یک روانشناس کودک معتقد است که سؤالات جنسی کودکان در سنین مختلف متفاوت میشود و باید با توجه به زمینه سؤال و رشد شناختی کودک، پاسخی به اندازه و بدون دروغ به او داده شود.
منصوره کریمزاده، روانشناس کودک و مدیر گروه آموزشی رشته رشد و پرورش کودکان پیش از دبستان دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی درباره سؤالات جنسی کودکان تصریح کرد: مسأله این است که از زمان تولد کودک، بهواسطه نوع مناسباتی که با او داریم، به نوعی باورها و آموزشهای جنسی را شکل میدهیم. درواقع آموزش مسائل جنسی از همان ابتدا شروع میشود. وقتی اطرافیان با دختر و پسر به شکلهای متفاوت برخورد میکنند، مستقیم و غیرمستقیم نقشهای جنسیتی را برای آنها رقم میزنند. کودکان هرچه بزرگتر میشوند، بیشتر با مسائل جنسی خود آشنا میشوند. بنابراین در هر سن واکنشهای خاصی را از کودکان میتوانیم دریافت کنیم. از حدود دو یا سه سالگی واکنشهای شفافی را در کودکان میبینیم. مثلاً یک کودک در این سن متوجه بدن خود و تفاوتهایش میشود و سؤال میکند که من چرا دختر یا چرا پسرم؟ مفهوم این دو چیست؟ چرا به یکی دختر و به دیگری پسر میگویید؟ یا خاله بچهاش را از کجا و چرا آورده است؟
سؤالات کودکان در سنین مختلف متفاوت است
او با بیان اینکه سؤالها به سن کودکان بستگی دارد، افزود: بچههای کوچکتر سؤالات کلیتر دارند. در چهار یا پنج سالگی و در شش یا هفت سالگی نوع سؤالاتشان تغییر میکند. در چهار یا پنج سالگی عموماً دیگر در مورد جنس دختر یا پسر سؤال نمیکنند اما در مورد اینکه من از کجا آمدهام و چطور در شکم تو بودم و به دنیا آمدم، میپرسند. یا در شش سالگی میپرسند ازدواج کردن یعنی چه؟ چرا پدر و مادرها باید در یک اتاق بخوابند اما اتاق خواب من جدا باشد؟ اینها سؤالاتی است که کمکم با توجه به سنشان مطرح میشود. معمولاً سؤالاتی که در یک سنی مطرح است، در سنین دیگر مطرح نمیشود. مثلاً بچهها در شش یا هفت ساگی نمیپرسند بچه از کجا میآید بلکه بیشتر نقشها را بازی میکنند و سعی میکنند نقش پدر و مادری را بازی کنند.
چگونگی پاسخ دادن به سؤالات جنسی کودکان
کریمزاده درباره نحوه پاسخگویی به سؤالات کودکان اظهار کرد: بسیاری از خانوادهها واهمه دارند یا باورهای سنتی دارند و بچهها را ملامت میکنند؛ زیرا صحبت در مورد مسائل جنسی بهویژه در فرهنگ ما خیلی سخت است. بر همین اساس از پاسخگویی اجتناب میکنند و میگویند حرف زشتی زدی. برو دهانت را بشور. اصلاً به تو ربطی ندارد. بزرگ شوی، میفهمی و...؛ بهنوعی صحبت میکنند که بچهها احساس عذاب وجدان میکنند و تصور میکنند کار بدی کردهاند. برای پاسخ دقیقاً باید سن کودک را لحاظ کنیم. نکته مهم این است که باید دید چه اتفاقی باعث به وجود آمدن این سؤال شده است؛ فیلم، عکس، صحبت یا مسائل دیگر. علت و زمینه ذهنی کودک را درمیآوریم و متناسب با سن کودک، به قدر کفایت پاسخ میدهیم. کودکان از نظر رشدی و شناختی یکسری مفاهیم انتزاعی را درک نمیکنند. مثلاً اگر به یک بچه سه ساله بگوییم بچه در شکم مادر بزرگ میشود و بعد به دنیا میآید، برایش قابل درک نیست. او فکر میکند همه چیز را مانند شکلات باید خرید. کمکم که بزرگتر میشوند، متناسب با سن و درکشان باید پاسخی داد که کودک قانع شود و اطلاعات اضافی به او ندهیم. وقتی بزرگتر شد و به چهار یا پنج سالگی رسید، میگوییم که بچه در شکم مادر بزرگ میشود.
