اما در عوض خیلی مایلیم که بدانیم بقیه چقدر درآمد دارند، از کجا میآورند و چطور میخورند. پای بحث که به میان بیاید سخنرانیهای فراوانی در خصوص فضولی و دخالت نکردن در امور دیگران سر میدهیم اما پای عمل که میرسد حرفهای خودمان را هم فراموش میکنیم. نمونه بارزش هم این است که وقتی به مطب یک پزشک میرویم در لحظات انتظار، با یک حساب سرانگشتی چرتکه میاندازیم که درآمد ماهیانه آقای دکتر چقدر است و اگر ما این درآمد را داشتیم چهها که نمیکردیم! اما واضح است که بسیاری از مشاغل داخل ایران درآمدهای چشمگیری دارند و افرادی که وارد این شغلها میشوند جزو پردرآمدترینها خواهند بود. البته پردرآمدترین مشاغل ایران ارتباطی به پولدارترینهای ایران ندارد و فقط یک بررسی ساده در باب یکسری مشاغل است.
جراح زیبایی
وقتی حرف پردرآمدترینها به میان میآید ذهن تمام ایرانیها ناخودآگاه سراغ جراحان زیبایی میرود. خب حق هم دارند. این روزها بازار پزشکان متخصص زیبایی از همه داغتر است. اصولا ایرانیها استعداد زیادی در ایرادگیری از چهره و به خصوص بینی خودشان دارند و همین استعداد، پای آنها را به مطب پزشکان متخصص زیبایی و جراحی پلاستیک باز میکند و اینجاست که درآمدهای کلان پزشکان زیبایی توجیه میشود.
در اینکه غریب به اتفاق ایرانیها از تماشای بینی خودشان در آینه متنفرند شکی نیست و البته در اینکه اکثریت این افراد دچار وسواس هستند هم تردیدی نیست. اما گویا این حس سرایت میکند و از فردی به فرد دیگر منتقل میشود و همهگیر شدن بیزاری از دماغ در کشور ما بیداد میکند. نمیدانم این دماغهای سربالا چه جذابیتی دارد که چشم هرکسی به آنها میافتد اختیار از کف میدهند و پس از اختیار پول از کف میدهند و بینیهایشان را به تیغ جراحی میسپارند و اینجاست که بازار عرضه و تقاضا پیش میآید و به تناسب افزایش تقاضا، نرخ جراحیها هم افزایش پیدا میکند و متناسب با شهرت و محبوبیت و تخصص پزشک مربوطه، از دو میلیون تومان شروع میشود و تا 8 میلیون تومان هم بالا میرود. معمولا جراحان حرفهای و سرشناس دو یا سه روز در هفته را به جراحی اختصاص میدهند و سایر روزهای هفته در مطب به ویزیت بیمار و عوض کردن چسب و تامپون بینی میپردازند و البته در این روزها هم ویزیت بیماران را دریافت میکنند.
در هر وعده عمل جراحی هم 6-5 نفر را عمل میکنند و به طور میانگین هفتهای 20 نفر زیر تیغ جراحی این پزشکان میروند که درآمد حاصل از جراحیهای بینی در پزشکان معروف به هفتهای صد و پنجاه میلیون تومان میرسد که البته عمل گونه و کشیدن پوست و تزریق ژل و چربی که زحمت و خطر کمتری دارد به این لیست اضافه میشود و طبیعتا درآمدهای خاص خود را دارد که از احتساب آن میگذریم.
این درآمدهای کلان آنقدر وسوسهکننده است که اکثر پزشکان گوش و حلق و بینی هم ترجیح میدهند که بیش از هر کاری اقدام به جراحی بینی کنند.
البته موفق شدن در این رشته بیشتر از اینکه نیاز به تخصص داشته باشد نیازمند روابط مناسب و تبلیغات گسترده است که پزشکانی که این امر مهم را به درستی رعایت کنند میتوانند به درآمدهای کلان دست پیدا کنند. طبق تحقیقات انجام شده یک جراح زیبایی در حالت متوسط سالانه یک میلیارد و صد و پنجاه و دو میلیون تومان درآمد دارد و این رقم در مورد پزشکان معروف به سالانه دو میلیارد و هشتصد و هشتاد میلیون تومان میرسد.
