روزنامه آلمانی «تاگساشپیگل» در گزارشی نوشت که «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر اسرائیل از ربع قرن پیش تاکنون درباره خطر ایران هشدار داده و این موضوع به هسته لفاظی وی در زمینه سیاستخارجی تبدیل شده است.
در این گزارش آمده است که 25 سال است نتانیاهو به طور معمول در سخنرانیهایش از 5 دقیقه تا 12 دقیقه را به هشدار درباره ایران اختصاص میدهد. اوایل سال 1992 بود که وی به عنوان نماینده کنست برای نخستین بار به تهدیدی جدید برای اسرائیل اشاره کرد و گفت که ایران احتمالا در فاصله 3 تا 5 سال میتواند بمب اتم بسازد و این خطر را باید جبهه جهانی به رهبری آمریکا برطرف کند.
وی در طول این سالها به این روش ادامه داد با این تفاوت که مدت زمانی که اعلام میکرد از چندین هفته، چندین ماه و 6 تا 8 ماه تغییر میکرد. علاوه بر نتانیاهو، «معیر داگان» رئیس پیشین موساد از دیگر افرادی بود که سخنان نتانیاهو را تکرار میکرد و این یعنی هرچه ایران ضعیفتر باشد برای اسرائیل بهتر است.
نویسنده این گزارش معتقد است که هیچ چیز به اندازه جنگ عراق نتوانست جایگاه ایران در منطقه را به ثبات برساند. نتانیاهو در سپتامبر 2002 یعنی یک ماه پیش از آنکه کنگره در این زمینه تصمیم بگیرد به واشنگتن رفت و آمریکاییها را به جنگ تشویق کرد و خطاب به نمایندگان گفت: «من تضمین میدهم که سقوط صدام تاثیر مثبتی بر تمامی منطقه دارد.» اما در واقع آنچه رخ داد، تکرار تجربه جنگ افغانستان بود.
جنگ عراق؛ راهنمایی غلط دوستی نزدیک
البته احتمال داشت که آمریکا بدون راهنمایی نتانیاهو هم وارد جنگ عراق شود اما (با حرفهای او) امیدواری در زمینه دموکرات کردن خاورمیانه و تامین امنیت اسرائیل که به عنوان یکی از ضرورتهای این جنگ بر آن تاکید میشد، قوت گرفت. این اقدام نتانیاهو را میتوان به راهنمایی بد یک دوست خوب تعبیر کرد اما نتانیاهو برای این حرف عذرخواهی هم نکرد. (به همین دلیل) بسیاری از دموکراتها در آمریکا روابط سردی با نتانیاهو دارند. در این بین «جان کری» وزیر خارجه آمریکا احتمالا بیشتر از دیگر همحزبیهایش از نقش نتانیاهو و وعدههای او در زمینه جنگ عراق آگاه است.
اما صحبتهای نتانیاهو در سال 2012 هم قابل توجه است. وی در سپتامبر آن سال گفت که ایران در فاصله 6 تا 8 ماه میتواند بمب بسازد و در اواسط سال 2013 هم جمهوری اسلامی توانایی غنیسازی بیش از 90 درصدی اورانیوم را به دست خواهد آورد. این سناریوهای حملههای پیشگیرانه را میتوان به قدرت گرفتن سوسیالیستهای ملیگرای نازی تشبیه کرد.
در همان زمان نتانیاهو در جریان سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد با نشان دادن تصویری کارتونی از یک بمب بار دیگر حرف هایش مبنی بر اینکه ایران در فاصله چند ماه آینده و یا حتی چند هفته اورانیوم غنی شده برای ساخت بمب را در اختیار خواهد داشت را تکرار کرد و گفت که خطوط قرمز هم نقض خواهند شد. او این حرفها را هم در کنگره و هم در مجلس نمایندگان به زبان آورد.
در ماه می سال 2014 بار دیگر اعلام کرد که ایران 2 ماه زمان لازم دارد که بمب اتم بسازد و این کشور 7 تن اورانیوم غنی شده و بیش از 18 هزار سانتریفیوژ در اختیار دارد. وی پیش از توافق هستهای با ایران هم درباره این کشور هشدار داد و اینبار هشدار درباره دستیابی به بمب را به چند هفته کاهش داد.
سرانجام پس از چند ماه گفتوگو میان ایران و 6 کشور در جولای 2015 با ایران توافقی به دست آمد که بر این اساس ایران امکان استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای را به دست آورد. اینجا بود که نتانیاهو گفت که توافق نکردن با ایران بهتر از این توافق بود.
اما از آنجایی که رویکردهای سیاستمداران اسرائیلی تغییر میکند، «موشه یعلون» وزیر خارجه اسرائیل در ژانویه 2016 گفت که (با این توافق) ایران 3 ماه تا یک سال از ساخت بمب اتم دور شده است. 2 ماه بعد هم «دنی دانون» سفیر اسرائیل در سازمان ملل هم گفت که ایران موشکهایی با قابلیت حمل کلاهک هستهای دارد و زمان برای مذاکره (در این باره) به سر رسیده است.
تاگس اشپیگل نوشت که به سختی میتوان گفت که این اقدامات را آیا میتوان هراسافکنی مدام دانست و یا نوعی وسواس؟ اما یک موضوع مشخص است و آنهم این است که آنهایی که تا جولای 2015 خواستار اقدام سریع بودند اکنون بدون پیشنهاد هیچ جایگزینی، با توافق به دست آمده مخالفت میکنند.