قرار گرفتن در یک رابطه صمیمی و داشتن شریک زندگی خوب که یکدیگر را دوست داشته باشید می تواند تا حدود زیادی مشکلات شما را کم رنگ و قابل تحمل کند.یک شریک زندگی خوب کسی است که شما بتوانید شادی ها و غم هایتان را با او تقسیم کنید و او بتواند حس امید را در شما زیادتر کند.قطعا رفتار و برخورد شما در یک رابطه زناشویی می تواند پایه های زندگی را محکم و یا سست نماید.
اما با همه اینها، ما میتوانیم به خاطر ایدهآل گرایی در رابطه، خودمان و همسرمان را در خطر قرار بدهیم. واقعیت این است که آدمها میتوانند بدون داشتن همسر هم شاد باشند اما بالاخره داشتن یک یار و غمخوار مسأله بیشتر آدمهاست.
یافتههای زیادی نشان میدهند که قرار گرفتن در یک رابطه عاطفی و صمیمی دردها و مشکلات زندگی را کمتر میکند. البته زمانی که شما او را دوست داشته باشید وگرنه مشکلاتتان با وجود یک رابطه عاطفی هرگز از بین نمیرود بلکه قابل تحمل میشود.
رابطه خوب برای سلامت جسم و روحتان مفید است و باعث احساس امنیت، تجربه عشق، قدرت و آرامش میشود.
برای همین است که بیشتر آدمها دنبال یک رابطه پردوام مثل ازدواج هستند. اما یافتن این رابطه و یا حفظ آن خیلی کار سادهای نیست.
شما ازدواج میکنید و سعی میکنید آن را حفظ کنید اما در عین حال متوجه میشوید که وارد بازی دشواری شدهاید چون خیلی چیزها آنطور که میخواهید پیش نمیرود. دلیل اینکه ازدواج و حفظ آن برایتان دشوار به نظر میرسد این است که اشتباهات رایجی را به طور مداوم تکرار میکنید. پیش از پرداختن به این اشتباهات ابتدا باید یادآوری کنیم که ما در مورد ازدواجی حرف میزنیم که اساساً ازدواج درست و سالمی است. در مورد رابطهای که در آن شما آدم اشتباهی را انتخاب نکردهاید.
او تضمین زندگی شما نیست
در روابط زناشویی و هر رابطه بالغ دیگری تمایل شدیدی به تکیه کردن به دیگری وجود دارد. یک نوع وابستگی بی قید و شرط به دیگری و تلاش برای وابستگی بیشتر. تکیه کردن به دیگران خوب است اما نه تا جایی که نتوانید زندگی بدون او را تصور کنید.
گاهی به این فکر کنید که زندگیتان چگونه خواهد بود اگر شریک زندگیتان را از دست بدهید. معنی حضور همواره او در زندگی شما چیست؟ سلامت روحی و روانی شما بدون او چطور خواهد بود؟ آیا نبودن او باعث میشود امیدتان را به زندگی از دست بدهید؟ زمانی که شروع به تصور آینده بدون او میکنید این تصویر به شما کمک میکند تا یک گام بزرگتر بردارید و میزان مهربانی، نگرانی و علاقهتان را نسبت به او بسنجید و نشان بدهید. از دست دادن آدمهای عزیز اتفاق محتملی است.
زمانی که این اتفاق محتمل را پیش چشم داشته باشید میزان وابستگی خود را ارزیابی میکنید و آن را به تعادل میرسانید و از طرفی توجه، علاقه و حمایت درست را جایگزین رفتارهای غیرمعقول خود میکنید.
البته همانقدر که وابستگی بیش از اندازه شما رابطه را در معرض خطر قرار میدهد نادیده گرفتن هم درست نیست.
خواهان توجه بیش از اندازهاید
خیلی از آدمها معنی مراقبت، توجه و حمایت در رابطه را اشتباه میفهمند. اکثر آدمها فکر میکنند مراقبت و توجه یعنی همیشه در دسترس بودن، پاسخگو بودن و فراهم کردن دائمی نیازها. رابطه شما نیاز به مراقبت و توجه دارد اما این معنیش این نیست که او هر لحظه پاسخگوی تماسهای تلفنی شما باشد، دائما به شما پیام بدهد و یا به طور کلی همه آمال و آرزوهای زندگیتان را فراهم کند.
