اندیشکده بروکینگز در گزارشی مبسوط به قلم «رابرت اینهورن» به ارائه پیشنهاداتی به دولت بعدی ایالاتمتحده به منظور حفظ توافق هستهای خود با ایران پرداخت.
در ادامه این گزارش آمده است: توافق هستهای میان ایران و کشورهای 5+1 در جولای 2015 منعقد گردید. ایران با کاهش ظرفیتهای هستهای خود به مدت 10 تا 15 سال به تعهدات خود طبق برجام عمل نموده و کشورهای 5+1 نیز تحریمهای اقتصادی علیه تهران را به حالت تعلیق درآوردهاند. علیرغم وجود چنین انطباق مثبتی در توافق، برجام هم در تهران و هم در واشنگتن چالشبرانگیز باقی مانده و آینده آن نیز نامشخص است. منتقدان آمریکایی برجام نگران پایان محدودیتهای هستهای ایران پس از 15 سال بوده و معتقدند که این توافق رفتارهای تحریکآمیز ایران مانند حضور در درگیریهای منطقه، فعالیتهای موشکی، زندانیکردن اتباع ایرانی_آمریکایی و ایجاد مزاحمت برای کشتیهای آمریکایی را پوشش نداده است.
مخالفان در ایران نیز روند کند بهبود اقتصاد کشور را ناشی از عدم اجرای مناسب لغو تحریمها از سوی آمریکا دانسته و این تهدید را مطرح میکنند که چنانچه واشنگتن بانکهای جهانی را به تعامل با ایران تشویق نکند، تهران نیز از عمل به تعهداتش در برجام دست برمیدارد. منتقدان آمریکایی برجام معتقدند این توافق تاثیری بر عملکرد منطقهای ایران نداشته در حالی که موافقان آن امیدوارند که این توافق میانهروی ایران را افزایش داده و منجر به خروج ایران از مناقشات منطقهای گردد. توافق هستهای بر اساس انتظارات خوشبینانه در خصوص تاثیر آن بر سیاستهای داخلی یا استراتژی خارجی ایران فارغ از قلمروی هستهای منعقد نشده است.
دولت بعدی ایالاتمتحده باید از برجام حمایت کرده و تدابیری در راستای حصول اطمینان از اجرای کامل آن، ارائه مزایای اقتصادی به ایران و انصراف مقامات تهران از توسعه برنامه هستهای پس از انقضای توافق اتخاذ نماید. رییسجمهور بعدی آمریکا باید بطور همزمان استراتژی جامعی را در قبال ایران و منطقه در پیش گیرد و طبق آن به شرکای منطقهای خود القا کند که واشنگتن به تامین امنیت آنها متعهد است، برای توقف رفتارهای تحریکآمیز ایران اعمال فشار میکند در حالی که در صورت تمایل ایران به ایفای نقش سازنده منطقهای، درهای دیپلماسی نیز باز میماند و انگیزه همسایگان ایران برای توسعه سلاح هستهای با کسب ظرفیتهای غنیسازی و بازفرآوری کاهش میدهد. در حالی که دولت اوباما برجام را تنها به مساله هستهای محدود کرده باید توجه داشت که حفظ توافق هستهای در درازمدت به تسری برجام به یک استراتژی منسجم منطقهای نیازمند خواهد بود.
مذاکرات در خصوص برنامه هستهای ایران تاریخچهای 12 ساله دارد. نهایتا در 14 ژوئیه 2015 ایران و کشورهای 5+1 درحالی برجام را محقق نمودند که براساس آن محدودیتی عمیق در ظرفیت ایران برای غنیسازی اورانیوم و همچنین بازطراحی رآکتور تولید آب سنگین اراک اعمال گردید. هر دو مورد در کنار یکدیگر بطور موثر موجب کاهش مواد هستهای لازم برای تولید سلاح هستهای طی 10 الی 15 سال میگردد. بعلاوه نظارتهای بی سابقه و سرزده توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی از تاسیسات هستهای ایران با هدف اعتمادسازی از سوی تهران مورد پذیرش قرار گرفت. در مقابل، ایالاتمتحده، اتحادیهاروپا و شورای امنیت تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای ایران را تعلیق و نهایتا لغو مینمایند.
