وقتی روس ها 30 سپتامبر 2015 ورود مستقیم خود به عرصه میدانی سوریه را اعلام کردند، می دانستند، با مخالفت ها و مانع تراشی هایی از سوی برخی طرف های بین المللی و منطقه ای مواجه خواهند شد، ارزیابی و تحلیلی که درست بود، چون در همان اولین روزها پس از اعلام این تصمیم با مخالفت های رژیم صهیونیستی مواجه شدند که با ورود روس ها به میدان منافع خود را در پرونده سوریه به خطر افتاده می دیدند، اما خطر برای دو طرف به حد و اندازه ای نبود که آنها را در برابر هم قرار داهد، لذا چاره در گفتگو جهت دستیابی به توافقی دیده شد که خواسته های طرفین در آن لحاظ شده باشد.
اکنون پس از گذشت حدود 14 ماه از این توافق چند هفته ای است که مطبوعات صهیونیستی گزارش هایی از اعتراض مکرر و ابراز نگرانی مستمر این رژیم به تحرکات نظامی و میدانی روس ها در سوریه منتشر کرده، از نقض و فروپاشی توافق تل آویو با مسکو درباره پرونده سوریه سخن می گویند، موضوعی که روزنامه «الاخبار» چاپ بیروت نیز با اختصاص گزارشی به این موضوع خاطر نشان می کند، واکنش های تل آویو و ابراز نگرانی مقامات اسرائیلی در قبال تحرکات نظامی روس ها در عرصه میدانی سوریه، از سست شدن پایه های این توافق و کاهش میزان هماهنگی های روسی – اسرائیلی در سوریه حکایت دارد.
الاخبار در این راستا به دو حادثه نفوذ پهپادهای روسی به آسمان سرزمین های اشغالی و مورد حمله قرار گرفتن از سوی پدافند هوایی اسرائیلی و یا حمله پدافند هوایی سوریه به جنگنده های اسرائیلی که پس از نقض حریم هوایی سوریه اشاره و تاکید می کند، محافل منطقه ای این دو حادثه را نشان کاهش میزان هماهنگی ها بین دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی روسیه و اسرائیل در عرصه میدانی سوریه به ویژه در حوزه نیروی هوایی ارزیابی کردند.
الاخبار در ادامه گزارش خود به تحلیل های ارائه شده در پایگاه خبری صهیونیستی «والا» اشاره می کند که مدعی هستند، پس از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، واشنگتن و کرملین تصمیمات جدیدی خواهند گرفت که نه تنها سوریه بلکه تمام منطقه را تحت تاثیر قرار خواهد داد، لذا این تحلیل ها به تل آویو توصیه می کنند، با اینکه که اسرائیل در اولویت سیاست خارجی روس ها قرار ندارد، اما از آنجا که ژاندارم آمریکا و مهمترین متحد این کشور در منطقه به شمار می آید، به حکم عقل باید جانب احتیاط را حفظ کرده، خود را از روند رخ دادها دور نگه دارد.
بنابراین عمده فعالیت ارتش اسرائیل در این مدت بر جمع آوری اطلاعات و مقابله با اقدامات احتمالی بر ضد صهیونیست ها در سوریه و ناکام ساختن تحرکات و ارسال سلاح برای حزب الله متمرکز خواهد بود. درحالی که مسکو برای تقویت حضورش در میدان سوریه و تجهیز ارتش سوریه به پیشرفته ترین منظومه های موشکی فکر می کند، دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل درک خواهند کرد که برای ادامه حضور در این پرونده نیازمند رویکردی جدید در سوریه و تعامل از نوعی دیگر با طرف های درگیر در بحران این کشور هستند.
به همین دلیل افزایش ابراز نگرانی های کنونی تل آویو از گسترش فعالیت و تقویت حضور نظامی روس ها در سوریه را باید در رویکرد جدید تل أویو به بحران سوریه ملاحظه کرد که از همان ابتدا و چه بسا پیش از تمام تحلیل ها و ارزیابی های منطقه ای و بین المللی و اقدامات سریع این رژیم جهت وضع چارچوب هایی جهت هماهنگی با مسکو برای پیشگیری از هرگونه ضرر و زیان احتمالی، در اطلاع تل آویو از تبعات منفی این حضور ملاحظه کرد.
