علیرغم اعتراضات و هشدارها نسبت به رهاسازی ماده پلنگی به نام هیرکان در پارک ملی گلستان طی چند روز اخیر، معصومه ابتکار، در گفتوگوهای خبری خود اعلام کرد این پلنگ پس از 27 ماه نگهداری و آمادهسازی برای شکار توسط اداره کل حفاظت محیط زیست استان گلستان در زیستگاه خود رهاسازی شده است. ادعایی که تاکنون در فضای مجازی از جهاتی، مورد تکذیب کارشناسان و فعالان محیط زیست قرار گرفته است.
علیرضا جورابچیان، مدیر بازنشسته سازمان حفاظت محیط زیست و بنیانگذار پروژه بینالمللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی در واکنش به رهاسازی هیرکان، توله پلنگی که مرداد 93 توسط افرادی ناشناس به اداره محیط زیست شهرستان کردکوی تحویل داده شده بود در پارک ملی گلستان میگوید: افرادی که هیچگونه تخصصی در زمینه حیات وحش نداشتهاند حق این را ندارند که برای سرنوشت گونهای باارزش و در خطر انقراض تصمیمگیری کرده و این تصمیم نادرست را به کارشناسان IUCN نسبت دهند، چرا که هیچ کارشناس حیات وحشی درد نیا به خود اجازه نمیدهد گونهای مانند پلنگ را که دو سال در نزدیکی انسان و در فضایی کوچک نگهداری شده را در طبیعت رها کند. رهاسازی گوشتخواران شکارچی در طبیعت از پیچیدهترین تصمیمات در زمینه حیات وحش بوده و مستلزم انجام اقدامات سیستماتیک، درازمدت و حساسی است که از مهمترین آنها آموزش شکار در محیط های نسبتاً طبیعی است که به دلیل دشواریهای انجام آن، به ندرت در دنیا صورت میپذیرد.
وی در تکذیب اظهارات معصومه ابتکار ادامه میدهد: این پلنگ به همراه برادرش در یازدهم مرداد 93 توسط افرادی ناشناس در مقابل اداره حفاظت محیط زیست کردکوی رها شده بود. بنابراین زمان نگهداری آنها توسط اداره حفاظت محیط زیست استان گلستان، 24 ماه بوده است نه 27 ماه. ضمناً بر خلاف آنچه گفته شده است، طی این 24 ماه، هیچ برنامهای در راستای آمادهسازی پلنگها برای آموختن فن شکار صورت نگرفته است و از همه مهمتر، چگونه میتوان گفت پلنگ را در زیستگاه خود رهاسازی کردهایم در حالی که دو سال پیش، افرادی ناشناس این دو توله پلنگ را در برابر اداره حفاظت محیط زیست شهرستان کردکوی رها کرده بودند. بر اساس کدام اطلاعات، زیستگاه این حیوان، پارک ملی گلستان عنوان شده است و از همه مهمتر بر اساس نظر کدام کارشناس حیات وحش، حیوانی را که از زیستگاه اصلی آن اطلاعاتی در دست نداریم، در پارک ملی گلستان رها کرده ایم تا ذخیره ژنتیکی این زیست کره را (البته به فرض زنده ماندن و تولید مثل این پلنگ) تحت تاثیر قرار دهیم. قاعدتاً باید بدانیم که پلنگ ها هم مانند سایر گونه ها، در زیستگاه های مختلف از ژنتیک متفاوت برخوردارند!
جورابچیان، ضمن اظهار تأسف، رهاسازی این ماده پلنگ دو ساله که تاکنون در اتاقی کوچک روزگار گذرانده را مصداق بارز خیانت در حق محیط زیست کشور عنوان کرده و میگوید: هیچ کارشناس یا متخصص حیات وحشی با رهاسازی پلنگی که هرگز از اتاق کوچک خارج نشده، شکار را نیاموخته و خطرات و چالشهای زندگی در حیات وحش را تجربه نکرده موافقت نمیکند مگر اینکه به لحاظ سیاست کاری، ملزم به در نظر گرفتن ملاحظاتی شده باشد.