_ مخالفت شدید
این توافق با مخالفتهایی در تهران و واشنگتن همراه بوده است. مخالفان آمریکایی تاریخ 10 الی 15 ساله برای محدودیت بر برنامه هستهای و نحوه برنامههای نظارتی برای جلوگیری از تقلب از سوی ایران را دلیل مخالفتهای خود عنوان کرده و مدعی هستند که میلیاردها دلاری که از لغو تحریمهای عاید تهران میشود موجب تقویت پروکسیهای آن و بیثباتی هرچه بیشتر در منطقه میگردد. مخالفان ایرانی نیز به سهم خود معتقدند این توافق محدودیتهای زیادی بر برنامه هستهای اعمال نموده، تحریمهای زیادی همچنان علیه کشور باقی مانده، نباید نظارتها بصورت سرزده بوده و نهایتا اینکه بازشدن درهای ایران به روی «نفوذ» اقتصادی و فرهنگی غرب موجبات تضعیف ارزشهای انقلابی جمهوری اسلامی را فراهم نماید. با تمامی این اوصاف، برجام توانست رای مثبت را از پارلمانهای هر دو کشور کسب کند. به این ترتیب «برجام» وارد مرحله اجرایی گردید.
پس از گذشت یکسال از تحقق برجام، آژانس بر انطباق عملکرد ایران بر مفاد توافق تاکید نمود. در حالی که آژانس ظاهرا بدنبال دسترسی به مراکز نظامی یا سایر تاسیسات حساس نبود، ایران اجازه دسترسی کامل بازرسان به اماکنی را داد که جزو بازرسیهای معمول محسوب نمیشود. همانطور که انتظار آن میرفت، ایران برجام را برحسب منافع خود تفسیر نمود اما مقاومت واشنگتن و شرکای آن در مسائل ایجاد شده، آن را بگونهای حل و فصل کرد. تاکنون هیچ نشانهای دال بر نقش توافق از سوی ایران نبوده اما منتقدان آمریکایی همچنان مشتاق سنگاندازی در این مسیر هستند. در حایل که ایران به تعهدات خود عمل نموده و احتمالا به همین رویه نیز ادامه دهد، اجرای تعهدات آمریکا در خصوص لغو تحریمها بسیار بحثبرانگیز است؛ بویژه میان تهران و واشنگتن. باوجود لغو فوری تحریمها علیه ایران، عدم تمایل بانکها و شرکتهای بزرگ بینالمللی برای ازسرگیری روابط با ایران احیای اقتصادی مورد انتظار تهران را ایجاد نکرده و مقامات این کشور ایالاتمتحده را به اعمال فشار به این بانکها برای دورماندن از ایران و نهایتا نقض مفاد برجام متهم میکنند.
در چنین شرایطی نباید انگشت اتهام بسوی ایالاتمتحده نشانه رود. به گفته «ریچارد نفیو» مذاکرهکننده سابق لغو تحریمها، سرعت اندک رشد اقتصادی موردانتظار ایران ناشی از عوامل متعددی است: بهای پایین و مستمر نفت که درآمدهای صادرات این کالا را کاهش داده، هراس بانکها و شرکتهای بزرگ از گرفتاری در تحریمهای غیرهستهای باقیمانده علیه ایران، عدم اطمینان از طول عمر برجام، موانع اداری و نظارتی برای انجام تجارت با ایران، هشدار«نیروی کار اقدام مالی» در خصوص سوءرفتار مالی مستمر در ایران، و بطور کلی، محاسبات ریسکآمیز و نامطلوب بانکها و شرکتهای بزرگ در معامله با ایران.