اگرچه اوایل ورود روسیه به عرصه میدانی سوریه، اسرائیل نیز همانند دیگر بازیگران منطقه ای و بین المللی نتیجه این تصمیم را «شکست ناخود آگاه» مسکو در باتلاق سوریه و متوسل شدن کرملین به هر ترفندی جهت نجات از این باتلاق و چشم پوشی از «بشار اسد» و چرخش مواضع جانبدارانه مسکو در حمایت از نظام سوریه جهت تامین بخشی از منافع خود در این کشور، ارزیابی کرده و به آن دل بسته بود، با این حال برای پیشگیری از هرگونه برخورد و تقابل احتمالی به سرعت روی به هماهنگی نظامی به ویژه در حوزه نبردهای هوایی آورد، رویکردی که به جز ترکیه دیگر طرف های درگیر در بحران سوریه که دارای منافع مشترکی با روس ها بودند، نیز به آن روی آورده، آن را در قبال مسکو پیش گرفتند.
با این حال «الاخبار» گستره هماهنگی های امنیتی اسرائیل با روس ها در عرصه میدانی سوریه را چنان گسترده و عمیق ارزیابی می کند که با وجود تعارض در منافع و واگرایی در مواضع، باز همچون یک ائتلاف و اتحاد نشان می داد.
در طرف مقابل، روس ها که کوچک ترین دلخوری و خصومتی از تل آویو در دل نداشتند، تلاش کردند، با پذیرش خواسته های مقامات اسرائیلی آسودگی خیال آنها را فراهم کنند، این درحالی است که از همان ابتدای بحران سوریه، اسرائیل جایی در راهبرد مسکو نداشت، به ویژه آنکه در طول دو سال اول بحران تل أویو تلاش داشت، خود را برکنار از این بحران و عدم دخیل در آن نشان دهد.
اگرچه اسرائیل از آغاز بحران سوریه دریافته بود که منافع این رژیم در سوریه با منافع آمریکا و رژیم های مرتجع عربی در این کشور چنان به همدیگر گره خورده که تل آویو آن را جایگزین گزینه حضور مستقیم در میدان سوریه قرار دهد، با این حال سال های اول بحران شاهد مواردی از دخالت های مستقیم اسرائیل در جنوب سوریه، در پوشش عناوینی چون کمک های بشر دوستانه و فعالیت های اطلاعاتی نیز بود که ریشه در نوع رابطه و همکاری تل آویو با گروه های تروریستی تکفیری فعال در جنوب سوریه داشت و با کمک آنها توانسته بود، بخشی از تهدیدات محور مقاومت را از خود دور کند.
الاخبار تاکید می کند، با وجود تمام آنچه در سطور بالا به آن اشاره شد، نه روس ها برای تل آویو تهدیدی آنی و خطرناک شمرده می شدند و نه تل آویو تهدیدی برای روس ها تلقی می شدند و این موجب شده بود، هر دو طرف تقابل و رویارویی احتمالی را به مراحل دیگر بحران موکول کنند، چون در طول حضور روسیه در عرصه میدانی سوریه، این کشور نشان داده بود، نگاهش بر جبهه شمالی و جبهه مرکزی که دمشق، پایتخت سوریه و ریف دمشق را شامل می شود، متمرکز است و جبهه جنوبی چندان در کانون توجه مسکو قرار ندارد. جبهه ای که در طول این مدت از ثباتی نسبی برخوردار بود و این ثبات نسبی به اسرائیل اجازه می داد، به تحرکات خود در این بخش از میدان در قالب تعیین خطوط قرمز و ارائه کمک های لجستیکی و نظامی به گروه های تروریستی ادامه دهد.
با این حال این روزنامه لبنانی براین باور است، در نتیجه ورود روس ها به عرصه میدانی سوریه، اسرائیل یکی از مهمترین برگه های برنده خویش یعنی امکان دخالت نظامی مستقیم علیه نظام در سوریه را از دست می دهد، درحالی که این برگه تا پیش از این یکی از مهمترین راهبردهای اسرائیل در بحران سوریه شمرده می شد و به تل أویو اجازه می داد، از آن برای اعمال فشار بر محور مقاومت و حفظ خطوط قرمز هم علیه گروه های مسلح و هم نظام سوریه و ممانعت از بازگشت اوضاع به پیش از بحران استفاده کند و ورود روس های به عرصه میدانی سوریه این برگه را سوزانده و بی اثر کرده بود تا به موازات آن نگرانی تل آویو دو چندان شده، بیش از پیش به اشتباه و نادرست بودن گمانه زنی هایش درباره ورود روسیه به باتلاق سوریه پی ببرد.