وی با اشاره به اینکه رهاسازی وحوش مستلزم رعایت پیش شرط هایی است که هیچ کدام درباره این توله پلنگ اعمال نشده است میگوید: گونهای مانند پلنگ دست کم شش تا دوازده ماه پیش از رهاسازی باید در محدودهای وسیع و فنسکشی شده با حیاتوحش آشنا شود و تجربه تعقیب طعمه را به دست بیاورد. پلنگی که تمام عمر خود را در اتاقی کوچک گذرانده و از طعمه آماده استفاده کرده قطعاً نخواهد توانست از عهده شکار بر بیاید. نمیدانم خانم ابتکار بر چه اساسی ادعا میکنند، حیوان برای شکار آماده شده است. آیا یک فیلم از این پلنگ حتی در حال تعقیب یک خرگوش در همان فضای 4x5 متری در دست داریم تا انتظار داشته باشیم این حیوان از عهده شکار گراز و قوچ و میش در پارک ملی گلستان بربیاید؟
وی با اشاره به تصاویر رهاسازی این ماده پلنگ دو ساله در پارک ملی گلستان میگوید: همانطور که در تصاویر مشاهده میشود، هیرکان در بدو رهاسازی نه تنها محل را ترک نکرده، بلکه وحشت زده در پشت صخرهها پناه گرفته است. ای کاش ریاست سازمان حفاظت محیط زیست، پاسخ واضحی برای این پرسشها در اختیار جامعه قرار میدادند: آیا اینکه مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست به منظور توجیه رهاسازی هیرکان میگویند که یک روز آزادی از یک عمر اسارت برای حیوان بهتر است، عوامفریبی نیست؟ چگونه به خود جرأت میدهید سند مرگ یک جاندار را با افتخار امضا کنید؟ امیدواریم هیرکان زنده بماند اما آیا اگر با توجه به شرایط نادرست رهاسازی تلف شود، آمادگی اعلام مرگش را دارید؟ و آن وقت چه پاسخی برای دوستداران حیات وحش که بارها مرگ این دو پلنگ را در صورت رهاسازی با شرایط نامناسب هشدار داده بودند، دارید؟
مدیر سابق پروژه بینالمللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی با بیان اینکه امکان زنده ماندن هیرکان در پارک ملی گلستان وجود ندارد، میگوید: با توجه به اینکه رهاسازی در فصل جفتگیری انجام نشده، میتوان گفت خطر درگیری پلنگهای دیگر، چه نر و چه ماده با هیرکان برای دفاع از قلمرو بسیار زیاد است چه آن که رفتار غیرطبیعی هیرکان، برای سایر پلنگها غیرقابل پذیرش بوده و عاملی در شروع نزاع به شمار خواهد رفت. به فرض اینکه که هیرکان از درگیری با همنوعانش هم جان سالم به در ببرد، هرگز نخواهد توانست با عضلاتی ضعیف که محصول 24 ماه زندگی در اتاقی کوچک است از عهده شکار برآید آن هم در شرایطی که کمبود طعمه در زیستگاهها بیداد میکند.
وی با تأکید بر اینکه هیرکان به بوی انسان خو گرفته و هراسی از انسان ندارد، گفت: بیشک این پلنگ تلاش خواهد کرد به برای یافتن طعمه به انسان نزدیک شود اما سوال اینجاست که آیا تدبیری برای آموزش بومیان منطقه اندیشیدهایم تا در صورت مشاهده هیرکان، به منظور دفاع، با اسلحه، بیل و داس از او پذیرایی نکنند؟
جورابچیان در رابطه با سرنوشت ورکان، برادر هیرکان که به گفته مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست بناست پیش از رهاسازی، یک ماه دیگر در جایگاه همیشگی به زندگی ادامه بدهد، میگوید: امیدوارم سازمان حفاظت محیط زیست تصمیم غیرکارشناسانه خود در رابطه با هیرکان را جبران کرده، و با احترام به نقطه نظرات دفاتر تنوع زیستی و حیات وحش و شکار و صید خود و همچنین قدری تحقیق و تفحص در اقدامات هر چند اندک اما مشابه انجام شده در دنیا، دستکم ورکان را به دست مرگ ناخواسته نسپارند، چرا که جان هر موجودی برایش شیرین است.
