردیدند که آیا این فریادِ قشونکشی برای جنگی به رهبری آمریکا است.حتی پیش از روی کار آمدن ترامپ، کارشناسان امور سیاست خارجی نگران این موضوع بودهاند که مشاوران و مقاماتِ بالقوه دولت ترامپ از حامیان فرقه تروریستی مجاهدین خلق (گروهک منافقین) هستند.
گذشته کثیف مجاهدین خلق شامل قتلهای شش آمریکایی به دست این گروه است، که در ایرانِ پیش از انقلاب، صورت گرفته است.سازمان مجاهدینِ خلق (گروهک منافقین) ، بعدها در سرودها و اعلامیههای خود این قتلها را ستوده و از ارتکاب آنها ابراز خرسندی کرده است.اعضای خانواده سرهنگِ نیروی هوایی آمریکا، به نام جک ترنر، که به دست اعضای این گروه کشته شده است، گفتهاند: «ما اولین قربانیان تروریسم بودیم، حتی پیش از آنکه جنگی علیه تروریسم اعلام شود.»این خانواده هنوز هم به دنبال شکایت و دریافت غرامت در خصوص کشته شدن سرهنگ جک ترنر به دست گروه مجاهدین خلق (گروهک منافقین) است.
سرهنگ پل شیفر نیز یکی دیگر از نظامیان آمریکایی بود که در ایرانِ قبل از انقلاب به دست گروه مجاهدین خلق (گروهک منافقین) ترور شد.با این حال، به نظر میرسد که رئیس جمهور جدید آمریکا این مسائل و نگرانیها را نادیده و تصمیم گرفته است که دستیاران، مشاوران و اطرافیان خود را از میان کسانی انتخاب کند که مبلّغ سازمان مجاهدین خلق بودهاند.
ترامپ با محکوم نکردن سازمان مجاهدین خلق، چند حرکت انجام داده است: نخست این علامت را داده است که دشمنی وی با «ایران» نیست، بلکه با «ایرانیان» است. مردمِ ایران در داخل و خارج از این کشور، از میان تمام گروههای مخالفِ ایران، از سازمان مجاهدین خلق بیشترین و عمیقترین تنفر را دارند. ترامپ با محکوم نکردن سازمان مجاهدین خلق این علامت را نیز میدهد که خصومت وی با (گروه تکفیری صهیونیستی) داعش نیست، بلکه با کشور ایران است.
یکی از علل پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا این بود که او وعده داده بود با گروه داعش دربیفتد و آنرا شکست دهد.این در حالی است که داعش قابل شکست نیست، مگر از طریق نیروهای ائتلافی که شامل ایران باشد.حقایقِ روی زمین در سوریه و عراق به صورتِ کاملاً نامبهم نشان میدهد که نیروهای داعش در حلب و موصل بیش از هر علت دیگر، به دلیل مداخله ایران شکست خوردند.این به وضوح نشان می دهد که ترامپ اصلاً قصد شکست داعش را ندارد.
کمک گرفتن دولت آمریکا از گروه مجاهدین خلق (گروهک منافقین) نشان می دهد که جعبه جنگ آمریکا تقریباً به طور کامل خالی شده است.به غیر از مشتی تحریم های ضعیف و ناکارآمد، وارد کردن مجاهدین خلق در این معادله، بدین معنا است که نه تنها آمریکا هیچ چوبدستی برای تکان دادن و تهدید ایران ندارد، بلکه بسیار احمقانه به نظر میرسد که به علت شور و هیجان ایدئولوژیک، آنچنان گیج و مبهوت شده است که می خواهد سرنوشت خود (دولت آمریکا) را با بد اقبال ترین و بد یُمن ترین گروهی که تاکنون وجود داشته است (گروهک منافقین) گره بزند.
