یک زمانی روی جلد بسیاری از روزنامه، هفته‌نامه و مجلات ورزشی بازیکنی بود که با انتقالش از پرسپولیس به استقلال حاشیه‌ساز شد. مهدی هاشمی‌نسب با وجود اینکه روزی ستاره فوتبال ایران بود، امروز تیمی ندارد و از بیرون گود تماشاگر اتفاقاتی است که در فوتبال پرهیاهوی کشورمان رخ می‌دهد. به بهانه اینکه در آستانه آغاز لیگ شانزدهم قرار داریم، قصد داشتیم با او صحبت کنیم، اما مسیر صحبت‌های بازیکن پیشین پرسپولیس و استقلال به سمت دیگری رفت و اعلام کرد که می‌خواهد در این فوتبال فراموش شود.

 

به‌نظرت کدام تیم‌‌ها مدعی اصلی قهرمانی لیگ برتر هستند؟

از الان نمی‌توان پیش‌بینی دقیقی کرد. آیا سال گذشته کسی تصور می‌کرد استقلال خوزستان قهرمان لیگ شود؟ بنابراین پیش‌بینی خیلی سخت است، اما روی کاغذ تراکتورسازی با توجه به مهره‌هایی که گرفته، مدعی اصلی قهرمانی است. جدا از استقلال و پرسپولیس که همیشه مدعی هستند و امسال هم خواهند بود، سپاهان را هم نباید نادیده گرفت. این تیم در سال‌های گذشته ثبات مدیریتی داشته و چند قهرمانی در کارنامه خود ثبت کرده است. از طرفی ذوب‌آهن نیز تیم خوبی دارد. شاگردان یحیی گل‌محمدی بازی 2 بر صفر باخته در سوپرجام را با نتیجه 4 بر 2 به سود خود تمام کردند. همچنین باید اشاره‌ای هم به تیم‌های فراز کمالوند و رسول خطیبی کرد که تیم‌های خوبی ساخته‌اند. امیدوارم با توجه به یارگیری تیم‌ها، شاهد بازی‌های زیبایی باشیم.

 از میان پرسپولیس و استقلال کدام تیم را مدعی می‌دانی؟

تاکتیک تیم برانکو را می‌شناسیم. پرسپولیس برانکو سال گذشته بدون ستاره خوب و هماهنگ بازی کرد. استقلال هم خوب یارگیری کرده است و حضور علی منصور(منصوریان) می‌تواند به این تیم کمک کند. اگر اطرافیان باشگاه استقلال بگذارند منصوریان آرامش داشته باشد، او می‌تواند با استقلال موفق شود. تقابل برانکو و منصوریان با توجه به تیم‌هایی که دارند، باعث خواهد شد امسال دربی خوبی ببینیم. به لحاظ مهره، کفه ترازو به‌نفع استقلال است، اما چون تاکتیک این تیم را ندیده‌ایم، نمی‌توانیم به‌صورت قطعی در مورد آن صحبت کنیم.

 بحث این روزهای فوتبال ایران، تغییر فرهنگ تماشاگران پرسپولیس و استقلال است که در ورزشگاه‌ها و صفحات مجازی به همدیگر توهین کرده یا ناسزا می‌گویند. چه صحبتی در این زمینه داری؟

از مدیران این دو باشگاه بپرسید که فرهنگ‌سازی را انجام می‌دهند یا خیر. ما در این فوتبال جایگاهی نداریم که صحبت کنیم. اگر سؤال فنی دارید، در خدمت‌تان هستم، ولی در این زمینه صحبت نکنم، بهتر است. مگر نمی‌گوییم بهترین تماشاگران دنیا را داریم؟ این بهترین‌ها اما در صفحه شخصی لیونل مسی و کریستین رونالدو توهین می‌کنند. برخی از تماشاگران چطور به خودشان اجازه داده‌اند در صفحه شخصی مسی و رونالدو توهین کنند؟ آقا، بهتر است بی‌خیال شوید و از من این سؤال‌ها را نپرسید. من جایگاهی در این فوتبال ندارم که حرف بزنم.

چرا فکر می‌کنی جایگاهی نداری؟

در این فوتبال پهلوان زنده را عشق است. خیلی از دوستان می‌گویند هاشمی‌نسب دلش پُر است، ولی کاری نمی‌کند. اشکالی ندارد، من می‌روم گردنم را می‌شکنم و چاپلوسی می‌کنم تا دل‌تان خنک شود، اما من اهل چاپلوسی نیستم.

