رژیم صهیونیستی و ایالاتمتحده یک قرارداد دهسالهٔ کمک نظامی امضاء کردهاند که بزرگترین قرارداد از این نوع در تاریخ آمریکاست. این قرارداد که فعلاً تفاهمنامه آن به امضاء رسیده، دربرگیرنده کمک «38 میلیارد» دلاری آمریکا به این رژیم در یک دهه است. این رقم، 27 درصد بیش از ارزش آخرین قرارداد کمک نظامی بین دو دولت در 2007 است.
اتحاد سیاسی و نظامی بین واشینگتن و تلآویو، اتحادی قدیمی و به اندازه طول عمر نامشروع رژیم صهیونیستی است. حتی تا پیش از امضای این تفاهمنامه در هفته گذشته، بر اساس گزارشهای سرویس تحقیقات کنگره آمریکا، " اسراییل در مجموع بزرگترین دریافت کننده کمکهای نظامی خارجی دولت آمریکا، از پایان جنگ دوم جهانی به اینسو محسوب میشد.
این تفاهمنامه هفته گذشته، بعد از ماهها بحث درباره جزییات بسته کمک نظامی در ایالاتمتحده، به امضای مشاور امنیتی موقت رژیم صهیونیستی، یعقوب نیگل و معاون وزیر خارجه آمریکا، تام شانون، در محل وزارت خارجه آمریکا به امضاء رسید. طبق این قرارداد، در ده سال آینده، تلآویو نمیتواند دیگر تقاضای کمک نظامی اضافی از کنگره آمریکا داشته باشد. تقریباً کل این کمک هم صرف خرد جنگافزار از ایالاتمتحده میشود.
نکته مضحک ماجرا این جاست که باراک اوباما به داشتن روابط سرد با نخستوزیر اسراییل معروف شده، اما در حالی کاخ سفید را ترک میکند که همه رکوردهای قبلی را در کمک به این رژیم شکسته است.
اوباما در بیانیه مکتوب خود بعد از امضای تفاهمنامه نوشت: " نخستوزیر نتانیاهو و من اطمینان داریم که این تفاهمنامه نقشی چشمگیر در (تأمین) امنیت اسراییل در منطقهای خطرناک، ایفاء خواهد کرد." او در ادامه افزود، " تا وقتی اسراییل وجود دارد، ایالاتمتحده بزرگترین دوست و شریک آن است، واقعیتی که امروز (با امضای این تفاهمنامه) مؤکد شد. این تعهد به امنیت اسراییل، تزلزلناپذیر بوده و مبتنی بر یک دغدغه اصیل و پایدار برای آسایش مردم اسراییل و آینده کشور اسراییل است."
تعهد به رژیم صهیونیستی، ورای رقابتهای سیاسی
کمک به رژیم صهیونیستی، یکی از «راکدترین» و کم چالش ترین موضوعات در جریان رقابتهای انتخاباتی 2016 بوده است. با وجود برخی اظهارات دوپهلوی دانلد ترامپ درباره مناقشه فلسطینیها- اسراییلیها، او در نهایت قولهای محکمی مبنی بر تقویت روابط این دو دولت به صهیونیستها داد. کلینتون هم به سهم خود، در طول دوران سیاست ورزیش، به ویژه در وزارت خارجه، یکی از سرسختترین حامیان رژیم صهیونیستی بوده و هست.
با این حال، رأیدهندگان آمریکایی نظرات متفاوتی درباره این حجم عظیم از حمایت مالی نظامی داشتهاند. درحالیکه بیش از 60 درصد از آمریکاییها در مناقشه فلسطینیها و صهیونیستها، همدلی بیشتری با رژیم اسراییل دارند (نظرسنجی موسسه گالاپ، 2016)، در بین دو حزب اصلی آمریکایی، میزان این همدلی متفاوت است. درحالیکه حدود نیمی از دموکراتها حامی اسراییل هستند، حدود 80 درصد جمهوریخواهان از این رژیم حمایت میکنند.
