برخی از رسانه ها در ایران در عنوان های خود برای سخنان عضو تیم ملی فوتبال کره جنوبی در توصیف مشاهدات خود از تهران در سفر قبلی از تعبیر «توهین به مردم ایران» استفاده کرده اند.
اما آیا بازیکن کرهای بر پایه تعریف حقوقی «اهانت» کرده است و می توان سخنان او را مشمول «توهین» دانست؟
ابتدا سخنان «کو جائه چول» را مرور می کنیم تا ببینیم دقیقا چه گفته است:
« تهران یک شهر معمولی برای من نیست. من از تهران میترسم. تهران شهری قدیمی است و مردم آن نامهربان و ناراحت هستند. تمام خانهها و آپارتمانها فضای بستهای دارند. نمیدانم چه ایدهای پشت آن است.
من در سراسر جهان و ورزشگاههای مختلف و مشهوری بازی کردهام ولی چیزی شبیه ورزشگاه آزادی تاکنون ندیدهام. ورزشگاهی که 100 هزار نفر تماشاگر در آن دارد و تمام ظرفیت آن پر میشود.
در دیداری که ما یک بر صفر باختیم، بعد از سوت پایان مسابقه، دیدیم که تماشاگران چطور سر و صدا ایجاد میکردند و چه جو عجیب و غریبی ایجاد شده بود که هیچ وقت از یادم نمیرود و همیشه از این ورزشگاه و تهران هراس دارم.»
قضاوت این بازیکن کره ای البته منفی است اما آیا توهین آمیز است؟ در توهین، تحقیر نهفته است و شنونده را می رنجاند و روح او را می آزارد. اما آیا همه ایرانیان خصوصا تهران نشینان واقعا از سخنان این کره ای احساس تحقیر می کنند؟
آیا واقعا نه همه ما که بخشی از ما و نه همیشه اوقات که گاهی (و شاید گاهی بیش از گاهی وقت ها!) « نامهربان» یا « ناراحت» نیستیم؟
کدام یک از ما در طول یک هفته شاهد یک نزاع نیست؟ آیا این که این همه دورادور خانه هامان این همه دیوار می کشیم و روی دیوارهامان هم نرده می گذاریم نشان این نیست که علاقه یا اجباری وجود دارد که فضاها را ببندیم یا دست کم احساس ناامنی می کنیم؟
در بسیاری از شهرهای دنیا خانه ها با نرده های کوتاه یا با گیاهانی چون شمشاد از خیابان جدا می شوند نه با این دیوارهای بالابلند و در این صورت چه بسا بتوان به فرد غریبه و در اینجا کره ای حق داد که از این همه اصرار بر بستن فضا تعجب کند.
آن بخش از سخنان او درباره ورزشگاه آزادی البته طبیعتا نمی تواند اهانت تلقی شود و تنها توصیف است.
در اظهارات این بازیکن دو کلمه خاص وجود دارد و بحث ها بر سر این دو واژه است: اولی «نامهربان» و دومی «ناراحت».
هر چند ممکن است در ترجمه دقت لازم صورت نپذیرفته باشد و اساسا از یک بازیکن فوتبال در هر جای جهان انتظار نمی رود مانند نویسندگان یا سیاستمداران سخن بگوید و با فرض این که واقعا مردمانی را در تهران و نه همه مردم تهران «ناراحت» دیده باشد می توان گفت:
منظور او از «ناراحت» یا این است که معمولا لبخند به چهره نداریم و عبوس و اخموییم و نگران وقوع امری ناخوشایند یا این که «راحت» نیستیم و رودربایستی داریم و «ریلکس» نیستیم. آیا این توصیف تماما نادرست است؟ کافی است سوار تاکسی شوید و سلام کنید. در غالب مواقع نه راننده و نه مسافران حوصله پاسخ به سلام شما را هم ندارند.
درباره «نامهربان» نیز می توان گفت اگر هم واقعیت نداشته باشد اما تلقی بیرونی از ما شوربختاته چنین بوده که این حرف را بر زبان آورده است.
اگر کمی مهربانتر باشیم و صمیمیتر به نظر برسیم قضاوتهای این چنینی نیز کمتر میشود. ضمن این که همانگونه که در مقابل اهانت حساسیت و غیرت نشان میدهیم و اجازه نمیدهیم هر سخنی بر زبان آورده شود حق توصیف از نگاه خودشان را باید برای دیگران به رسمیت بشناسیم کما این که ما هم وقتی به شهری سفر می کنیم الزاما مانند خود آن جامعه نگاه نمیکنیم.
کمهزینهترین کار این است که در عمل به بازیکن کرهای نشان دهیم که قضاوت او درست نبوده است.