 

چرا هیچ نامی از هاشمی‌نسب در این فوتبال نیست؟

همان‌طور که گفتم پهلوان زنده را عشق است. در این فوتبال، عده‌ای هستند که احترام زیادی دارند و سالم کار می‌کنند، اما دشمن هم دارند. یکی از آنها علی دایی است. دایی باج نمی‌دهد و چاپلوس نیست. دایی نمی‌تواند بیرون از فوتبال باشد، چون اسم دارد و برای فوتبال زحمت کشیده است. دایی را مثال زدم، اما چند درصد آدم‌هایی را داریم که سالم کار می‌کنند؟ آیا احمدرضا عابدزاده و خداداد عزیزی حق‌شان نیست در این فوتبال باشند؟ امثال مهدی مهدوی‌کیا و وحید هاشمیان از امثال من جلوتر هستند، اما در این فوتبال نیستند. بروید تحقیق کنید برخی از مربیان چطور در این فوتبال دوام می‌آورند. این آدم‌ها مدام از این تیم به آن تیم می‌روند و اگر فردی هم آنها را برکنار کند، نیم‌فصل نشده یک تیم دیگری می‌گیرند. همه چیز در این فوتبال زد و بند شده است. همه ما این آدم‌ها را می‌شناسیم. من هم راه این کار را بلد هستم، اما نمی‌خواهم این‌طوری دلی از عزا در بیاورم و به هر قیمتی حاضر نیستم کار کنم.

 فکر نمی‌کنی اگر بیرون بمانی، از ذهن مردم فراموش می‌شوی؟

بگذارید در این فوتبال فراموش شوم. برخی از دوستان رسانه با من تماس می‌گیرند و برخی مواقع جواب می‌دهم و برخی مواقع هم حوصله پاسخ دادن ندارم. الان هم نمی‌دانم چرا پاسخ شما را دادم. از همه رسانه‌ها می‌خواهم با من در مورد فوتبال صحبت نکنند، چون از خدا می‌خواهم فراموش شوم. مگر قرار است زندگی من در این فوتبال بچرخد؟ من هر چیزی خواسته‌ام، به‌دست آوردم و اکنون می‌خواهم فراموش شوم. بله، یک روزی دوست داشتم فوتبالیستی مثل مجتبی محرمی شوم و خدا را شکر به خواسته‌هایم رسیدم. چیزی نبوده که آرزو به دل بمانم و در حال حاضر زندگی‌ام را می‌کنم، اما دوست ندارم وارد این فوتبال شوم. اگر قرار باشد، برای وارد شدن به فوتبال، بالادستی‌ام را ببینم، مسلماً لطمه می‌خورم. من این‌جور آدمی نیستم. اگر همین «چندرغاز» را نداشتم، مانند هفتاد میلیون ایرانی دیگر می‌رفتم کار می‌‌کردم.

 شاید از این سؤال ناراحت شوی، اما بودند بازیکنانی که پس از پایان دوران فوتبال‌شان به‌خاطر عدم توجه به آنها، رو به مواد مخدر آورده و حتی کارتن خواب هم شده‌اند ...

اصلاً بگذارید کارتن خواب شوم. اگر این اتفاق برای من بیفتد، حقم بوده است. اگر به فکر خودم نباشم، لیاقت من کارتن خوابی است. مگر حتماً باید درآمدم از این فوتبال باشد که وارد آن شوم؟ اگر دنبال چیزی بودم، به‌خاطر بازی در تیم‌های پرسپولیس و استقلال به یکی از این تیم‌ها می‌چسبیدم تا «چندرغاز» دیگر گیرم بیاید، اما من چنین آدمی نیستم. خدا را شکر خاطره‌ای از من در ذهن مردم باقی مانده است، اما همه چیز تمام شد و رفت. آیا ما پرسپولیس و استقلال را درست کرده‌ایم که بخواهیم به این تیم‌ها بچسبیم؟ چرا باید مانند پیشکسوتی باشیم که برای نان درآوردن از باخت تیمش خوشحال می‌شود؟

چه چیزی در این فوتبال برای تو عذاب‌آور شده است؟

هیچ موضوعی برای من عذاب‌آور نیست. آیا زمان جام جهانی 98 فرانسه پولی در کار بود، روزنامه، خبرگزاری، سایت و صفحات مجازی بود؟ مردم زندگی‌شان فوتبال بود، اما امروزه همه می‌گویند فلان بازیکن پول می‌گیرد تا برای تیمش بازی نکند. فوتبال ورزش جذابی است، اما ایراد فوتبال ما از جای دیگری است. ایراد فوتبال را سه نقطه بگذارید و تمام.

 پیش از این صحبتی در مورد مصرف مواد مخدر از سوی بازیکنان فوتبال کرده بودی. در این زمینه توضیح بیشتری داری که بدهی؟

محمود خوردبین از من خواسته که صحبتی نکنم. به حرمت خوردبین تصمیم گرفته‌ام صحبتی انجام ندهم.

 بگذریم، در این یکی دو روز در تمرینات تیم «ب» پرسپولیس شرکت کردی. حضورت در تمرینات این تیم دلیل خاصی دارد؟

من به محل زمین دانشگاه شهید بهشتی رفتم تا حسین عبدی را ببینم. عبدی دوست سال‌های دور من و کاپیتانم در پرسپولیس بوده است. من رفتم او را دیدم و تمرینی هم انجام دادیم. وقتی تمرین به پایان رسید، متوجه شدم عکس من منتشر شده است. این تیم متعلق به عبدی است و تنها با هم تمرین می‌کنیم.