حامیان دولت روحانی و برجام اذعان کردهاند که مزایای لغو تحریمها به آرامی اما بطور مستمر عاید کشور خواهد شد. اما با وجود نارضایتیهای مردمی و فشارهای وارده از سوی مخالفان توافق، حتی حامیان آن نیز رسما ایالاتمتحده را به عدم پایبندی به تعهدات و«شکستن سوگند» _بنا به گفته محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران_ متهم میکنند.
_ آینده نامشخص برجام
بحث همچنان پیرامون توافق وجود داشته و تضمینی هم برای آینده آن وجود ندارد. منتقدان آمریکایی بر عدم پوشش اقدامات تحریکآمیز ایران در توافق متمرکز شده و معتقدند لغو تحریمها این اقدامات را تشدید مینماید. مداخله گسترده ایران در جنگ سوریه و حمایت از دولت بشار اسد، همکاری با حزبالله در سوریه و حوثیها در یمن، مخالفت با درخواست شورای امنیت برای توقف فعالیتهای موشکی، ادامه بازداشت اتباع دوملیتی، سرکوب مخالفان داخلی، ایجاد مزاحمت برای کشتیهای آمریکایی در آبهای بینالمللی و بیان اظهارات تند علیه آمریکا و نفوذ غرب بخصوص از سوی آیتالله خامنهای از جمله موارد مورد اعتراض مخالفان آمریکایی است.
انتخابات ریاست جمهوری 2016 آمریکا منبع دیگری برای عدماطمینان از آینده برجام محسوب میگردد. بیشک هیلاری کلینتون این توافق را حفظ کرده اما رویکردی سخت در قبال اجرای آن در دستورکار قرار خواهد داد. در عین حال، دونالد ترامپ مخالفتش با برجام را اعلام و عنوان کرده است که یا باید این توافق باردیگر موردمذاکره واقع شود و یا بطور کلی منحل گردد. حمایت مستمر ایران از برجام نیز در معرض تردید است. مقامات ایرانی بخصوص رهبر این کشور مکررا تهدید عدم اجرای توافق را در صورت تداوم بدعهدی آمریکا و هراسافکنی به جامعه مالی جهانی برای تعامل با ایران، مطرح میکنند. انتخابات ریاستجمهوری 2017 در ایران نیز نقطه عطفی برای برجام خواهد بود. چنانچه مخالفان برجام بتوانند از این اهرم برای عدمموفقیت مجدد روحانی در انتخابات استفاده کنند، بیشک رییسجمهور بعدی تعهد کمتری به این توافق خواهد داشت.
_ برجام و دولت بعدی آمریکا
بعنوان بخشی از بررسی گسترده سیاست خارجی در ابتدای سال 2017، دولت جدید آمریکا رویکرد خود در قبال برجام و ایران را اعلام خواهد نمود. مطمئنا مذاکره مجدد توافق گزینه متوهمانهای است چرا که مخالفان توافق در کنگره در سال 2015 نیز بر همین امر تلاش داشته و اصرار داشتند که ایران محدودیتهای هستهای بیشتری را بپذیرد اما نهایتا به این نتیجه رسیدند که هیچ جایگزین حقیقی برای برجام وجود ندارد. مذاکره مجدد در سال 2017 به مراتب دشوارتر از آن در سال 2015 است چراکه مخالفان در ایران منفعتی از توافق مشاهده نکرده و غیرقابلتوجیه است که در چنین شرایطی دولت ایران راضی به سازش بیشتر شود. بنابراین بهترین گزینه برای دولت جدید ایالاتمتحده حفظ برجام است.
استراتژی آمریکا در قبال برجام و منطقه باید شامل موارد ذیل باشد:
*انطباق عملکرد ایران با توافق. واشنگتن باید قویا در مقابل هرگونه تلاش تهران برای تضعیف یا فرار از تعهداتش ایستاده و حمایت بینالمللی برای اعمال مجدد تحریمها ضدایران را کسب نماید. چنانچه موارد اجتنابناپذیر یا تخلفات فنی ناخواسته ایجاد شد، واشنگتن باید فورا راهحل عملی برای حفظ انسجام توافق را ارائه دهد. اعتماد عمومی میان طرفین توافق نیز باید تقویت گردد.