مشکل اینجاست که جراحیهای زیبایی قیمت ثابتی ندارند و عرضه و تقاضاست که قیمتها را مشخص میکند. بازار جراحیهای بینی در ایران به قدری داغ است که حتی بسیاری از ایرانیان مقیم خارج از کشور جهت انجام جراحیهای زیبایی به ایران میآیند و معتقدند که نرخ جراحیهای ایران نسبت به خارج از کشور مناسبتر است. این در حالی است که درآمد آنها به دلار است و پرداخت هزینهها به ریال برایشان مقرون به صرفهتر است. در هر حال موج شدید گرایش به جراحی بینی، باعث شده جراحی زیبایی به یکی از پردرآمدترین مشاغل ایران تبدیل شود و پزشکان این رشته در زمره پردرآمدترینهای کشور باشند.
مهندس کامپیوتر
این روزها کامپیوتر چنان همهگیر شده که نبودنش اصلا قابل تصور نیست. بعضی مشاغل که بدون کامپیوتر فلج هستند. مثلا بانکها، ادارجات و همین تحریریه خودمان! واقعا اگر یک روز کامپیوتر را از تحریریه روزنامهها بردارند همه دچار ناتوانی خواهند شد. حتی اگر یک روز اینترنتهای کشور قطع شود آن روز یقینا کل سیستم کشور به هم خواهد ریخت.
در واقع این روزها تمامی معاملات تجاری مهم و رد و بدل شدن پول در شبکههای بانکی داخلی و خارجی کشور توسط اینترنت و از طریق کامپیوتر صورت میگیرد و قطعا در پس این ماجرا افرادی هستند که درآمدهای کلانی را کسب میکنند که این افراد همان متخصصین کامپیوتر هستند. گفتیم که اگر کامپیوتر نباشد کارمان لنگ است. به تبع آن اگر متخصصین کامپیوتر هم نباشند همین اتفاق خواهد افتاد. آمار و ارقام نشان میدهد که درآمد متوسط یک متخصص کامپیوتر در سال 30 میلیون تومان و در حالت ایدهآل سالی 150 میلیون تومان است.
وکیل خانواده
آمار طلاق این روزها بیداد میکند. طبق گزارشات از هر 3 ازدواج ثبت شده در کشورمان، یکی منجر به طلاق میشود و در این بین چند سالی است که شغل وکالت به ویژه به شکل تخصصی در زمینه طلاق، تبدیل به یکی از حرفههای پردرآمد در جامعه ایرانی شده است. البته میزان حق وکالت دریافتی بستگی به مسائل مختلف دارد. مسائلی مثل میزان مهریه و علت جدایی و مهمتر از همه میزان اهمیت این جدایی!!!
البته در میزان موفقیت وکلا برای کسب درآمدهای بالا تبلیغات نقش بسیار مهمی دارد. دستمزد وکلا متناسب با نوع پرونده متغیر است و حتی گاهی تا یک میلیارد هم گزارش شده است اما به طور متوسط درآمد یک وکیل معمولی سالانه 72 میلیون تومان برآورد شده است که طبیعتا این رقم میتواند تا ثریا بالا برود. بنابراین وکالت هم یکی از مشاغل پردرآمد ایران محسوب میشود.
بازیگران سینما و تلویزیون
ستاره بودن خرج دارد. نمیشود بازیگر مطرح سینما و تلویزیون باشی و پراید سوار شوی یا این که گوشی موبایلت آنچنانی نباشد یا این که لباسهای درپیت بپوشی. خب طبیعی است که هر چقدر مطرحتر باشی دستمزد بالاتری را هم جهت بازی در فیلمهایت طلب میکنی که این میزان بین بازیگران مطرح از 50 میلیون تومان تا 250 میلیون تومان برای بازی در یک فیلم سینمایی یا سریال متغیر است. بعضی از بازیگران دست رد به سینه هیچ کارگردانی نمیزنند و از فیلمهای شونه تخممرغی گرفته تا فیلمهای تاریخی و مذهبی را در کارنامه کاری خود ثبت میکنند.
با این وجود بعضی از بازیگران معتقدند که نباید با هر کارگردان و هر فیلمنامهای کارنامه خود را خدشهدار کنند و تا فیلم خوب و با ارزشی به آنها پیشنهاد نشود هرگز بازی در هر فیلمی را نمیپذیرند. بنابراین درآمد بازیگران متناسب با شرایط ذکر شده بین 150 میلیون تا 800 میلیون در سال متغیر است.
البته ناگفته نماند که در این بین هستند بازیگرانی که همچنان ارزش کاری خود را حفظ کرده و تن به بازی در هر فیلمی نداده و سرگذشتهای مالی نابسامانی دارند و حتی گاهی در بستر بیماری هستند و هیچ کس سراغی از آنها نمیگیرد. بسیاری از بازیگران هم معتقدند که بازیگری به هیچ وجه شغل پردرآمدی نیست و اکثر بازیگران امنیت شغلی ندارند و در کنار بازیگری ناچارند که مشاغل دیگری را هم داشته باشند و برای تامین امنیت مالی خود به ساخت تیزرهای تبلیغاتی روآورند.
