بیانیه علمای سنی علیه« وهابیت»

به مدت سه هفته، نخبگان سنی مذهب عرب – مسلمان به جدال با یکدیگر مشغول بودند. این جدال نه در سوریه، لیبی و یمن که در یک کنفرانس در گروزنی چچن رخ داد. این جدال چنان بی‌سابقه بود که برخی از علمای دینی و شخصیت‌های سیاسی را رودرروی یکدیگر قرار داد. این رویداد که بیش از 200 عالم دینی را از سراسر جهان به خود جذب کرده بود در بیانیه پایانی به جنجال تبدیل شد. در بیانیه نهایی اعلام شد که وهابیت بخشی از دنیای اهل تسنن نیست. این خبر همچون بمبی بود که جهان اهل تسنن را تکان داد.

 

 به مدت سه هفته، نخبگان سنی مذهب عرب – مسلمان به جدال با یکدیگر مشغول بودند. این جدال نه در سوریه، لیبی و یمن (به‌عنوان کانون اصلی خشونت در منطقه) که در یک کنفرانس در گروزنی، چچن (عضوی از فدراسیون روسیه) رخ نمود. این جدال چنان بی‌سابقه بود که برخی از علمای دینی و شخصیت‌های سیاسی را رو در روی یکدیگر قرار داد. این رویداد که بیش از 200 عالم دینی را از سراسر جهان به خود جذب کرده بود در بیانیه پایانی به جنجال تبدیل شد. در بیانیه نهایی اعلام شد که وهابیت بخشی از دنیای اهل تسنن نیست. این خبر همچون بمبی بود که جهان اهل تسنن را تکان داد. مگر می‌شود بر وهابیت، به‌عنوان مذهب غالب در عربستان، شورید و به آن خرده گرفت؛ آن هم مذهبی که حمایت تمام قد رهبران سعودی و پول‌های این کشور را به دنبال خود دارد؟ این موضع بی‌سابقه نشان‌دهنده نگرانی در بخشی از روحانیون مسلمانی است که با خرابکاری افراطیون مواجهند. اما این مساله به‌ویژه باعث افزایش تنش زیرپوستی میان سه کشوری شده که لااقل در تئوری با یکدیگر متحدند: مصر، امارات متحده عربی و عربستان. بر این بیفزایید جاه‌طلبی‌های مسکو را در خاورمیانه که سرچشمه‌اش در سوریه است. عادل الکلبانی، امام ریاض در توییتر خود نوشت: «این کنفرانس نشانه‌ای است که آنها می‌خواهند آتش را به جان ما اندازند.» این کنفرانس در این جمهوری کوچک قفقاز و به دعوت رئیس‌جمهوری آن رمضان قدیروف (که مورد حمایت پوتین است) از 25 تا 27 اوت برگزار شد. این کنفرانس با حضور چهره‌های مذهبی شروع به کار کرد. آغاز‌کننده مراسم شیخ احمد الطیب، امام دانشگاه الازهر بود که نهادی پیشرو در دنیای اهل سنت است.

برخی دیگر از کشورهای خاورمیانه از جمله سوریه که مفتی اعظم آن «احمد حسون» به بشار اسد وفادار است و همچنین کویت، لیبی، اردن و سودان نیز در این کنفرانس حضور داشتند. هیات‌هایی هم از کشورهای دوردست مانند اروپا، هند و اندونزی آمده بودند. این کنفرانس از سوی انجمن خیریه چچنی با همکاری بنیاد «طابه» متعلق به شیخ یمنی «علی الجیفری» برگزار شد. وی یکی از ستون‌های جریان صوفی گری است که با رهبران اماراتی سَر و سِرّ داشته و دفتری در ابوظبی دارد.

 

انگیزه‌های سیاسی نهان

وظیفه این دانشمندان، یعنی حامیان اسلام «نو سنتی» و اهل سکوت، این است که این سوال را مطرح کنند که «اهل سنت واقعی کیست؟» ضعف در پاسخ به این پرسش از این مساله زاده شده که این پاسخ شامل طرفداران دو مکتب از سه مکتب کلامی نمی‌شود: اشعری (که مدت‌ها در دنیای عرب غالب بود) و ماتریدی (که حضوری قوی در آسیا دارد). پیروان سلفی‌گری، سومین ماتریس کلان اهل سنت که از قرن نوزدهم به شدت توسعه‌یافته و زیربنای وهابیت است، از بیانیه نهایی حذف شدند. شرکت‌کنندگان در این کنفرانس در بیانیه خود کم و بیش به طرد سعودی‌ها پرداختند و اعلام کردند که نیازی فوری به منظور جلوگیری از توجیه «تلاش افراطیون برای به‌دست گرفتن عنوان نجیبانه اهل سنت» وجود دارد. شرکت‌کنندگان اعلام کردند که باید به ظهور تشکل‌های جهادی (مانند داعش) واکنش نشان داد و شعارهای تساوی‌جویانه دگم سلفی از سوی آنها را نقش بر آب کرد.