*تسهیل مطلوب لغو تحریمها. روند کند بهبود اقتصادی در ایران ناشی از شکست آمریکا در اجرای تعهداتش نیست. بانکها و موسسات بینالمللی برای بازگشت به ایران محتاط بوده و تهران نیز نتوانسته با ایجاد اصلاحات مالی و اداری لازم نگرانیهای آنان را مرتفع نماید. با این حال ایالاتمتحده میتواند راهنماییهایی به بانکها و شرکتها بزرگ ارائه دهد که چگونه با تحریمهای آمریکا علیه سایر مسائل ایران مواجه نشوند.
*کاهش خطرات انقضای برجام. نگرانی عمده بسیاری از موافقان و مخالفان برجام در آمریکا این است که هنگامی که برجام پس از 10 الی 15 سال منقضی شده و محدودیتهای کلیدی علیه غنیسازی و بازفرآوری اورانیوم در ایران به پایان برسد تهران حق قانونی برای توسعه برنامه هستهای خود داشته، میتواند برجام و تعهدات NPT را نقض کرده و به سرعت به سوی تولید سلاح هستهای پیش رود. ایالاتمتحده با همکاری شرکای خود در 5+1 باید مشوقها و بازدارندههایی را در مورد ایران بکار گیرد تا آنها(ایرانی ها) را به تامین نیازهای مسالمتآمیز هستهای خود بدون تلاش برای غنیسازی اورانیوم در مقیاس نظامی ترغیب نماید.
دولت آمریکا باید اعلام کند که سیاست واشنگتن ممانعت ایران از دستیابی به سلاح اتمی است و برای این هدف در صورت لزوم از گزینه نظامی نیز استفاده میکند. به منظور نمایش قدرت و انسجام داخلی، کنگره نیز باید مجوز اقدام نظامی را برای دولت صادر کرده تا در صورت لزوم از سوی رییس جمهور مورد استفاده قرار گیرد.
*استفاده از استراتژی منطقهای دوگانه. به منظور تقویت حمایتهای داخلی و خارجی از برجام و تامین منافع آمریکا در مقیاسی گستردهتر، واشنگتن باید بتواند با چالشهای ایجاد شده توسط ایران روبرو گردد. حفظ ارتش بعنوان نیرویی قدرتمند، حضور دیپلماتیک در خاورمیانه، تقویت روابط امنیتی با کشورهای حوزه خلیجفارس و سایر شرکا، تلاش برای محدودسازی و مقابله با برنامه موشکی و سایر ظرفیتهای نظامی متعارف ایران و نهایتا مقابله با مداخله مستقیم یا غیرمستقیم تهران در امور همسایگان و تغییر توازن منطقه به نفع خود از جمله از جمله مواردی است که واشنگتن باید در دستورکار خود قرار دهد.
در همین حال، در حالی که روابط تهران و واشنگتن در سالهای آتی همچنان خصمانه است، ایالاتمتحده باید خطوطی را که موجب گسترش برجام(به سایر موضوعات) شود دنبال کرده، ایران را به تعامل با خود در حوزههایی با منافع دوجانبه تشویق و وادار به ایفای نقش سازنده در مناقشات منطقهای نماید. آمریکا باید ایران و عربستان را تحت فشار قرار داده تا اختلافات فیمابین را کنار گذاشته و با یکدیگر مصالحه کنند.
*تضعیف چشمانداز گسترش تسلیحات هستهای در خاورمیانه. برجام علاوه بر ممانعت طولانی مدت از تلاش ایران برای دستیابی به سلاح اتمی موجب تشویق سایر کشورهای منطقه برای کاهش فعالیتهای هستهای و غنیسازی خود نیز هست. بعلاوه ایالات متحده باید بدنبال پذیرش منطقهای و جهانی از ابتکارات نظارتی آژانس بینالمللی انرژی اتمی در برجام و تشویق کشورهای منطقه به استفاده از انرژی صلحآمیز هستهای بدون هرگونه تلاش برای دستیابی به جنبههای نظامی این انرژی باشد.