با این وجود بازیگران هم در شرایط خاص که شهرت و محبوبیت یکی از آن شرایط است و تن دادن به بازی در هر فیلمی میتوانند به پولهای کلان دست پیدا کنند و هزینههای ستاره بودن خود را به این روش تامین کنند که این مساله هم بستگی به منش و روحیه بازیگران متفاوت است.
مربی و بازیکن فوتبال
تب داغ فوتبال از آن تبهاست که با همه تندیاش هیچ وقت در جامعه ما به عرق سرد نمینشیند. همین تب تند تبدیل به تفاضایی شده که بازار عرضه را داغتر میکند و به تبع آن نرخ دستمزد بازیکنان و مربیان مطرح را بالاتر میبرد. البته وضعیت پرداخت دستمزد بازیکنان و مربیان در ایران در حد سایر کشورهای مطرح قاره آسیا نیست اما با این وجود بازیکنان و مربیان طراز اول فوتبال ما سالانه کمتر از 400 میلیون دریافت نمیکنند.
این در حالی است که بازیکنان سطح اول فوتبال ما این امکان رادارند که با دو فصل بازی در تیمهای عربی پول خوبی کسب کنند. علاوه بر این بازیکنان و مربیان فوتبال به دلیل محبوبیت در جامعه از امتیازات خوبی هم برخوردارند که شامل حال سایر اقشار نمیشود. مثلا تخفیفهای ویژه هنگام خرید کالاها و یا حتی اهدای کالا به بازیکن حین خرید از موارد عادی جامعه ماست.
برای موفق شدن در زمینه فوتبال یا باید آدم خوش شانسی باشی تا یکی تو را از زمینهای خاکی کشف کند و از خاک تا افلاک بالا ببرد و یا این که از همان کودکی در مدارس فوتبال ثبتنام کنی و باز هم منتظر شانس بمانی تا یک روز استعدادت کشف شود.
با این حال وقتی شانس در خانهات را زد و مطرح شدی میتوانی روی درآمدهای میلیاردی حساب کنی. مثلا دستمزد بین 777 میلیون تومان تا 999 میلیون تومان برای یک فصل!
بساز بفروشها
بازار مسکن حتی در حالت رکود هم داغ است. به هر حال این همه آدم که در شهرها زندگی میکنند. نیاز به سقفی دارند که بالای سرشان باشد. در این بین بساز بفروشها میتوانند از این آب گل آلود بازار مسکن ماهیهای درشت بگیرند و حساب بانکیشان را پر و پیمان کنند.
البته بسته به منطقه ساخت خانه و بالا شهر بودن و پایین شهر بودن محل ساخت و ساز درآمدهای بساز بفروشها متفاوت است. این افراد که معمولا با لقب (مهندس) مورد خطاب قرار میگیرند، ماشینهای آخرین مدل سوار میشوند و اغلب خانههای ویلایی دارند. کارگرانشان آجر روی آجر میگذارند و این دوستان پول روی پول.
البته این مساله هم به فصل و نرخ سود بانکی و جیب مردم و خیلی چیزهای دیگر بستگی دارد اما با تمام این حرفها سود خالص است و ضرری در این کار نیست. درآمد سالیانه بساز بفروشها بسته به شرایط مختلف از چند صد میلیون تا یک میلیارد در سال متغیر است.
حرف آخر: اغلب پولدارها بر این باورند که ایران، جای خوبی است برای پول در آوردن، حرفی که بیپولها اعتقادی به آن ندارند و مدام میگویند، این مملکت جای زندگی نیست.
با این وجود گرانترین ماشینها و شیکترین خانهها و ویلاها در ایران دیده میشود و مارکهای مطرح دنیا در ایران طرفداران زیادی دارند.
برای داشتن هر کدام از اینها باید اسکناس درشت خرج کرد، پس پولدار شدن در ایران غیرممکن نیست، البته از راه درستش!
اما پولدار شدن هم یک جور هنر است که باید فوت و فنش را بلد باشی کسانی که پولدار میشوند، دشمن خونی ما نیستند. شاید تا به اینجا برسد خون دلها خوردهاند، کسی چه میداند. شاید خیلی چیزها در وجود آنها بوده که ما از داشتن آن محرومیم. مثلا ریسکپذیری، تلاش مضاعف، شکست ناپذیری، نترس بودن. نترس بودن، نترس بودن...
شاید... کسی چه میداند!!!