در نظرسنجی جداگانهای که موسسه «بروکینگز» انجام داد، باز حدود نیمی از دموکراتها پاسخ دادند که به نظرشان رژیم اسراییل از نفوذ بسیار بالایی روی حکومت ایالاتمتحده برخوردار است.
از سوی دیگر، جنبش بایکوت، عدم سرمایهگذاری و تحریم اسراییل (BDS) که از سازمانهای داخل و خارج آمریکا میخواهد که روابط مالی خود را با اسراییل قطع کنند، توانسته محبوبیت خوبی در کالجها و دانشگاههای این کشور کسب کند. این جنبش توسط یک جنبش اجتماعی دیگر به نام «زندگی سیاهان مهم است» نیز تقویت شده است، چرا که بخشی از سیاست این جنبش جدید هم اعتراض به رفتار رژیم صهیونیستی با فلسطینیهاست.
در کل، جوانان آمریکایی در موضوع مناقشه فلسطین-رژیم صهیونیستی، همدلی کمتری نسبت به مسنترها با این رژیم دارند. نتایج یک نظرسنجی موسسه گالاپ در 2014، نشان داد که تنها نیمی از جوانان بین 18 تا 34 سال آمریکایی از اسراییل طرفداری میکردند، این در حالی بود که 58 درصد افراد بین 35 تا 54 و 74 درصد افراد 55 به بالا، طرفدار اسراییل بودند.
اوباما رکورد کمک نظامی به رژیم اسراییل را شکست
برنی سندرز که در جریان رقابتهای درونحزبی دموکراتها، محبوبیتی چشمگیر در بین جوانان به دست آورده بود، به انتقادات تند و صریح از رژیم صهیونیستی معروف است. او یکبار در میان هلهله و تشویق هواداران جوان خود گفته بود: " اگر به دنبال صلح و عدالت هستیم، باید بگوییم که هیچوقت حق با نتانیاهو نیست."
همه این واقعیتها، یک پسزمینه عجیب برای این قرارداد رکوردشکن ایجاد میکند. مهم نیست که رابطه «رهبران ارشد» دو دولت چه اندازه بد باشد، مهم نیست که چه کسی سکاندار بعدی کاخ سفید باشد، مهم نیست که بخشی از رأیدهندگان آمریکایی با صدای رسا انتقادات خود به رژیم اسراییل را مطرح کنند: ایالاتمتحده انگیزههای عملگرایانه برای سرازیر کردن مبالغ عظیم پول بهسوی ارتش رژیم صهیونیستی دارد.
کاخ سفید توجیهات سرراستی برای این قرارداد دارد. ازنظر سیاسی، این بستهٔ کمک نظامی پاسخی به توافق هستهای آمریکا و 5 قدرت جهانی با ایران است تا میان منافع احتمالی آن برای ایران و منافع اسراییل موازنه ایجاد شود. نتانیاهو از مخالفان سرسخت توافق هستهای با ایران بود و آن را «اشتباهی بزرگ» خواند که با کاستن از فشار تحریمها بر ایران، این پتانسیل را برای آن باقی میگذارد که یک روز به بمب دست پیدا کند. گرچه هنوز بخش قابل توجهی از آن «منافع احتمالی» برای ایران، عملاً محقق نشده است، اما دستاویز خوبی به دولت امریکا داده که به این بهانه در تجهیز و تسلیح متحد و شریک اصلی خود در غرب آسیا چیزی کم نگذارد. دولت اوباما این سیاست را در قبال عربستان هم در پیش گرفته و به بهانهٔ راضی نگهداشتن سعودیها و تعدیل عصبانیت آنها از توافق هستهای با ایران، مجوز قراردادهای سنگین تسلیحاتی را با حاکمان جنایتکار ریاض صادر کرده است.
