البته باید توجه داشت که نظام درآمدی و قدرت خرید به طرز وحشتناکی کاهش پیدا کرده است، به طوری که اگر خانوادهای حتی قصد داشته باشد پسانداز کند، نمیتواند. البته فرهنگ یکدهم و پسانداز فقط مربوط به ایران نیست و کشورهای توسعه یافته و صنعتی جهان مانند انگلستان و آلمان نیز از آن استفاده میکنند.
شاید بتوان موضوع پسانداز را یکی از اصلیترین شاخصهای معیشتی دانست؛ پساندازی که با گذشت زمان کمرنگ و کمرنگتر شده است. اگر در دهه ۷۰ و یا ابتدای دهه گذشته، خانوادههای ایرانی میتوانستند مبلغی را برای پسانداز در نظر بگیرند، امروز دیگر آن مبلغ به قدری ناچیز شده است که پساندازی شکل نمیگیرد که خانوادهها روی آن حساب کنند. یافتههای مرکز آمار از میزان درآمد و هزینه سالانه خانوارها در سال گذشته نشان میدهد که متوسط درآمد یک خانوار شهری حدود ۲۴ میلیون تومان و هزینه متوسط آن حدود ۲۳ میلیون و ۴۸۶ هزار تومان بوده است که بهطور متوسط هر خانوار شهری توانسته نزدیک ۶۴۵ هزار تومان(ماهانه ۵۳ هزار تومان) پسانداز کند. این در حالی است که از کل هزینههای سالانه خانوارهای شهری، حدود شش میلیون تومان آن مربوط به هزینههای خوراکی و اندکی دخانی و حدود ۱۸ میلیون تومان نیز مربوط به هزینههای غیرخوراکی بوده است. از سهم ۲۵ درصدی هزینههای خوراکی و دخانی، ۲۱ درصد مربوط به هزینههای گوشت و از سهم بیش از ۷۵ درصدی هزینههای غیرخوراکی، ۴۴/۴ درصد مربوط به مسکن بوده است.
در حالی که رشد متوسط درآمد سالانه خانوارهای شهری چهار درصد بیشتر از رشد هزینه کل سالانه آنهاست، این یافتهها نشان میدهد که منبع تامین درآمد خانوارهای شهری بیشتر از محل درآمدهای متفرقهای تامین میشود که سهم آن به ۵۱ درصد میرسد. در این میان، مشاغل مزد و حقوقبگیری سهمی ۳۲ درصدی و مشاغل آزاد و کشاورزی و غیرکشاورزی نیز سهمی حدود ۱۶ درصدی در تامین درآمد خانوارهای شهری دارد. موضوع به همین جا ختم نمیشود و یافتههای مرکز آمار نشان میدهد خانوادههای روستایی نیز در مساله پسانداز، وضعیتی تقریبا مشابه و حتی بدتر از خانوارهای شهری دارند، چرا که اعداد و ارقام مربوط به هزینه و درآمد سالانه خانوارهای روستایی نشان میدهد یک خانواده روستایی بهطور متوسط، سال گذشته توانسته در نهایت حدود ۵۰ هزار تومان از درآمد خود را پسانداز کند. با وجود آنکه همواره شاهد آن هستیم که نرخ تورم کاهش مییابد، اما قدرت پسانداز بنابه دلایلی مانند تله تورم و ناتوانی دولت در تقویت واقعی دستمزها، از سال ۸۸ به بعد ۳۰ درصد دیگر نیز کاهش داشته که این موضوع زنگ خطری دیگر برای اقتصاد رو به بحران ایران است. کاهش چشمگیر پسانداز خانوارها در ۱۰ سال گذشته نشان از آن دارد که خط فقری جدید به وجود آمده که متاسفانه شیب آن روز به روز بیشتر میشود
در طول ۱۲ سال گذشته نه تنها چیزی بر توان خرید مردم افزوده نشده، بلکه افت قدرت خرید اتفاق افتاده که متاسفانه این روند همچنان ادامه دارد. هر چند در بیش از سه سال گذشته آهنگ رشد نرخ تورم کُند شده، اما به دلیل کسری درآمدی خانوارها بسیاری از خانوارهای با درآمد متوسط جامعه در تامین مخارج خود با مشکلاتی روبهرو هستند. در این بین، اقشار کم درآمد به مراتب با مشکلات اقتصادی جدیتری دست و پنجه نرم میکنند. دولت در دوره فعالیت خود، تلاشهایی برای گشایش در زندگی و اوضاع اقتصادی مردم انجام داده، اما کافی نیست؛ به این معنا که دیگر دولت به تنهایی نمیتواند مشکلات را حل کند. در نتیجه باید بگوییم که اوضاع پسانداز روز به روز بحرانیتر میشود. شاید روزی برسد که خانوادهای حتی هزار تومان هم پسانداز نداشته باشد. دید جناحی به این موضوع حیاتی کاملا بسیار غلط است؛ چراکه باید همه دست به دست هم دهند تا در گرداب کاهش قدرت خرید بیش از این فرو نرویم.