با توجه به سن کودک، به او اطلاعات درست دهیم
مدیر گروه آموزشی رشته رشد و پرورش کودکان پیش از دبستان دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی با اشاره به لزوم ارایه اطلاعات درست ادامه داد: اگر به کودکان اطلاعات درست ندهیم، از حدود پنج یا شش سالگی شروع میکنند در گوش هم اطلاعات ناقص و نادرست را پچپچ میکنند. نکته دیگر این است که در پاسخگویی صریح باشیم، اطلاعات غلط ندهیم و به اندازه به آنها توضیح دهیم. کلمات، پیچیده و گنگ نباشد و بچهها را بابت سؤالاتشان تحقیر و تنبیه نکنیم. بچهها در هر سنی باید اطلاعاتی را بدانند. اولین و مهمترین منبع آموزشی، خانواده است و اگر اطلاعات غلط بدهد یا تحقیر و دعوا کنیم، کودک به سراغ کانالهای دیگر میرود. به هر حال بچه این اطلاعات را پیدا می کند. مثلاً کودکی که در سه سالگی میپرسد دختر و پسر چیست؟ در پنج سالگی این را میداند. در پنج یا شش سالگی کودکان اندامهای تناسلی خود را میشناسند.
فرق دختر و پسر چیست؟
او در مورد سؤالات کودکان در زمینه جنسیت تصریح کرد: پاسخ باید کوتاه و در حد لازم باشد. لازم نیست مفصل توضیح دهیم. حتی میتوان از طریق عروسک نشان داد که کدام دختر و کدام پسر هستند. اطلاعات بیش از این برایشان مهم نیست. سؤال در همین حد است. در سه سالگی اینکه کودک بپرسد فرق دختر و پسر چیست، پیش نمیآید. در این سن صرفاً براساس برخوردهای اطرافیان که میگویند این دختر و آن یکی پسر است یا این موهایش کوتاه و آن یکی بلند است، بسنده میکنند و چندان دنبال تفاوت نیستند. مثلاً میبیند فردی حجاب دارد یا موهایش بلند است، میگوید دختر است. قطعاً این سؤالات، رشدی است زیرا شکلگیری هویت جنسی از سه سالگی شروع میشود. کودکان با این سؤالات میخواهند بیشتر از بحث جنسی، به آگاهی از «من کیستم؟» برسند.
پاسخ به سؤال «من چطور به دنیا آمدهام؟»
این روانشناس کودک پاسخ به سؤال نحوه تولد را منوط به سن کودک دانست و افزود: کودکی سه ساله تصویری ندارد و غیرعینی است و نمیتواند بفهمد که بچه در شکم مادر بزرگ میشود و بعد بیرون میآید و از کجا بیرون میآید. حتی سؤال برایش به این شکل گسترده نیست. مثلاً میتوان گفت بچه را از بیمارستان میآوریم. با افزایش سن میفهمد که بچه در شکم مادر بزرگ میشود و در آن زمان بهتر است بگوییم بچه در شکم مادر است و بعداً در بیمارستان از ناف مادر خارج میکنند.
چگونگی تبیین موضوع ازدواج برای کودکان
کریمزاده با تأکید بر توجه به رشد شناختی کودکان برای پاسخگویی به آنها، بیان کرد: در چهار یا پنج سالگی کودکان فکر میکنند که پدر و مادر، زن و شوهر هستند و شب هم در یک اتاق میخوابند. باید دید که بستر سؤال در مورد ازدواج کجاست. آیا از همبازیهایش موضوعی را شنیده است یا تصاویری به او نشان دادهاند یا ناخواسته صحنهای را دیده است و از آنها سؤال میکند. گاهی میبینید کنجکاوی ساده و سطحی است. در عین حال باید حتماً رابطهمان با فرزندانمان آنقدر صمیمی باشد که به ما اعتماد کنند و اطلاعات را بهدرستی و در سطح لازم و ضرورت متناسب با سنشان و با ادبیات لازم و بدون دروغ و اغراق دهیم.
