15 درصد کودکان خیابانی زباله‌گرد و متکدی‌اند

 این روزها کم نیستند آدم‌بزرگ‌ها و بچه‌هایی که سر و ته متن زندگی‌شان در هاشور خاکستری حاشیه زندگی خلاصه شده؛ آدم‌هایی که در حاشیه شهر متولد می‌شوند، در حاشیه زندگی می‌کنند، در حاشیه نفس می‌کشند و در همان حاشیه می‌میرند؛ آدم‌هایی که به‌ قول خودشان، خیالشان راحت است که اگر تمام عمرشان را هم سگدو بزنند،‌ به متن نمی‌رسند که نمی‌رسند اما در این میان شاید کودکان هاشور خورده‌ حاشیه، بیش از هر حاشیه دیگری مهم‌ باشند؛ کودکانی که تنها به‌واسطه تفاوت چند کیلومتری در جغرافیای محل تولدشان، محکومند تا دنیا دنیاست، انگ حاشیه‌نشینی را به دوش بکشند و با مشکلاتی از قبیل بدسرپرستی، اعتیاد والدین، اجبار به ازدواج، فرار از خانه، بی‌شناسنامگی، سوءتغذیه، خشونت‌های جسمی، روحی و بعضاً جنسی و کار، دست به گریبان باشند.

مروه وامقی روانپزشک و استادیار دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی درباره ارتباط کودکان حاشیه و کار کودکان در خیابان به نتایج مطالعات انجام گرفته در سال 91 و 92 به‌روی کودکان کار و خیابانی شهر تهران اشاره می‌کند با بیان اینکه حدود 70 درصد کودکان خیابانی تهران در مناطق کم‌توسعه و حاشیه زندگی می‌کنند، می‌گوید: معاونت توسعه پیشگیری سازمان بهزیستی با هدف شناخت رفتارهای پرخطر کودکان خیابانی مطالعه‌ای با موضوع «ارزیابی رفتارهای پرخطر مرتبط با اچ‌آی‌وی در کودکان خیابانی به‌ منظور گسترش مداخلات برای کنترل و کاهش اچ‌آی‌وی در شهر تهران» انجام داد که در خلال این مطالعات، اطلاعات خوبی درباره جمعیت شناختی این کودکان، خانواده‌ها، مشاغل و مخاطراتی که زندگی آنها را تهدید می‌کند به دست آمد.

64 درصد کودکان خیابانی از چرخه تحصیل خارجند/ 24 درصد کودکان خیابانی هیچگاه مدرسه نرفته‌اند

استادیار دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی با اشاره به موضوع تحصیل و سواد خواندن و نوشتن در میان این کودکان خیابانی می‌گوید: بر اساس نتایج این تحقیق، 23.7 درصد از کودکان خیابانی کاملاً بی‌سواد بوده و هیچگاه تحصیل نکرده‌اند و 40 درصد از این کودکان، تا مقاطعی درس خوانده ولی ترک تحصیل کرده‌اند؛ یعنی آن‌که 64 درصد از کودکان خیابانی شهر تهران خارج از چرخه تحصیل قرار دارند و مابقی این کودکان یعنی 36 درصد آن‌ها به طور همزمان هم تحصیل کرده و هم در خیابان کار می‌کنند.

وی با تشریح موانع تحصیلی موجود در برابر این کودکان، مشکلات معیشتی و عدم توانایی در تأمین هزینه‌های تحصیل را یکی مهمترین علل موانع تحصیلی این کودکان عنوان می‌کند و می‌افزاید: نخستین پاسخی که این کودکان برای عدم تحصیلشان عنوان می‌کنند نیاز آن‌ها به کار و کسب درآمد است و خانواده‌های این کودکان از نظر مالی توان تأمین هزینه‌های تحصیلی این کودکان را ندارند. البته درباره کودکان افغان، عدم دسترسی به تحصیلات رسمی در زمان انجام این تحقیق و همچنین عدم امکان مالی برای تحصیل، دو مؤلفه اصلی پیش‌ِ روی تحصیل این کودکان است. علاوه بر این دخترهای افغان به دنبال شرایط فرهنگی و ازدواج زودهنگام و ترجیح دادن ازدواج به تحصیل، از تحصیل باز می‌مانند.

