او از اینکه توانسته برای تیمش گل بزند خوشحال بود ولی از نتیجه بازی اصلاً رضایت نداشت.
در اولین بازی در این فصل گل زدی! خیلی انگیزه داشتی؟
بله! خیلی انگیزه داشتم. از یکسو چون تیمم عقب بود برای این به میدان رفتم که هر طور شده کمک کنم تا استقلال از آن شرایط خارج شود.
تیم در دقایق پایانی جلو کشیده بود و تو هم بیشتر درون محوطه جریمه بودی. این دستور تاکتیکی بود؟
البته که دستور تاکتیکی بود. علی آقا در دقایق آخر از من خواست که جلوتر بروم و در حملات شرکت کنم و شکر خدا جواب هم داد.
توپت را کمی بیدقت زدی! قبول داری؟
ارسال امید ابراهیمی از بین همه بازیکنان به کنج محوطه شش قدم آمد و تا آن زمان من فکر میکردم که بچههای دیگر تیم یا مدافعان پیکان توپ را قطع میکنند ولی اینطور نشد و توپ یک مرتبه به من رسید و زیر پایم افتاد. به همین خاطر با سرعت پایم را در مسیر توپ قرار دادم تا به سمت دروازه تغییر جهت بدهد...
... توپت با برخورد به دروازهبان به گل تبدیل شد؟
بله، توپ وقتی به پای من خورد به سمت دروازهبان رفت و رحمان احمدی آن را با دست زد ولی خیلی ارتفاع نگرفت تا پس از برخورد به او، به طاق دروازه برود. نزدیک بود توپم به گل تبدیل نشود ولی بخت با من یار بود.
رفتی و در آغوش منصوریان پریدی
بله، از بس خوشحال بودم! دوست داشتم از فشاری که روی نیمکت بود، کم کنم و اگر هم خودم گل نزنم، لااقل کاری کنم تا بقیه بزنند ولی وقتی خودم گل زدم، سمت علی آقا رفتم و مثل بازیکنان روی سرش پریدم. دست خودم نبود و خیلی خوشحال بودم. کاش موقعیتهای دیگرمان هم به گل تبدیل میشد.
چرا بازی را با برد تمام نکردید؟
متأسفانه موقعیتهای خوبی خلق میکنیم ولی نمیتوانیم در زدن ضربات آخر، آنها را به گل تبدیل کنیم و خیلی بدشانسیم.
پیکان را چطور دیدی؟
تیم خیلی خوبی بود. آنها بازیکنان باتجربهای دارند و مقابل ما هم خیلی باانگیزه نشان دادند.
چـــرا برنده نمیشوید؟
تیم ما به یک برد نیاز دارد. البته من دقیقاً نمیدانم چه بگویم ولی فکر میکنم با یک برد همه این شرایط تغییر میکند و تیم روی روال میافتد.
۴ بازی و ۲۴ دقیقه بازی؟ این برایت کم نیست؟
مهم نیست. من سرباز استقلال هستم و هر زمان به وجودم نیاز باشد با تمام وجود برای این تیم به میدان میروم. خیلی خوشحالم که در همین ۲۴ دقیقه بازی هم توانستم گل بزنم هرچند گلم باعث برد نشد ولی همین که از شکستمان جلوگیری کرد، باعث افتخارم است.