امروزه بلوغ فیزیکی بدون بلوغ شناختی و اجتماعی رخ میدهد
او درباره تأثیر افزایش اطلاعات کودکان در نوع سؤالاتشان اظهار کرد: زمانی که موجی از اطلاعات در فضاهای مجازی و رسانهها در اختیار کودکان قرار میگیرد، آفتهایی به همراه دارد. دورهای در کانادا یا کشورهای سردسیر بلوغ در سنین 18 و 20 سالگی اتفاق میافتاد. شرایط اقلیمی و فیزیکی باعث بلوغ دیررس میشد. امروزه مسائلی مانند فضاهای اطلاعاتی و مجازی در آن کشورها این بلوغ را جلوتر انداخته است. این قاعده در کشورهایی مثل ما که بلوغ در 13 یا 14 سالگی رخ می داد نیز تغییر کرده است؛ میبینیم گاهاً دختران پنجم و ششم ابتدایی به بلوغ میرسند. این تغییر نشاندهنده این است که یکسری افکار باعث تحریکاتی میشود که هورمونسازیها را فعال میکند و بلوغ زودتر اتفاق میافتد و قطعاً میتواند آسیبهایی داشته باشد زیرا بلوغ فیزیکی را بدون بلوغ شناختی و بلوغ اجتماعی داریم. بچهها اطلاعات مناسب و کامل را ندارند و مثل یک دانش ناقص میماند که آسیبزننده است. غریزهای بیدار شده ولی آگاهیهای اجتماعی و شناختی وجود ندارد.
تنوع در کانالهای ارتباطی، سؤالات کودکان را در مورد مسائل جنسی تغییر داده است
مدیر گروه آموزشی رشته رشد و پرورش کودکان پیش از دبستان دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی با اشاره به رویکر پیشگیرانه گفت: چرا باید بگذاریم چنین اتفاقی بیفتد؟ چرا باید اطلاعات بیقاعده و یکسری روابط بدون مدیریت و نظارت از سوی والدین با سهلانگاری مواجه شود که بعداً با چنین مشکلاتی درگیر شویم؟ اولین قدم، آموزش خانوادهها و مدارس است تا سطح آگاهیشان افزایش یابد؛ اما گاهی میرسیم به جایی که خواهناخواه درگیر شدهاند و یکسری سؤالات را میپرسند. در اینجا باید مداخله و مدیریت کنیم تا فرزندان آسیب کمتری را ببینند و اطلاعات ناقصی دریافت نکنند. به دنبال روندی که توصیف کردم، میبینیم تعاملات و کانالهای اطلاعرسانی متنوعتر و قویتری شده و سؤالات کودکان در زمینه مسائل جنسی تغییر کرده است. البته در حیطههای دیگر هم پختگی بیشتری دارند. سعی کنیم اطلاعات را در حد سالم و درست به بچهها انتقال دهیم و فضاها، ارتباطات و بازیهای آنها را مدیریت کنیم. اعتمادسازی کنیم تا سؤالات را از والدین بپرسند. دروغ نگوییم و متناسب با سطح آگاهی و ذهنیتشان اطلاعات بدهیم.
مراقب بازیهای کودکان باشید
او فضای اطلاعاتی کودکان زیر هفت سال را ضعیفتر دانست و گفت: بیشتر نگرانی ما برای زمانی است که بچهها وارد مدرسه میشوند و تعاملاتشان خیلی بیشتر است. از طرفی تا حدودی به سطح عملیات عینی در جنبههای رشدی شناختی رسیدهاند. گاهی در دوران مدرسه کودکان تصاویر و فیلمهایی را ردوبدل میکنند که مخاطرهآمیز است اما در دوران پیش از مدرسه، خانواده میتواند این فضاها را مدیریت کند؛ با آموزههایی که خودش پیشدستی میکند و آموزش میدهد، هم حساسیت بچهها را کم کند و هم رویکر پیشگیرانه داشته باشد. مثلاً به کودک سه، چهار و پنج ساله باید بیاموزیم که بخشهای خصوصی چیست. کدام بخشهای بدن را کسی نباید ببیند و دست بزند. در همینقدر بگوییم که چطور مسواک، حوله و لیوان شخصی داری، بخشهایی از بدن ما نیز کاملاً خصوصی است. بچهها در چهار یا پنج سالگی روی اندامهای یکدیگر حساس میشوند؛ پس والدین باید مراقب بازیهای کودکانشان باشند.