الاخبار خطر بزرگ تر از نگاه تل آویو که نادیده گرفته شده بود، را گرایش مسکو به محور مقاومت و تشکیل ائتلافی با آن در دفاع از دمشق عنوان می کند که مهمترین دلیل نگرانی اسرائیل از حضور روس ها در روسیه است، به خصوص آنکه تل آویو به شکلی عیان و شفاف مشاهده می کند، نه تنها از میزان گرایش و سوق یافتن مسکو به دمشق و محور مقاومت کاسته نشده، بلکه گذر زمان این گرایش را افزایش داده آن را به ائتلاف و اتحاد با محور مقاومت مبدل کرده و هر روز که می گذرد، بر گستره و عمیق آن افزوده می شود.
تل آویو تمام این تحولات و گرایشات را با دقت و وسواس بسیار رصد می کرد، اما به جای ابراز نگرانی از تحرکات مسکو یا انتقاد از رویکرد روس ها در سوریه، ترجیح می داد، سکوت اختیار کند، چون به خوبی می دانست، ابراز نگرانی و انتقاد از مسکو، پیش روی این رژیم دو گزینه قرار خواهد داد که می بایست یکی از آنها را انتخاب کند:
گرینه اول: حفظ روند مناسبات فیمابین و ادامه آن که تل آویو را ملزم می کرد، همچنان به توافقنامه امضا شده با روس ها احترام بگذارد و به مفاد آن از جمله ادامه ارسال سلاح و مهمات نظامی از سوی روسیه به حزب الله لبنان عمل کند.
گزینه دوم: کنار نهادن ملاحظات و اعلام پیوستن به محور ضد سوری آمریکا که برخی از کشورهای عضو در آن، چنان مرکز ثقل و وزنه ای در پرونده سوریه شمرده می شدند که عملا در میدان جایی برای ابراز وجود و اعلام حضور تل آویو در میدان سوریه باقی نمی گذاشتند و این از موضع گیری آشکار اسرائیل مقابل روسیه جلوگیری می کرد.
الاخبار با بیان اینکه دو گزینه فوق چکیده و خلاصه برآوردها و ارزیابی های صهیونیستی از تحرکات روس ها در عرصه میدانی سوریه به شمار می آید که بالطبع باید به آنها میل به تقویت و گسترش حضور و افزایش نفوذ مسکو در سوریه را هم افزود، تاکید می کند که تحلیل داده های میدانی و نبردهای جاری در جبهه های مختلف عملیاتی بر عدم تغییر معادلات و موازنه های کنونی و به تبع آن عدم تغییر در مواضع تل آویو تاکید دارد، اما گزینه دخالت مستقیم نظامی را برای تحقق اهداف مورد نظر را رد نمی کند، اگرچه بین تامین منافع و تحقق آنها فاصله ای وجود دارد که اسرائیل به تنهایی نمی تواند، آن را پر کند.
همانگونه که در ابتدای مطلب اشاره شد، آنچه تحلیل الاخبار از رابطه اسرائیل و روسیه در پرونده سوریه را مورد تایید قرار می دهد، گزارش ها و خبرهای روزهای اخیر منتشر شده در مطبوعات و رسانه های رژیم صهیونیستی از جمله روزنامه «هاآرتص» و پایگاه خبری «والا» است که با انتشار گزارش هایی درباره آثار و پیامدهای افزایش نفوذ و تحکیم قدرت نظامی روسیه در سوریه و آب های منطقه ای این کشور صراحتا به نگرانی های تل آویو از این تحرکات اشاره می کنند.
اگرچه نگرانی های اشاره شده در گزارش رسانه ها و مطبوعات رژیم صهیونیستی همان نگرانی هایی است که در گذشته از آنها یاد می شد، اما تغییراتی در نوع نگاه این گزارش ها به چشم می خورد که جای تامل دارد.
این گزارش ها صراحتا تاکید می کنند: «نزدیکی به روسیه از وقتی به موضوعی تحمیلی برای تل آویو تبدیل شد که مسکو تصمیم گرفت، وارد حیات خلوت اسرائیل شود و بدون برخورد با مانع یا مشکلی توانست، نیروی هوایی اسرائیل، قدرتمندترین نیروی هوایی خاورمیانه را به بند بکشد و در غل و زنجیر کند .. این محدودیت تنها بُعد نظامی را شامل نمی شد، چون اوضاع در عرصه سیاسی برای تل آویو بهتر از عرصه نظامی نبود».
تحلیلگران مسائل راهبردی و نظامی اسرائیل تصریح می کنند: بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل به این جهت گزینه هماهنگی نظامی از جمله در عرصه هوایی با روس ها را برای اجتناب از برخورد برگزید، چون گزینه ای دیگری نداشت.