این در حالی است که امیر شیرازی، دامپزشک و مسئول مرکز درمانی تحقیقاتی فوک خزری که با همکاری کارشناسان هلندی نصب گردنبند ردیاب روی هیرکان را برعهده داشته میگوید: مافیایی که از دو سال پیش برای جذب هیرکان و ورکان به باغوحشها تشکیل شده بود در تصمیم اداره کل حفاظت محیط زیست استان گلستان بر رهاسازی این دو پلنگ بسیار مؤثر بود چرا که با وضعیت فعلی باغوحشهای کشور، بی شک رهاسازی، انتخاب بین بد و بدتر بود.
وی در رابطه با وضعیت فعلی هیرکان میگوید: ردیابی که با همکاری کارشناسان هلندی به گردن هیرکان نصب شد به مدت 406 روز، روزانه، شش بار، امکان ردیابی حیوان را برای ما ممکن میسازد که آخرین بار توانستیم هیرکان را صبح امروز ردیابی کنیم.
شیرازی با بیان اینکه ایران تاکنون تجربهای مشابه در این زمینه نداشت، میگوید: انتقال این دو پلنگ به باغوحش، فایدهای برای کشور نداشت و تنها سودی را عاید باغوحشداران میکرد اما تجربه رهاسازی و ردیابی این حیوان برای کارشناسان بسیار ارزشمند خواهد بود.
این دامپزشک ادامه میدهد: منطقهای که هیرکان در آن رهاسازی شد، اخیراً با کاهش تعداد پلنگ مواجه شده به طوری که تعداد پلنگهای این منطقه را 24 قلاده برآورد میکنیم که همین باعث میشود خطر نزاع پلنگهای دیگر با هیرکان بر سر قلمرو تا حدود زیادی کاهش یاید.
وی با اشاره به اینکه در حال حاضر بناست پلنگ نر هم پس از یک ماه مطالعه روی وضعیت پلنگ ماده، رهاسازی شود، گفت: علاوه بر مسئولان اداره کل محیط زیست استان گلستان، کارشناسانی چون آقایان، بیژن دره شویی، رمضانعلی قائمی، هومن جوکار، مدیر پروژه بینالمللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی و آقای آدریان، نماینده گروه گوشتخواران IUCN هم نظر بر رهاسازی این دو پلنگ دادهاند.
شیرازی در پاسخ به این سوال که چرا مسئولان، گزینه دیگری مانند نگهداری از هیرکان و ورکان در محدودهای فنسکشی شده را هم مدنظر نگرفته و تنها به انتخاب میان رهاسازی و انتقال به باغ وحش اکتفا کردهاند، گفت: بیشک نگهداری از این دو پلنگ در فضایی محصور و بزرگ، بهترین گزینه بود اما این انتخاب مستلزم اختصاص بودجهای هر چند اندک است ولی در جایی که مدیران سازمان طی این دو سال تنها 10 میلیون تومان اعتبار، آن هم با اصرار برای نگهداری از هیرکان و ورکان در اختیار اداره کل حفاظت محیط زیست استان گلستان قرار دادهاند، نمیتوانستیم به تأمین بودجهای برای نگهداری از این دو حیوان در فضایی محصور چشم داشته باشیم. کمبود بودجه تا حدی بود که هزینه خوراک پلنگها به سختی فراهم شده و گهگاه به ناچار، خوراکشان از طریق شکار گراز تامین میشد اما خوشبختانه هیرکان و ورکان از بیماریهای احتمالی ناشی از مصرف گوشت گراز جان سالم به در بردند.
مخالفتهای دو دفتر تنوع زیستی و حیات وحش و دفتر حفاظت و مدیریت شکار و صید سازمان حفاظت محیط زیست که مسئولیت تصمیمگیری در خصوص سرنوشت گونههای حیات وحش را به عهده دارند با درخواستهای اداره کل حفاظت محیط زیست استان گلستان برای رهاسازی هیرکان و ورکان سرانجام هفته گذشته توسط معصومه ابتکار به نفع اداره کل محیط زیست استان گلستان وتو شد تا بار دیگر هرج و مرج در تصمیمگیریهای زیست محیطی را به نمایش بگذارد و یک بار دیگر ثابت شود کسی در محیط زیست برای نظرات کارشناسی تره خرد نمیکند.