شب یلدا شبی پر جنب و جوش برای خانوادهها، شب فال حافظ، شب انار و هندوانه و شاید شبی پر حسرت برای کودکان کار، شب "آه" از نداری، شب شکاف طبقاتی و...
امسال نیز بسیاری از کودکان کار در بلندترین شب سال در ازدحام و هیاهوی مردم و مسئولان برای تدارک جشن بلندترین شب سال گم شدند و سهم آنها از انار و هندوانه «شب یلدا»، تنها سرخی سیلی سرما شد.
شب گذشته نیز ایرانیها یلدای سال 95 را با خوشیها و ملایمتها و ناملایتها پشت سر گذاشتند و خاطرهای را برای خود در دل اولین شب زمستان سال به ثبت رساندند.
کودکان کار بارها و بارها سوژه خبرنگاران و گزارشگران شدهاند اما در همین حد باقی مانده است، درست مثل خودشان ساکت و آرام ....
شب گذشته که اکثر ما با عجله و بدون توجه به اطرافمان در خیابان های تهران دنبال هندوانه شیرین و انار قرمز و شیرینی تازه می گشتیم، کودکانی در نزدیکی ما و در جولان سرمای شکننده پایتخت، صورتشان از سیلی بی مهری سرخ شد و باز دم نزدند.
شاید توقع بیجایی باشد که انتظار دارم این کودکان به صدا در آیند و از مشکلاتشان بگویند! مگر گوش شنوایی هم برای این جور حرفها وجود دارد؟
در یلدای سال 1395 کودکانی از دختر و پسر در پیاده روهای این شهر بزرگ که سنشان از 6 الی 12 سال فراتر نمیرفت، فقط نظارهگر فراهم سازی مقدمات یک جشن بزرگ بودند.
سرما آنچنان بر تن و جان این کودکان رخنه کرده بود که در گوشهای از میدانهای معروف پایتخت دختر بچه دست فروشی نظرم را به خود جلب کرد که از سرما به خود می لرزید و اشک می ریخت که در ازدحام و هیاهوی مردم شهر برای تدارک میهمانی بزرگ یلدا گم شده بود.
در این گزارش دنبال سوال و جواب از مسئولان و نظر خواهی از آنان نیستم چون بدون شک بیشتر از چند جواب همیشگی و کلیشهای دستگیرم نمیشود و آن هم «لزوم ساماندهی کودکان کار، ضرورت توجه به این کودکان، جمع آوری کودکان کار و ...» است.
این روزها و این شبها داستان دختر کبریت فروش مدام در تهران و جای جای این شهر بزرگ در حال تکرار است این در حالی است که گویا مسئولان در خواب زمستانی به سر میبرند.
به راستی ساماندهی این کودکان اینقدر سخت است که تاکنون اتفاقی درخور و شایسته در این زمینه رخ نداده است؟ آیا با مامور شدن بازرسان ویژه از سوی مسئولان در خیابانهای شهر امکان شناسایی و جمع آوری و در نهایت ساماندهی این کودکان وجود ندارد؟ آیا این موضوع اهمیتی کمتر از موضوع برجام یا انتخاب ترامپ به ریاست جمهوری امریکا دارد که اینقدر انگشتان خودمان را محکم در گوشهایمان فرو بردهایم تا صدای فریاد این کودکان را نشنویم؟
مگر نه این است که در تعالیم و آموزه های دینی به دست گیری از ناتوانان تاکید شده است حتی در آیین ایرانی نیز شب یلدا شب صله ارحام است و فلسفه صله ارحام بر دست گیری و حل مشکلات خویشاوندان و آشنایان است پس چرا اینقدر راحت به این آیین های زیبا پشت پا می زنیم و دنبال نهادیه کردن فرهنگ غربی هستیم؟