آنها تاکید می کنند: حزب الله امروز در جنگی که روسیه آن را هدایت می کند، مشارکت دارد و به تاکتیک ها و راهبردها و نقشه های میدانی و جنگی روس ها آشنا شده، هم اکنون به آنها کاملا اشراف نظامی دارد و این آشنایی و اشراف، قدرت نظامی حزب الله به ویژه نیروهای نخبه و ویژه اش را بالا برده، آن را از موضع دفاعی خارج می کند و در هر رویارویی احتمالی با ارتش اسرائیل در آینده در موضع تهاجمی قرار می دهد.
لذا پایگاه خبری «والا» در گزارشی ضمن اشاره به «لغو توافقات مسکو – تل آویو» می نویسد: در ابتدا هماهنگی های صورت گرفته بین طرفین سودمند و مفید ارزیابی شده بودند، اما وقتی مسکو اعلام کرد، در بحران سوریه جانب بشار اسد را می گیرد، پایه ها و ارکان این توافقات و هماهنگی ها فرو ریختند، چون دفاع روسیه از سوریه ، دفاع آشکار از بشار اسد است، دفاعی که حزب الله را زیر چتر حمایت خود قرار می دهد و برای ایران حامی اسد، مامنی اقتصادی و نظامی ایجاد می کند.
«والا» ابراز تاسف می کند که بحران سوریه موجب شده تا تل آویو فقط به فکر تحکیم روابطش با مسکو باشد و به مهمترین هدف سفرهای خارجی دستگاه دیپلماسی اسرائیل با عناوین و دستاویزهای مختلف تبدیل شود حال آنکه تا پیش از آن، سفر یک مقام مسئول اسرائیلی به روسیه از امور نادر بود.
این پایگاه صهیونیستی با اشاره به اینکه «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر این رژیم تنها طی سال جاری میلادی چهار بار به دلایل مختلف عازم روسیه شده تا با مقامات روسی درباره اوضاع منطقه، بحران سوریه، تحولات آن و منافع تل آویو در این بحران با مسئولان روسی بحث و تبادل نظر کند، این سفرها را به نوعی تکدی حفظ و تامین منافع تل آویو از روس ها توصیف میکند و در اظهاراتی کاملا در تناقض با آنچه در ابتدای گزارش خود به آن اشاره کرده بود، می نویسد: تل آویو به خوبی می داند، از زمان حضور مستقیم روس ها در عرصه میدانی سوریه، روسیه به بازیگر اصلی در پرونده سوریه تبدیل شده و آینده سوریه با مدیریت روسیه گره خورده است، به همین دلیل است که اسرائیل سخت در صدد تحکیم روابط با روسیه برآمده و امیدوار است با تاثیرگذاری بر مواضع مسکو بتواند منافع خود را در بحران سوریه تحقق بخشد و یا دست کم از حجم زیان ها کم کند.
گذشته از این تل آویو می داند که آمریکا تمایلی به سیاست برخورد و رویارویی با مسکو در سوریه ندارد، از همین رو باید سیاستی مشابه آمریکا اتخاذ کند، زیرا منافع این رژیم حکم می کند که نه تنها از رویارویی با روسیه در سوریه اجتناب کند، بلکه تلاش های خود را بر جذب بیش از پیش روس ها متمرکز کند و با نزدیکی به مسکو ضامن منافع خویش در سوریه باشد.
اما در کنار این تحلیل ها، باید به تحلیل روزنامه «یدیعوت آحارانوت»، چاپ سرزمین های اشغالی هم اشاره کرد که در تحلیلی کم سابقه به نقل از محافل رسمی صهیونیستی نوشت: دخالت روسیه در سوریه یک فرصت طلایی برای اسرائیل فراهم کرد، زیرا مسکو بر یکسره کردن اوضاع سوریه و ترتیب دادن به آینده آن تاکید دارد و تل آویو بر این باور است که مسکو تلاش خواهد کرد، به منافع اسرائیل در این کشور آسیب نرسد.
سخن گفتن از اینکه کدامیک از تحلیل های فوق به واقعیت نزدیک است، به دلیل پیچیدگی بحران در سوریه امری دشوار و حتی ناممکن است، لذا باید به انتظار تحولات آتی و روزهای آینده بحران سوریه و تاثیر آن بر دو بازیگر این میدان بود تا درستی هریک از این تحلیل ها را ثابت کنند.