مراقبت به این معنا هم نیست که او تمام کمبودهای عاطفی یا مالی شما را جبران کند. در یک رابطه بالغ شما نگران کمتوجهی نیستید. نیازهای عاطفیتان را به شکل درستی برآورده میکنید. پرتوقع نیستید و با رویا و خیالهای غیرواقعی دیگری را آزار نمیدهید.
رابطه بدون حفظ حریم خصوصی
اجازه دادن به دیگران برای اینکه به حریم خصوصیتان شوند، همه رازهایتان را بدانند و فرصتی برای تنهایی و لذتهای شخصی باقی نگذارند حتی اگر آنها عزیزترین آدمهای زندگیتان باشند فقط به خودتان آسیب میزند.
شاید خیلی عاشق باشید و اعتماد بیش از اندازهای به طرف مقابل داشته باشید، شاید احساس میکنید او با وجود شما عجین شده است و حق دارد که همه چیز را بداند، همه جا باشد و هرچیزی را بگوید. این یک خوشباوری آسیب زننده است. حریم خودتان و دیگران را حفظ کنید و سعی کنید بدون درآمیختنهای شدید و غیرضروری رابطه را پیش ببرید.
لازم نیست همه چیز را بدانید و همه جا باشید. همینطور لازم نیست دیگران هم از همه چیز باخبر باشند. مرزی باقی بگذارید. فضای امنی برای حرکت و نفس کشیدن در نظر بگیرید.
گلایه کردن پیش دیگران
همیشه چیزهای ناراحت کنندهای در یک زندگی مشترک وجود دارد. برخی از آنها ممکن است سالهای طولانی باعث رنجش و ناراحتی باشند. اما این هم عادت رایجی است که آدمها به جای اعتراض یا گلایه به شخصی که باعث ناراحتیشان میشود مشکلاتشان را به دیگران بگویند. مسأله اما چیزی بیش از این است.
خیلی از افراد عادت دارند مشکلات مشترک و مسائل شخصیشان را به بهانه درد دل و دریافت کمک به دیگران بگویند.
رابطه عاطفی شما به خودتان مربوط است. دیگران متخصص در حل مشکلات نیستند، در بیشتر موارد کاری از دست دیگران برنمیآید.
اگر مسألهای وجود دارد آن را در حریم رابطه خودتان حل کنید. اگر نیاز به کمک یا مشاوره دارید آن را با فردی که صلاحیت نظر دادن در مورد رابطه را دارد مطرح کنید. این فرد صالح در این موقعیت بدون شک، مادر یا دوست صمیمیتان نیست او کسی است که دانش کافی برای اظهار نظر در این زمینه را دارد.
خشمهای منفعلانه نشان میدهید
پرخاشگری منفعلانه به شیوههای بیشماری خود را نشان میدهد. نبخشیدن دیگری، ردکردن پیشنهاد، لجبازی و تلافی، سکوت و بیمحلی و روشهای بسیار دیگری برای واکنش نشان دادن به دیگری رفتارهای منفعلانهای هستند.
شاید فکر کنید همین که به طور مستقیم دیگری را مخاطب قرار نمیدهید و اعتراض و خشمتان را غیرمستقیم بیان میکنید در وضعیت امنی قرار میگیرید. اما اگر واقعاً در یک رابطه خوب و سالم قرار دارید نیازی به واکنشهای غیرمستقیم نیست.
شما همیشه حق دارید حرفتان را بزنید و از طریق تعامل مشکلات و سوتفاهمها را حل کنید. اهل مدارا باشید.
به هرچیز کوچکی گیر ندهید. برای چیزهای غیر مهم وارد کارزار نشوید. لازم نیست به خاطر اینکه او همیشه یادش میرود ساعت را کوک کند از او کینهای به دل داشته باشید. آدم را ببخشید و برای چیزهای بیارزش به فکر تلافی نباشید