ششمین روز از تیر سال جاری پسر هفده سالهای با پیامک از دوستانش درخواست کمک و اعلام کرد یک شرور به نام شهرام در خانهاش واقع در شرق تهران قصد دارد وی را مورد آزار و اذیت قرار دهد.
دقایقی بعد دو دوست پسر هفده ساله موضوع را به پلیس اطلاع دادند و ماموران سریعاً برای نجات پسر هفده ساله از دستان شرور خطرناک وارد عمل شدند؛ زمانیکه مأموران انتظامی به منزل شهرام رسیدند، در ابتدا زنگ در خانه وی را زدند، شخصی که خودش را صاحبخانه معرفی و در خانه را باز کرد و مدعی شد شهرام را نمیشناسد، مأموران انتظامی که متوجه شدند صاحبخانه قصد فریب آنها را دارد، وارد منزل شهرام شدند و به بررسی آنجا پرداختند.
زمانیکه مأموران مشغول بررسی منزل شهرام بودند، با مشاهده قفل بودن در حمام از داخل، علت را از صاحبخانه جویا شدند که وی مدعی شد دوستش داخل حمام است، مأموران نیز به صاحبخانه گفتند منتظر میمانند تا دوست صاحبخانه از حمام بیرون بیاید.
سرانجام پس از مدتی انتظار، متوجه دروغگویی صاحبخانه شدند و در حمام را باز کردند، زمانیکه در حمام باز شد، مأموران شهرام را در حالیکه پسر جوان را با چاقو مورد تهدید قرار داده بود، بازداشت کردند.
پسر هفده ساله پس از بازداشت شهرام در اظهاراتش به مأموران گفت: ساعتی قبل در خیابان منتظر یکی از دوستانم بودم که شهرام به سمتم آمد و آدرس یکی از دوستانم را از من پرسید، من به او گفتم که آدرسش را بلد نیستم که ناگهان شهرام با تهدید چاقو، من را با زور به خانهاش برد؛ در آنجا تهدید کرد که اگر با کسی تماس بگیرم من را میکشد، من نیز در یک فرصت مناسب به دوستانم پیامک دادم و از آنها درخواست کمک کردم.
با انجام تحقیقات مقدماتی؛ مشخص شد شهرام دو پسر جوان دیگر را مورد آزار و اذیت قرار داده است؛ یکی از شاکیان این آزار و اذیت با حضور در دادسرای امور جنایی تهران به بازپرس پرونده گفت: شهرام چهار مرتبه من را در خانههای مختلفی مورد آزار و اذیت قرار داده و تهدید کرده که از وی شکایتی نکنم.
یکی دیگر از شاکیان نیز به بازپرس گفت که توانسته قبل از آزار و اذیت توسط شهرام، از دست وی بگریزد.
پیش از ظهر امروز، شهرام سی و سه ساله به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد؛ وی با رد ادعای آزار و اذیت پسر هفده ساله در اظهاراتش به قاضی مرشدلو؛ بازپرس امور جنایی تهران گفت: سابقه درگیری و شرارتهای متعددی دارم و به دلیل اینکه در درگیریها، سرم بسیار آسیب دیده است، دچار بیماری صرع هستم، آن روز حالم بسیار بد بود و از پسر هفده ساله درخواست کمک کردم، وی نیز برای کمک به منزلم آمد، زمانیکه مأموران داخل خانه آمدند در اتاق بودم و از بقیه ماجرا خبری ندارم.
پس از اظهارات شهرام، وی به دستور بازپرس پرونده برای تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره آگاهی قرار گرفت.