«ملیسا دالتون»، عضو ارشد اندیشکده صهیونیستی «مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی»، نوشت: " این پول تلاشی برای دادن آرامش خاطر به اسراییل و کاهش دغدغههای آن درباره استمرار تهدیدات از جانب ایران است."
انگیزه دیگر اوباما برای پیشبرد این قرارداد، دادن امتیاز به جمهوریخواهان و راضی کردن آنها در کنگره است. طبق برخی گزارشها، پیش از امضای تفاهمنامه، دولت اوباما از نتانیاهو خواسته بود که برای حصول این توافق، ابتدا موافقت سناتور جمهوریخواه، «لیندسی گراهام»، رئیس کمیته تخصیص امور خارجه سنا را جلب کند. با این حال، گراهام و بسیاری از چهرههای شاخص جمهوریخواه کنگره، این مبلغ عظیم 38 میلیارد دلاری را هم برای کمک به رژیم صهیونیستی کافی نمیدانند. خود گراهام بعد از امضای قرارداد، در بیانیه خود نوشت: "خیلی عجیب است که (در تفاهمنامه) تنها (سالانه) 500 میلیون دلار برای پروژه دفاع موشکی که از 2014 آغاز میشود، اختصاصیافته است." او " رفتار تحریکآمیز ایران" و "فناوری موشکی پیشرفته " آن را توجیهی منطقی برای افزایش کمک نظامی به صهیونیستها، حتی بیشتر از این مبالغ، دانست. گراهام در بیانیه خود افزود: " گرچه این بزرگترین توافق تاریخ آمریکا برای کمک نظامی خارجی است، حزب جمهوریخواه خواهان صرف بودجهای حتی بزرگتر در این زمینه است."
مدافعان میگویند که این حجم عظیم کمک نظامی برای حیات و امنیت رژیم صهیونیستی ضروری است. مثلاً ملیسا دالتون از CSIS معتقد است که «محیط خطرناکی» که اسراییل را احاطه کرده، چنین کمکهایی را ناگزیر میسازد: " سوریه جنگ زده در شمال شرق، لبنان تحت نفوذ حزبالله در شمال، شورشیهای اسلامگرا در صحرای سینا در جنوب، همه وعده کمک تاریخی 5 میلیارد دلاری به برنامه موشکی اسراییل را در 10 سال آینده توجیه میکند."
اما اصل مطلب را مشاور امنیت ملی اوباما، سوزان رایس، در مراسم امضاء توافق بیان کرد: " این تفاهمنامه فقط برای اسراییل خوب نیست، برای ایالاتمتحده هم خوب است. امنیت ما بههمپیوسته است. وقتی متحدان و شرکای ما مثل اسراییل امنتر باشند، ایالاتمتحده امنتر است."
توجیه دیگر مدافعان توافق این است که بخش اعظم این پول صرف خرید جنگافزار پیشرفته از خود ایالاتمتحده میشود و درنتیجه به صنایع نظامی این کشور بازمیگردد. طبق توافق جدید، کلیه قراردادها و توافقات پیشین کمکهای نظامی، ازجمله توافق سال 2007 ملغی میگردد. طبق توافق 2007، رژیم صهیونیستی میتوانست تا 26 درصد کمکهای آمریکا را صرف توسعه صنایع نظامی خود کند؛ اما طبق توافق جدید، کل این مبلغ باید صرف خرید هواپیماها و تسلیحات پیشرفته و تقویت توان موشکی شود. بهعلاوه تلآویو دیگر نمیتواند در 10 سال آینده تقاضای کمک نظامی اضافی از کنگره آمریکا داشته باشد.
این توافق در بازه زمانی 2019 تا 2028 اجرایی خواهد شد و طبق آن صهیونیستها هر سال 3.3 میلیارد دلار دریافت خواهد کرد (در حال حاضر این مبلغ 3.1 میلیارد دلار است). اسراییل علاوه بر بودجه تأمین مالی نظامی خارجی وزارت خارجه آمریکا، از منابع مالی پنتاگون هم برای پروژههای ویژه خود استفاده میکند.