وامقی معتقد است: در میان کودکان کولی ایرانی نیز موانع قانونی موجود به دلیل نداشتن شناسامه این دسته از کودکان و همچنین سنت کار کردن کودکان در فرهنگ این قشر که باعث شده کسب درآمد خانواده به کار کودکان و زنان کولی وابسته باشد، از مهمترین علل موجود در برابر تحصیل این کودکان است.

اعتیاد، طلاق و تن‌فروشی از مشکلات خانوادگی کودکان خیابانی تهران

استادیار دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی با اشاره به اینکه اکثریت این کودکان با خانواده و اقوام خود زندگی می‌کنند بخشی از آمار به دست آمده از این تحقیق را ارائه می‌دهد و می‌گوید: نتایج این مطالعه نشان داد که 85 درصد کودکان خیابانی در خانواده‌های پر جمعیت بیش از 5 نفر زندگی می‌کنند و به دلیل کسب درآمد بیشتر از کودکان و متعهد نبودن به برنامه‌های تنظیم جمعیتی، از افزایش کودکان خانواده استقبال می‌کنند.

وامقی با بیان اینکه خانواده‌های این کودکان عمدتاً وضعیت نامطلوب اجتماعی و اقتصادی دارند، می‌افزاید: نزدیک به 30 درصد پدران این کودکان خیابانی یا بیکار و یا کم‌درآمدند و مادران سهم زیادی در کسب درآمد خانواده ندارند و 88 درصد آن‌ها خانه‌دارند که این موقعیت نامطلوب اقتصادی برای خانواده‌های افغانستانی حتی خانواده‌هایی که پدر یا سرپرست از تحصیلات خوبی هم برخوردار است، بیش از خانواده‌های ایرانی است چرا که به واسطه مشکلات حقوقی و قانونی، این دسته از افراد دسترسی کمتری به مشاغل مطلوب با درآمد مکفی دارند.

وی با تشریح بخشی از مشکلات این کودکان در خانواده‌های خود اظهار می‌کند: اگر بخواهیم به صورت نمونه‌وار به چند مورد از مشکلات این کودکان اشاره کنیم، موضوع اعتیاد والدین و اعضای خانواده، طلاق و همچنین تن‌فروشی از مهمترین مشکلات پیش‌ِروی این کودکان در خانواده‌های خود است. این در حالی است که یک سوم این کودکان سابقه فرار از خانه را داشتند و بدرفتاری در خانه و خشونت، شایع‌ترین علت فرار این کودکان از خانه است.

استادیار دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی می‌گوید: البته در خانواده‌های افغانستانی این موضوع متفاوت است و این خانواده‌ها از نظر آسیب‌های اجتماعی به کرات، وضعیت بهتری را دارند و از نظر اعتیاد، خشونت و بدرفتاری و مراقبت از کودکان یا تن‌فروشی، وضعیت به مراتب بهتری را دارند.

وامقی در خصوص خانواده‌های کولی نیز معتقد است: در این خانواده‌ها از یک سو تکیه خانواده‌ها بر کار کودکان است و از سوی دیگر این کودکان خیلی زود وارد روابط عاطفی شده و ازدواج می‌کنند؛ این در حالی است که حتی خیلی از پسران کولی‌ها در سنین 14 ــ 13 سالگی ازدواج کرده و با توجه به فرهنگ موجود در این طیف، خیلی زود هم بازنشسته می‌شود و زنان آن‌ها تأمین هزینه‌های خانواده را عهده‌دار می‌شوند.

میانگین سن ورود کودکان کار به خیابان 10 سالگی است/ 15 درصد کودکان خیابانی زباله‌گرد و متکدی‌اند

وی با اشاره به سن پائین حضور کودکان خیابانی برای کار در خیابان‌های شهر تهران اضافه می‌کند: این تحقیقات نشان می‌دهد که میانگین سن ورود این کودکان به کار خیابانی، 10 سالگی است.

وامقی می‌گوید: همچنین اغلب کودکان خیابانی شهر تهران که حدود 73 درصد این کودکان را شامل می‌شود به کارهای خیابانی متعارف مثل دستفروشی اشتغال دارند ولی حدود 15 درصد این کودکان به کارهای نمیه متعارف از جمله زباله‌گردی و تکدی‌گری اشتغال دارند؛ در این میان تعداد بسیار کمی نیز به کارهای غیرمتعارف همچون تن‌فروشی و جیب‌بری می‌پردازند.

