مظلومیت عاشورا در ادبیات داستانی/ مضامین سخت و نویسندگان کم‌رمق

ادبیات به معنای ابزاری برای بازنمایی رویدادهای دینی به منظور ارائه پیام آن برای نسل‌های مختلف در ایران قدمتی دراز دامن دارد. هر چند که از ابتدای حضور ادبیات مدرن در ایران در قالب داستان کوتاه و رمان، صاحبان این ابزار به چنین کارکردی برای این نوع تازه ادبیات قائل نبودند و بیشتر از هر مساله‌ای در داستان نویسی به الگوهای غربی داستان نویسی و تقلید از آن پایبند بوده‌اند.

عبدالعلی دستغیب نویسنده و منتقد سرشناس معاصر در بخشی از کتاب به سوی داستان نویسی بومی درباره این دوران می‌نویسد: در دوره پس از شهریور ۱۳۲۰، به‌تدریج کار تقلید از الگوهای فرنگی بالا گرفت. کتاب‌هایی مانند سفر شب بهمن شعله‌ور در دهه ۱۳۴۰ و قصه‌هایی مانند طوبی و معنای شب شهرنوش پارسی‌پور به تقلید از رمان‌های بسیار مدرن غربی نوشته شد. این تقلید صرف، در دهۀ ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ به اوج خود رسید و  تقلید صرف از جویس، فاکنر و وولف، کلودسیمون و رب گریه ــ در دو دهۀ ۱۳۵۰ و ۱۳۶۰ میدان داری کرد.

اما رفته رفته و با ظهور حرکت‌های دینی در بطن جامعه ایرانی به ویژه پس از قیام پانزده خرداد سال ۱۳۴۲، استفاده از ظرفیت ادبیات داستانی برای بیان زندگی ائمه(ع) و در واقع مرور دوباره حق‌طلبی و راه آزادی‌خواهی آنها و تذکر به مردم ونسل جوان برای لزوم تداوم این راه، رفته رفته جای خود را در میان مردم باز کرد.

عبدالعلی دستغیب در بخشی از کتاب «به سوی داستان نویسی بومی» می‌نویسد: در دوره پس از شهریور ۱۳۲۰، به‌تدریج کار تقلید از الگوهای فرنگی بالا گرفت و تقلید صرف از جویس، فاکنر و وولف، کلودسیمون و رب گریه ــ در دو دهۀ ۱۳۵۰ و ۱۳۶۰ میدان داری کرد.شاید بتوان یکی از پیشگامان در این عرصه را محمود حکیمی نویسنده پیشکسوت معاصر دانست که عمده فعالیت خود را به نگارش چنین آثاری در سال‌های پیش از انقلاب اسلامی متمرکز و آنها را از طریق نشریه مکتب اسلام در قم منتشر می‌کرد.

در کنار آن کتابی مانند «داستان راستان» از استاد شهید مرتضی مطهری نیز در سال‌های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی توانست در میان مخاطبان خود به ویژه جامعه مذهبی ایران شور و شوق و موج تازه‌ای برپا کند.

با این همه ادبیات داستانی ایران در سال‌های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی کمتر از آنچه که باید به باورها، سنت‌ها و آئین‌های بومی و دینی مردم توجه کرده و به آنها روی خوش نشان داد و متجددین داستان‌نویس گویی بخشی از رسالت خود را بر نفی این باورها قرار داده بودند.

هرچند که در این میان می‌توان به آثاری چون «سووشون» اثر سیمین دانشور اشاره کرد که در آنها به باورهای دینی مردم احترام گذاشته شده بود.

دوراهی خلق داستان دینی

پس از پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به تجربه مبارزات منجر به پیروزی انقلاب اسلامی و نیز تجربه هشت سال دفاع مقدس، آورده اجتماعی پیش روی نویسندگان ایرانی به شکلی فرم گرفت که ضرورت توجه به مفاهیم و موضوعاتی مانند قیام امام حسین(ع) و آزادی‌خواهان دینی و سیاسی، بستر خوبی برای تهییج و در صحنه انقلاب نگاه داشتن مردم و نسل جوان به شمار رفت و از همین رهگذر گونه‌ها داستانی انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و داستان دینی شکل گرفت و در بطن این داستان نویسی دینی بود که ضرورت توجه به پرداخت ادبی موضوع عاشورا بیش از پیش حس شد.

با این همه بیش از هر چیز آثاری در بازار کتاب به دست مردم می‌رسید که بازنویسی و بازروایت از حکایت‌ها و رویدادهای تاریخی به شمار می‌رفت و اثری از حرکت خلاقه نویسنده در شکل دهی به آنها را نمی‌شد در آنها پیدا کرد.

مجید قیصری: در فضای دهه ۷۰ و ۸۰ نویسنده سعی می‌کرد خودش را به رنگ جامعه در بیاورد و از سوی دیگر کارکردهایی که سابق بر این برای خود قائل بود را نیز در خطر نگاه و برداشت سیاسی می‌دید. اینها باعث می‌شد او به جای داستان عاشورایی به عنوان مثال، برود سراغ آپارتمانی‌نویسی.در این میان برخی از نویسندگان بر این باور بودند که پرداختن به مضامینی که به روایت بازنمایی حقیقت واقعه عاشورا در یک رویداد امروزین اشاره دارد می‌تواند کارکرد داستان دینی عاشورایی را ایفا کند و برخی دیگر نیز به طور مشخص قائل به گرفتن یک مضمون واقعی و پرداخت تاریخی آن با استفاده از ابزار پیش دست داستان نویس در نویسندگی داشتند.