این خنده دار است که سازمان مجاهدین خلق همواره مانند یک انگل، سرنوشت خود را به هر طرفی که تصور می کرد طرفِ پیروز باشد، گره زده است.با این حال، انتخاب حامیان مجاهدین خلق دیگر چندان هوشمندانه به نظر نمی رسد.آیتالله خمینی (ره) به سرعت دست مجاهدین خلق را که می خواستند در قدرت در ایران شریک شوند خواند و آنان را از ایران تبعید کرد.گامِ بعدی آنان (منافقین) اتحاد با صدام حسین علیه ایران در خلال جنگ ایران-عراق (جنگ تحمیلی) بود.این حرکت مجاهدین خلق، آنچنان خیانتبار بود که هیچ ایرانی تا ابد آن را فراموش نخواهد کرد.
پس از سقوط صدام، مجاهدین خلق تصور می کردند که هرج و مرج ایجاد شده در عراق که منجر به ظهور القاعده در عراق شد، آنان را نیز پیش خواهد برد.مجاهدین خلق حتی به این ایده نیز فکر کردند که از داعش و ارتش آزاد سوریه حمایت کنند تا شاید در خلافت جدید، جایی به آن ها نیز داده شود.به جای آن، مجاهدین خلق از پایگاه خود (در عراق) رانده و به آلبانی تبعید شدند.با این حال، آلبانی هیچ دلیلی برای مخالفت با ایران ندارد.
از حامیان دیرینه مجاهدین خلق، اسرائیل است که مأموران این سازمان را گسیل داشت تا دانشمندان هستهای ایران را ترور کنند.یکی دیگر از حامیان مجاهدین خلق عربستان سعودیِ ضد شیعی است.این در حالی است که اسرائیل و عربستان سعودی اکنون درگیر مشکلات داخلیِ خاص خود هستند.
از اینرو، سازمان مجاهدین خلق اکنون امیدوار است روابط خود را با دولت ترامپ گرم کند.دولت (باراک) اوباما (رئیس جمهور پیشین آمریکا) فاصله ی خود با مجاهدین (گروهک منافقین) را حفظ می کرد و هرگز از این گروه مستقیماً حمایت نکرد.هنگامی که دولت عراق آمریکا و سازمان ملل را مسئول اخراج مجاهدین خلق از عراق و انتقال آن به کشوری ثالث دانست، هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه وقت آمریکا، وادار شد که توافق کند نام این گروه را از فهرست گروههای تروریستی آمریکا حذف کند تا کشوری ثالث بتواند به طور قانونی این گروه را در قلمرو خود پذیرا شود.
از سال 2001 به این طرف، تمام همتایان سابق ترامپ سامانه های دفاعی قوی برای آمریکا برپا و تلاش های خود را به ویژه برای مقابله با تهدید داعش برای آمریکا و اروپا تشدید کردند.اکنون این احتمال می رود که این همه تلاش ها به دست دولتی که بیشترین تنفر را از ایران دارد، به هدر رود.دولت ترامپ، به جای درک راهبردی منافع همکاری با کشورهایی مانند ایران و عراق در جنگ جهانی علیه تروریسم، ترجیح می دهد مردم ایران را با ترور و وحشت مواجه کند.با این حال، بزرگترین توهم و خیالِ باطل این خواهد بود که سازمان مجاهدین خلق (گروهک منافقین) را همکاری قابل اعتماد و مؤثر (برای آمریکا) در هر زمینه ای بدانیم.
اگر دونالد ترامپ در طرز عملکردِ خود کمترین بصیرت و مآل اندیشی داشته باشد، دستورهای ضد و نقیض صادر نکند و از پذیرش نقد (های سازنده) امتناع نورزد - وی به طور مستقیم و واضح خواهد دید که سازمان مجاهدین خلق چگونه (مانند یک انگل) عمل می کند.همسو کردن سیاست خارجی آمریکا با هوس های یک فرقه کنترلکننده افکار (پیروانش) باعث تضمین پیروزی (آمریکا) بر ایران نخواهد شد.در عوض، این رویکرد باعث تنزل شأن و جایگاه آمریکا در جهان خواهد شد و یقیناً دنیا را به مکانی بهتر و امنتر تبدیل نخواهد کرد.