به گزارش لوموند، در سال‌های اخیر، امارات متحده عربی سعی داشته خود را پیرو اسلام «میانه رو» معرفی کند و به همین دلیل از چنین کنفرانسی حمایت کرد. در سال 2010، شیخ علی الجیفری در یک جلسه‌ای در ترکیه حضور یافت. در این جلسه او یکی از فتاوای کلیدی ابن تیمیه که اجازه تکفیر و کشتن دیگر مسلمانان را می‌داد، رد کرد. اما در محیط جوشان خاورمیانه، این طرح‌ها بدون انگیزه‌های سیاسی پنهان نیست. استفان لاکرو، تحلیلگر دانشگاه استفانی برای مطالعه اسلام معاصر می‌گوید: «این نظم کهن است که از آن دفاع می‌شود. علی الجیفری و احمد الطیب عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی نیستند. آنها متقاعد شده‌اند که اسلام‌شان صحیح است. اما در پس آنها دولت‌هایی مانند امارات و مصر هستند که به اسلام خود علاقه‌مندند زیرا از نظر آنها، این نوع اسلام مشروعیت دارد. تمام این شیوخ در یک پروژه ضد انقلابی شریکند که با منافع مسکو در منطقه همگرایی دارد.»

 

نشانه مداخله بزرگ مسکو

علی النُعَیمی، رئیس شورای آموزش در ابوظبی و یکی از سرکردگان استراتژی «رادیکال‌زدایی» (افراط‌زدایی) که مورد حمایت امارات است، در تماس با لوموند گفت که کشورش هیچ نقشی در کنفرانس گروزنی نداشته است. اما ارتباط بین رمضان قدیروف و محمد بن زاید، مرد قدرتمند شیخ نشین امارات و نفوذی که بر بنیاد طابه و الازهر (یکی از حامیان مالی اصلی این اقدام) دارد در تشویق برای برپایی این کنفرانس را نمی‌توان نادیده گرفت. «تئودور کاراسیچ»، تحلیلگر ژئوپلیتیک در دبی می‌گوید: «امارات در برگزاری این کنفرانس نقش داشت و این باعث تنش پنهان در روابط این کشور با عربستان سعودی شده است.» در واقع، این کنفرانس نشان داد که رویکرد وهابی در جهان اسلام مخالفانی سرسخت دارد. این‌گونه نیست که این رویکرد یکه تاز جهان اهل سنت باشد.

اگرچه روابط میان دبی- ریاض ظاهرا نزدیک است و این دو متحد یکدیگر به حساب می‌آیند اما در پشت صحنه درگیری سختی از بعد ایدئولوژیک- مذهبی میان دو کشور وجود دارد که ممکن است تاثیر خود را بر روابط سیاسی آنها نیز بر جا بگذارد. کاراسیچ می‌گوید اگرچه در سطح رسمی، روابط دو کشور خوب است اما مذهب به یکی از مولفه‌های منفی در روابط این دو کشور عربی تبدیل شده است. در خفا، مقامات اماراتی خود را در خط مقدم مدرنیته عربی می‌بینند و از توسعه وهابیت به‌دست دوستان سعودی در درون مرزهای خود به شدت نگرانند. اما رویکرد مصر هم باعث خشم سعودی‌ها شده است. روزنامه‌نگاری به نام محمد الشیخ، با اشاره به رئیس‌جمهوری مصر که در برابر کمک‌های صدها میلیون دلاری عربستان زبان به کام گرفته است، می‌نویسد: «کشور ما مهمتر از عربستان است.» او با لحنی تند نوشت: «السیسی برو به جهنم.» به دنبال انتقادات سنگین ایرانی‌ها از نحوه مدیریت حج از سوی عربستان، مقام‌های سعودی در کنفرانس گروزنی اشاره آشکار به مداخلات روزافزون روس‌ها در امور خاورمیانه داشتند. با این حال، سعد البرک، یک عالم دینی، در توییتر خود نوشت: «شرکت‌کنندگان جرأت نکردند از پوتین بخواهند بمباران سوریه را متوقف سازد.» او که در توییتر 4/ 1 میلیون پیرو دارد، نوشت: «آیا تمام کسانی که زیر آوارها قرار دارند سنی هستند؟»

اکنون جنگ در بعد مذهبی- ایدئولوژیک میان مصر و امارات با عربستان جریان دارد. این کشورها با حفظ ظاهر می‌کوشند روابط خود را نزدیک نشان دهند اما رقابت‌های پنهان در میان‌شان ممکن است در آینده بر روابط سیاسی نیز تاثیر بگذارد. همکاری نکردن امارات با عربستان در قضایای یمن را می‌توان یکی از بازتاب‌های این اختلافات دانست. امارات به دلیل تمرکزی که بر اقتصاد دارد تمایل ندارد وارد بازی‌های سیاسی سعودی‌ها شود. اوضاع اقتصادی مصر هم خراب تر از آن است که بخواهد این کشور را به عرصه شطرنج خاورمیانه بازگرداند. اکنون عربستان تنها بازیگردان خاورمیانه است که همسایگان عرب را با تهدید و تطمیع کنار خود نگه داشته است.