فرمانده شاخه برون مرزی سپاه پاسداران در واکنشی بی سابقه و شدید اللحن این اقدام بحرین را سرکوب کرد و آنرا نوعی سوء استفاده آل خلیفه از حرکت مسالمت آمیزمردم دانست .
متن نامه هشدار آمیز سردار سلیمانی بدین شرح است
بسم الله الرحمن الرحیم
مردم مسلمان و مظلوم بحرین مدت طولانی و سالهای مدیدی است تحت ظلم، تبعیض، بی عدالتی و تحقیر ضد انسانی و غیر قابل قبول آل خلیفه قرار گرفته اند.
اقدامات خشن این مردم نجیب و صبور به رغم فشارهای سنگین و برخوردهای نژاد پرستانه آل خلیفه حتی دستگیری برخی از رهبران سیاسی و دینی، به زندان کشاندن زنها و کودکان و شکنجه خوفناک آنها، لغو تابعیت شهروندان، تضییع بدون دادن هر گونه بهانه ای به دست آل خلیفه بدنبال احقاق حقوق حقه ،حقوق شهروندی و دهها جنایت دیگر خود بصورت مسالمت آمیز بوده و تشدید فشارها هرگز آنها را از این مسیر سلمی خارج نکرده است.
اما گستاخی آل خلیفه به جایی رسیده است که با نادیده گرفتن نجابت مردم و حرکت سلمی آنها و با استفاده از سکوت معنادار سازمان ملل، آمریکا و کشورهای غربی هر روز بر دامنه جنایات خود و ایجاد خفقان و فشار بیشتر بر ملت بحرین افزوده است. ، بازداشت غیر قانونی شیخ علی سلمان و دیگر رهبران سیاسی و دینی بحرین در سایه سکوت مجامع بین المللی آل خلیفه را به این گستاخی کشانده تا حریم روحانی بر جسته و رهبر دینی شیعیان بحرین، حضرت آیت الله شیخ عیسی قاسم را مورد تهدید قرار داده و تصورات نگران کننده ای در اذهان مردم منطقه و بحرین بوجود آورد.
به نظر می رسد آل خلیفه از حرکت مسالمت آمیز مردم سوء استفاده کرده و برآورد دقیقی از خشم مردم ندارد. یقینا آنها می دانند تجاوز به حریم آیت الله شیخ عیسی قاسم خط قرمزی است که عبور از آن شعله ای از آتش را در بحرین و سراسر منطقه پدید خواهد آورد و برای مردم راهی جز مقاومت مسلحانه باقی نخواهد گذاشت..
قطعا تاوان آن را آل خلیفه پرداخت خواهد کرد و نتیجه آن جز نابودی این رژیم سفاک نخواهد بود حامیان آل خلیفه بدانند اهانت به آیت الله شیخ عیسی قاسم و استمرار فشارهای بیش از حد به مردم بحرین سرآغاز انتفاضه خونینی است که عواقب آن بعهده کسانی خواهد بود که به گستاخی حکام بحرین مشروعیت می دهند.
(وانتصروا من بعد ما ظلموا و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون) شعرا 227
قاسم سلیمانی
در این یادداشت سعی برآن شده تا از دریچه تحلیل سیاسی به بررسی ابعاد مختلف این نامه از زوایای مختلف به این رویداد پرداخته شود.
1- به نظر می رسد مخاطب این نامه به طور غیرمستقیم حامیان دولت بحرین باشند تا خود آن. از آنجا که دولت آل خلیفه تحت الحمایه عربستان است پس بیشتر تصمیمات و اقدامات بحرین متاثر از سیاست های دیکته شده از طرف عربستان می باشد . مصداق بارز این مسئله نامه ملک سلمان به حمدبن عیسی ( پادشاه عربستان) درخصوص نامه سردار سلیمانی گویای این امر است که مخاطب اصلی نامه به جز دولت پادشاهی بحرین چه کسانی هستند.
2- رویکرد ایران نسبت به بحرین کاملا روشن است و نامه با هماهنگی مراجع ذی صلاح صورت گرفته است . به نظر می رسد ایران نمی تواند به خاطر خوشایند کشورهای دیگر دست از حمایت از متحدان خود در منطقه بردارد . همچنین دولت بحرین با سلب تابعیت از رهبر شیعه مسلمانان موجی از نارضایتی را در بین شعیان برانگیخت و این برای جامعه شیعه مذهب بسیار مهم تلقی می شود.
3- واکنش سازمان ملل ، آمریکا و کشورهای غربی در مقابل حکومت بحرین با شیعیان خود جای بحث دارد. واشنگتن در حالی که سخن از حق تعیین سرنوشت به میان میآورد اما با این حال نظارهگر سرکوب مشترک مردم بحرین توسط حاکمان بحرین و عربستان است و هیچ اقدامی مطابق خواست مردم انجام نمیدهد. ایالات متحده با رفتارهای متفاوت در تحولات اخیر کشورهای عربی، سبب آشکار شدن موضعگیریهای متناقض این کشور نسبت به موضوعاتی همچون دموکراسی و حقوق بشر گردیده، آمریکا آشکارا از سیاستهای سرکوبی رژیم آلخلیفه حمایت و از دولت در مقابل افراد معترض پشتیبانی به عمل میآورد .
4- مسئله مهم دیگر واکنش آل خلیفه در برابر این اولتیماتوم مهم است که 2 پیش فرض در این باره وجود دارد که احتمالا یا ادامه همسویی با عربستان خواهد بود و یا آنکه آل خلیفه زودتر از آل سعود عمق پیام حاج قاسم را درک خواهد کرد و راهبرد جدیدی پیش می گیرد.
5- اهانت به آیت الله شیخ عیسی قاسم و استمرار فشارهای بیش از حد به مردم بحرین می تواند سرآغاز انتفاضه خونینی باشد که می تواند آرامش منطقه را به هم ریخته و طبعا عواقب آن به عهده کسانی خواهد بود که به گستاخی حکام بحرین مشروعیت می دهند.