کاهش تصاعدی قدرت پسانداز مردم در ۱۰ سال اخیر
پسانداز در فرهنگ ایرانی، قدمتی تاریخی دارد؛ به طوری که ما ضرب المثلها و حکایتهای زیادی درباره پسانداز داریم که به مرور تمام آنها به فراموشی سپرده شده است. شاید اصل یک دهم به گوشتان خورده باشد. این اصل میگوید اگر خانوادهای ماهانه یک میلیون تومان درآمد دارد باید تصور کند یک دهم این درآمد برای او نیست و حتما باید در حساب دیگری ذخیره شود. اصل یک دهم می گوید یک بنگاه و یا یک فرد باید حداقل یک دهم درآمدهای فعال خود را پسانداز کند تا بتواند از این طریق برای خود درآمد غیرفعال ایجاد کند.
به طور کلی و بنا بر تعریف اقتصادی، به مازاد مخارج سال پسانداز گفته میشود. ما به مبلغی پسانداز میگوییم که در مواقع بیماری و شرایط خاص به کمک ما بیاید. حال سوالی که برای همه شما پیش میآید این است که اصلا پولی برایمان میماند که پسانداز کنیم؟ باید گفت که متاسفانه درست است. در حال حاضر شرایط اقتصادی طوری شده است که دیگر پسانداز غیرممکن شده است. بر اساس مطالعاتی که مرکز پژوهشهای مجلس انجام داده، قدرت خرید مردم ایران، میان سالهای ۷۹ تا ۹۰ به صورت مستمر و حتی تصاعدی کاهش داشته است. یادمان هست که در سالهای ۷۵ تا ۸۰ خانوادهها با پسانداز صاحبخانه شدند، خودرو خریدند، وسایل خانه خود را نو کردند و دهها اقدام مهم دیگر.
در آن سالها در اکثر خانوادهها یک نفر که غالبا پدر خانواده بود کار میکرد و همه مخارج را تامین میکرد، اما امروز با وجود آنکه چند نفر شاغل در هر خانواده وجود دارد باز هم مخارج خانواده به خوبی تامین نمیشود. ریزش جمعیت به زیر خط فقر در این سالها فاصله درآمد استانها را نه تنها کاهش نداده بلکه به شدت افزایش داده است. بهعنوان مثال، در سال ۷۹ شکاف درآمد در شهری مانند تهران که برخوردارترین استان کشور به حساب میآید، ۳/۸ برابر بود که این میزان در سال ۹۰ به ۵/۵ برابر افزایش داشته است. طبیعی است این شکاف، در پنج سال اخیر نیز افزایش داشته است. جالب است بدانید یکی از شاخصهای توسعه قدرت پسانداز ملی است که قدرت پسانداز فردی و خانوادگی به تقویت آن کمک میکند. اساس بر این است که هر کشوری پسانداز بیشتری نسبت به دیگر کشورها داشته باشد، توسعه یافتهتر است.
فرهنگ بینالمللی یکدهم و پسانداز
فرهنگ پسانداز تنها به ایران مربوط نمیشود، بلکه در تمام فرهنگها چه اروپایی، آفریقایی و چه آمریکایی معجزه پسانداز همواره گوشزد میشود. گزارشهای جهانی نشان میدهد آسیاییها بیشتر از سایر ملل به پسانداز علاقه دارند. بیش از ۵۷درصد از مردم این منطقه هر پول نقدی که به دست میآورند، به سرعت به صندوق پسانداز خود میریزند. این در حالی است که برزیلیها و در کل اهالی قاره آمریکا بیشتر پول خود را صرف مصرف میکنند تا اینکه در یک صندوق پسانداز آن را ذخیره کنند. از این میان شهروندان روسی بیشتر پول خود را به خرید پوشاک اختصاص میدهند. بنا بر گزارشی که از سوی شرکت ملی پسانداز و سرمایهگذاری در کشور انگلیس منتشر شده است، پیشبینی شده که خانوادههای انگلیسی تا سال ۲۰۵۰، پنجاه درصد از پولهای خود را پسانداز میکنند که این میزان در حال حاضر ۴۳ درصد است.
با این روند میزان پسانداز در آن کشور به ۱۵۰ میلیارد پوند میرسد که این میزان در حال حاضر ۴۳ میلیارد پوند است. این در حالی است که پسانداز خانوادههای انگلیسی در ۵۰ سال پیش تنها یک میلیارد پوند بوده است. در کشور آمریکا اکثر دانشجویان، هزینه تحصیل خود را با ترکیبی از پسانداز خانواده، وام و اشتغال تامین میکنند. تامین هزینه تحصیل فرزندان برای خانوادههای آمریکایی به دغدغهای اساسی تبدیل شده است. بسیاری از خانوادهها، پسانداز را از هنگام تولد کودک آغاز میکنند. همین مساله خود بر این نکته تاکید دارد که موضوع پسانداز از یک مفهوم مشترک بین همه خانوادهها با فرهنگهای متفاوت، برخوردار است. به عقیده جورج گلاسون، طلا به شما روی میآورد، اگر حداقل یکدهم از درآمد خود را پسانداز کنید. بنابراین قانون یک دهم یا پسانداز یک قانون بینالمللی است که باید همه به این معجزه، برای جلوگیری از فشارهای مالی روی بیاورند.