اما با این همه داستان نویسی دینی در ایران بیش از هرچیز در تئوری به شیوه اول ابراز تعهد کرد و در عمل به شیوه دوم متمسک شد و حاصل اینکه در دهه‌هایی بخش زیادی از بازار کتاب در ایران آکنده از داستان‌های  تکراری با موضوع بازنویسی زندگی و رویدادهای تاریخ اسلام شد و ادبیات داستانی و داستان خلاقه در آن سهم کمتری داشت.

داستان عاشورایی؛ سخت است ولی ناممکن نه

مجید قیصری نویسنده برگزیده جایزه ادبی جلال آل احمد و خالق رمان «شماس شامی» در این زمینه به خبرنگار مهر می‌گوید: واقعیت این است که داستان نویسی به ویژه با مضامینی مانند عاشورا کار سختی است، یعنی کار خلاقه داشتن در این زمینه سخت است. درباره موضوع واقعه عاشورا نیز با وجود اینکه مضامین آن در طول تاریخ بارها برای ما تکرار شده است اما کمتر نویسنده‌ای پیدا شده که یکی از این مضامین را دستمایه خلق داستان کند.

قیصری در ادامه به جامعه ایران در دهه هفتاد و هشتاد اشاره کرده و می‌گوید: در این فضا نویسنده هم سعی می‌کرد خودش را به رنگ جامعه در بیاورد و از رویکردهای اصلی فعالیتش دور شود و از سوی دیگر کارکردهایی که سابق بر این برای خود قائل بود را نیز در خطر نگاه و برداشت سیاسی می‌دید. اینها باعث می‌شد او به جای داستان عاشورایی به عنوان مثال، برود سراغ آپارتمانی‌نویسی.

قیصری در کنار این مساله به انرژی زیاد مورد نیاز برای خلق این نوع از داستان‌ها اشاره کرده و می‌گوید: وقتی نویسنده حس کند فضا برای ارائه این داستان ها وجود ندارد کمتر متمایل به صرف انرژی برای خلق آن می‌شود. به باور من مساله کتاب نخوانی در جامعه ایران و به دنبال آن ساده و خلاقه نبودن بسیاری از آثار داستانی با مضامین دینی کار را به جایی رسانده که واقعه ای مانند عاشورا برای داستان نویسی کمتر ایجاد جذابیت در نویسنده می‌کند.

سرمایه‌گذاری‌های فراموش شده برای ادبیات عاشورایی

اما ماجرا روایت دیگری نیز دارد.

صادق کرمیار نویسنده رمان تحسین شده «نامیرا» در پاسخ به سوالی درباره علت کم توجهی به داستان نویسی با مضامین عاشورایی آن را ناشی از معضلات بزرگتری در کلیت ادبیات داستانی ایران دانسته و می‌گوید: بدنه ادبیات داستانی در ایران بسیار ضعیف است، این ضعف چه در بحث عرضه، چه در تقاضا و چه توزیع مشهود است. به همین خاطر نویسنده فعال در این عرصه چه برای نوشتن از عاشورا و چه برای نوشتن از هر مضمون دیگری تنها به عشق و علاقه خود بسنده می‌کند و نه هیچ ابزار حرفه‌ای دیگری.

کرمیار می‌افزاید: اگر بر این باوریم که داستان و رمان با مضمون عاشورا در کشور ما هرساله با سیر نزولی در حال تولید و انتشار است، باید آن را در علاقه‌مندی‌های اصحاب قلم و ابزارهای ایجاد آن دنبال کنیم. ریشه‌یابی‌ها نیز نشان می‌دهد که در سال‌های پس از انقلاب و دهه هفتاد نیز نویسندگانی که در این مسیر قدم برداشته‌اند تنها بر پایه علائق شخصی و نه سیستم تشویقی ادبیات ایران قدم در این راه گذاشته‌اند.

صادق کرمیار: سوال اصلی این است که اگر ادبیات داستانی عاشورایی در تولیدات ادبی ایران  سیر نزولی در تولید را سپری می‌کند، چقدر برای تولید آن بودجه صرف شده است و چقدر برایش سرمایه‌گذاری شده است؟ وقتی این مسائل را کنار هم قرار دهیم دیگر واقعیت ماجرا چندان دور از دسترس نیست.کرمیار البته مساله نبود حمایت‌ها از تولید آثار داستانی در این زمینه را نیز مورد توجه قرار داده و می‌گوید: شما به سازمان‌های دارای بودجه فرهنگی توجه کنید و بعد به این مساله که از میان همه آنها تنها وزارت ارشاد آن هم با خرید دو تا سه هزار کتاب امکان حمایت از تولیدات ادبی آن هم در همه مضامین را دارد.

وی معتقد است: سوال اصلی این است که اگر ادبیات داستانی عاشورایی در تولیدات ادبی ایران  سیر نزولی در تولید را سپری می‌کند، چقدر برای تولید آن بودجه صرف شده است و چقدر برایش سرمایه‌گذاری شده است؟ وقتی این مسائل را کنار هم قرار دهیم دیگر واقعیت ماجرا چندان دور از دسترس نیست.

در کنار این اظهارنظرها، سال‌هاست که در فضای تولیدات ادبی معاصر شاهد انتشار آثار داستانی شاخصی در این زمینه نیستیم. اگر معدود آثار منتشر شده از برخی نویسندگان صاحب نام و ناشرانی که به صورت ویژه به این مساله همت گماشته‌اند را کنار بگذاریم، با این واقعیت تلخ روبرو خواهیم شد که ادبیات داستانی به عنوان یک کالای فرهنگی نخبگانی در ایران کمتر تن به بازنمایی باورهای دینی مردم جامعه داده است و حقایقی مانند شور سراسری در کشور برای پاسداشت عزاداری ماه محرم را کمتر در خود بازنمایی کرده است.