70 درصد کودکان خیابانی تهران حداقل 6 ساعت در روز کار می‌کنند/ درآمد 20 تا 25 هزار تومانی روزانه هر کودک خیابانی

استادیار دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی با اشاره به اینکه 70 درصد این کودکان روزانه حداقل 6 ساعت در روز کار می‌کنند اظهار می‌دارد: این کودکان به صورت میانگین روزانه 20 تا 25 هزار تومان درآمد دارند که با توجه به تعداد بالای فرزندان خانواده هریک از این کودکان، درآمد هریک از آن‌ها می‌تواند نقش مهمی در تأمین زندگی خانواده آن‌ها داشته باشد.

وامقی خاطرنشان می‌کند: یکی دیگر از یافته‌های مطالعه انجام شده آن است که کودکان افغان بیش از کودکان دیگر برای تأمین مخارج خانواده‌های خود کار می‌کنند و این به وضوح در میان این کودکان به چشم می‌خورد.

 

27 درصد کودکان خیابانی از مأموران کتک خورده‌اند؛ 16 درصد از مردم/ 5 درصد کودکان خیابانی آزار جنسی را تجربه‌ کرده‌اند

وی با تشریح برخی نگرانی‌های این کودکان خیابانی معتقد است: علی‌رغم تصور عمومی موجود، شرم، ترس از بودن در خیابان و احساس نگرانی و خطر از خیابان از مهمترین نگرانی‌های این کودکان است که در پس ظاهر این کودکان، احساس ترس از خفت شدن، مورد تعرض قرار گرفتن، توقیف اجناس و ... همواره وجود دارد.

استادیار دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی می‌گوید: بر اساس آمارهای به دست آمده این کودکان همواره در معرض خشونت‌های خیابانی قرار دارند و 40 درصد از این کودکان توقیف اجناس‌شان را تجربه کرده‌اند، 27 درصد اهانت و کتک خوردن از مامورین سازمان‌های مختلف را تجربه کرده‌اند، 22 درصد تجربه آزار جسمی در خیابان را داشته‌اند، 26 درصد این کودکان از همسالان خود کتک خورده‌اند، 16 درصد از مردم کتک خورده‌اند و 5 درصد نیز مورد آزار جنسی قرار گرفته‌اند.

یک چهارم کودکان خیابانی تهران، «دخترند»/لزوم برنامه‌ریزی متناسب با اقشار مختلف کودکان خیابانی

وی با اشاره به سهم کمتر دختران در میان کودکان کار عنوان می‌کند: همچنین سهم دختران از میان کودکان خیابان، 25.5 درصد بوده ولی نکته حائز اهمیت آن است که سهم دختران در میان کودکان کولی‌های ایرانی 60 درصد، در میان کودکان ایرانی 35 درصد و در میان افغان‌ها تنها 20 درصد است. یعنی سهم دختران در میان کودکان خیابانی کولی و افغان کاملاً متفاوت است و دختران در میان کودکان کولی، سهم بیشتری از پسران دارند.

استادیار دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی با بیان اینکه در این مطالعه جمعیت کودکان 10 تا 14 سال و 15 تا 18 سال تقریباً برابر است، می‌افزاید: جمعیت کودکان 15 تا 18 سال اندکی بیش از کودکان 10 تا 14 سال است ولی در مجموع با توجه به سهم 54.7 درصدی کودکان 15 تا 18 سال، تقریبا در این بخش، تفاوت چندانی وجود ندارد.

وامقی در پایان خاطرنشان می‌کند: این تحقیق نشان داد که ما با یک گروه یکسان از این کودکان خیابانی طرف نیستیم و نیاز است برنامه ریزی‌های متناسب با اجزا مختلف این گروه‌ها تدوین شود لذا برای برخی از این گروه‌ها علی‌رغم اشتراک مشکلات و مسائل روبرو، می‌بایست راه حل‌های متفاوتی برای حل آن اندیشیده شود؛ مثلاً مشکل تحصیل برای تمام کودکان کار مطرح است ولی روش مرتفع کردن آن برای گروه افغان که مشکل قانونی برای تحصیل رسمی دارند با گروه دیگری که مشکل دسترسی به تحصیل داشته یا گروهی که تنها مشکلات مالی، مانع تحصیل آن‌ها است یا حتی کودک کولی که مشکل شناسامه، مانع تحصیل آن ها است، متفاوت است.