رفتارهای خانواده و تأثیر آن بر بیدار شدن غریزه جنسی کودک
کریمزاده ساده تلقی کردن برخی مسائل را از سوی خانوادهها، آسیب دانست و افزود: گاهی خانوادهها برخی مسائل را خیلی پیشپاافتاده تلقی میکنند و اطلاعات را بهصورت کاملاً عادی با او درمیان میگذارند و تصور میکنند برای کودک عادی میشود. والدین حتی در روابط خود نیز باید دقت کنند. امروزه یکی از آسیبها تکفرزندی است که باعث توجه افراطی خانوادهها به کودک شده است تا جایی که حتی کودک استقلال ندارد. میبینیم که کودک پنج یا شش ساله هنوز با والدین میخوابد. عدم جدا کردن جنین مرزهایی آفت است. چهبسا که در این شرایط کودک ناخودآگاه یکسری مسائل حتی ارتباطات خیلی عادی را ببیند که لزومی ندارد. گاهی خانوادهها میگویند بگذار پوشش، رفتار و ارتباطات نامناسب ما را ببیند و برایش عادی شود؛ درحالیکه واقعاً اینطور نیست و غریزهای را زودتر از موقع و حد آن در کودک بیدار میکنیم.
بیکاری کودکان آسیبزاست
این روانشناس کودک به ثبت تصاویر کودکی در ذهن افراد اشاره کرد و ادامه داد: میگویند هر آنچه کودکان تا قبل از 7 سالگی دیدهاند در ذهنشان مانند یک فیلم ضبط می شود و در دوره بلوغ جلوی چشم کودک پخش میشود و دائماً ذهن آنها را درگیر میکند و مانند یک خوراک ذهنی میشود. پس باید در پوشش و رفتار و روابطمان نکاتی را رعایت کنیم. ناخودآگاه به کودکانی که در یک اتاق جمع میشوند، سر بزنیم و ببینیم چه بازیای میکنند. بیکاری همیشه آفت است. بچهها را باید مشغول کرد و برای آنها برنامه داشت. راجع به سؤالی که دارند تا حد مناسب جواب دهیم و سریع به سراغ موضوع دیگری برویم و ذهن او را از آن سؤال جدا کنیم.
به جای انکار، آموزش دهیم
مدیر گروه آموزشی رشته رشد و پرورش کودکان پیش از دبستان دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی با تأکید بر لزوم آموزش خانوادهها، افزود: به جای واهمه، باید خانوادهها را آموزش دهیم. خواهناخواه کودکان نسبت به رشد جنسی خود، شناخت جنسی و هویتی پیدا میکنند. اگر اطلاعات را درست در اختیارشان نگذاریم، از کانالهای دیگری این ارتباطات و اطلاعات را میگیرند. پس به جای انکار و برخورد خشونتآمیز تلاش کنیم، مطالعه کنیم، یاد بگیریم و رویکرد پیشگیرانه داشته باشیم. برای رسیدن به این اقدامات باید همانند دورههای آموزشی پیش از ازدواج و غربالگریهای دوران بارداری، آموزشهای فرزندپروری را متناسب با رشد کودکان به خانوادههایی که تصمیم به فرزندآوری دارند، بدهیم. هر مادری که باردار می شود و به مراکز بهداشت مراجعه میکند، حتماً ارجاع داده شود و آموزشهای لازم را در زمینه رشد شناختی، اجتماعی و جنسی فرزندان بیاموزد. نکته حائز اهمیت در این موضوع، دریافت آسان اطلاعات توسط خانوادههاست؛ چراکه اگر به زحمت بیفتند، به دنبال این آموزشها نخواهند رفت.